من یه چی بگم؟ :-"
گفتین برای پیوسته بودن، نیاز به انگیزۀ بالا هست. مخالفم. چرا؟
خب، مسئلهای که هست، تفاوتِ بین drive و motivationـه
drive=a
planned effort to
achieve something
motivation=
willingness to do something, or something that
causes such
willingness
و خب، صرف خواستن و باانگیزه بودن، نمیتونه لزوماً کسی رو وادار کنه که برای مدت طولانی هرروز درس بخونه، و یا ورزشهای سنگین رو روزانه انجام بده.[خواستن توانستن نیست به هرحال] چرا؟ چون motivated بودن مادامی کمککننده است که همه چیز خیلی اوکیه، زندگی سخت نیست و هیچ عامل بیرونیای تورو تحت فشار نمیذاره. و کافیه تا یه اتفاق سخت بیفته و bingo
انگیزه رنگ خودشو میبازه و نمیتونه کمک کنه تورو.
یه مثالی که به ذهنم میرسه، تفاوت عملکرد آدمای مختلف بعد از زمین خوردنه.[که البته به فاکتورهای دیگهای هم بستگی داره، ولی توی مورد خاص درس
]
x یه آزمون رو خراب میکنه، اگه کسی باشه که بر پایۀ motivation پیش میرفته، احتمالاً انگیزهاشو از دست میده و رها میکنه.
y یه آزمون رو خراب میکنه، اگه کسی باشه که بر پایۀ drive پیش میرفته، احتمالاً این drivement بودن باعث بشه که سختتر تلاش کنه و جبران کنه.
و خب، این کارساز بودن انگیزه، در شرایطی که همهچی بر وفق مراده، اوکیه. ولی این برای "پیوسته" بودن کافی نیست. چون همیشه همهچی بر وفق مراد نیست.
خلاصه که برین به دنبال drive، تا برسین به اون نقطهای که کاری رو انجام دادنی، دیگه به "چرایی"ـش فکر نکنین و Just do it
و چندتا نکته هم بگم:
۱ـاگه با مشکلی مثل اضطراب ویا افسردگی، دستوپنجه نرم میکنین؛ حلش رو بذارین بین اولویتهای اولتون. چون حتی اگر غیرممکن نباشه پیوسته فعالیت کردن با این حالات، مسیر رو براتون سختتر میکنه.
۲ـمضحکه،ولی حواستون باشه که توی این سیکل معیوب گیر نیفتین.
[میمش رو داشتم، ولی پیدا نکردم-ـ- بنویسم:
انجام ندادن هیچکاری ونتیجتاً گرفته حال شدن↔گرفتهحال و پژمرده بودن و درنتیجه انجام ندادن هیچکاری]
۳ـدوست ندارم بدیهیات رو بگم که، ولی مثل اینکه از دستم در رفت:-"