- شروع کننده موضوع
- #1
صوراسرافيل
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 1,425
- امتیاز
- 8,553
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلى
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 0000
قبلا یکی از دوستان در همینجا گفتند که چنین تاپیکی بزنیم.ماهم امروز خواستیم امروز این کار رو انجام بدیم.
خب،ابتدای امر بایستی بدونیم منظور از عقب ماندگی حداقل در اینجا چیست.عقب ماندگی بالاخص به عقب ماندگی فکری اطلاق می شه که جنبه های اون رو نه لزوما در مردم کوچه و خیابان،بلکه حتی در جریانات فکری ایران هم میشه دید.یک مثالش نگاه های کوته بینانه مردم و همچنین برخی جریان های فکری نسبت به مسائله. به طور مثال،در مورد انقلاب 57 مردم چون دیدند که نتیجه انقلاب خراب شد همه شدند طرفدار شاه و ولیعهد و خیال هم می کنند که بله،اگه ولیعهده بیاد اوضاع مارو خوب می کنه!و اصلا ریشه تاریخی قضیه و اینکه چنین مباحثی بحث یک نفر یا حتی یک نسل نیست توجه نمی کنند.اون هم با اصراری عجیب.
عقب ماندگی فکری در بحث مذهب هم هست.چه در بین مذهبیون و چه در بین غیر مذهبیون.مذهبیونی که میان و میگن بله،اصلا تو عزاداری مگه بیماری هست که به خاطرش تعطیل کنیم؟یا اون غیر مذهبیونی که میگن همه بدبختیای و یا به قول خودشون،کثافات زیر سر اسلامه و ما اصلا نباید بهش احترام بگذاریم.و محوریت تفکر هردو قشر هم منطق نیست.بسیاری از تفکرات عجیب اینها ناشی از عقده های اجتماعی و یا نه،عوامل دیگست.
اینها فقط چند نمود از عقب ماندگی شدید ما بودند.حالا ما این موضوع رو مطرح کردیم تا در این باره صحبت کنیم که ریشه این عقب ماندگی چیست و از اون مهم تر،چطور میشه برطرفش کرد.
پ.ن:می شد خیلی بیشتر نوشت اما نخواستم متن اول خیلی طولانی باشه و ادامه صحبت هارو در بحث ادامه بدیم.
خب،ابتدای امر بایستی بدونیم منظور از عقب ماندگی حداقل در اینجا چیست.عقب ماندگی بالاخص به عقب ماندگی فکری اطلاق می شه که جنبه های اون رو نه لزوما در مردم کوچه و خیابان،بلکه حتی در جریانات فکری ایران هم میشه دید.یک مثالش نگاه های کوته بینانه مردم و همچنین برخی جریان های فکری نسبت به مسائله. به طور مثال،در مورد انقلاب 57 مردم چون دیدند که نتیجه انقلاب خراب شد همه شدند طرفدار شاه و ولیعهد و خیال هم می کنند که بله،اگه ولیعهده بیاد اوضاع مارو خوب می کنه!و اصلا ریشه تاریخی قضیه و اینکه چنین مباحثی بحث یک نفر یا حتی یک نسل نیست توجه نمی کنند.اون هم با اصراری عجیب.
عقب ماندگی فکری در بحث مذهب هم هست.چه در بین مذهبیون و چه در بین غیر مذهبیون.مذهبیونی که میان و میگن بله،اصلا تو عزاداری مگه بیماری هست که به خاطرش تعطیل کنیم؟یا اون غیر مذهبیونی که میگن همه بدبختیای و یا به قول خودشون،کثافات زیر سر اسلامه و ما اصلا نباید بهش احترام بگذاریم.و محوریت تفکر هردو قشر هم منطق نیست.بسیاری از تفکرات عجیب اینها ناشی از عقده های اجتماعی و یا نه،عوامل دیگست.
اینها فقط چند نمود از عقب ماندگی شدید ما بودند.حالا ما این موضوع رو مطرح کردیم تا در این باره صحبت کنیم که ریشه این عقب ماندگی چیست و از اون مهم تر،چطور میشه برطرفش کرد.
پ.ن:می شد خیلی بیشتر نوشت اما نخواستم متن اول خیلی طولانی باشه و ادامه صحبت هارو در بحث ادامه بدیم.