- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 3,981
- امتیاز
- 32,567
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان امین
- شهر
- اصفهان
- سال فارغ التحصیلی
- 1390
مدرسهی زندگی اسم یه موسسهس که آلن دوباتن (نویسندهی کتاب تسلیبخشیهای فلسفه، سیر عشق و ... ) تو انگلیس تاسیس کرده و الان تو جاهای مختلف دنیا شعبه داره. رسالت این موسسه آموزش مهارتهای زندگی و کمک به آدمها برای داشتن یک زندگی بهتره. این کار در قالب کلاسها، کارگاهها، ویدیوهای آموزشی، کتابها و بازیها انجام میشه.
دیروز یک ایمیلی ازشون دریافت کردم که توجهم به بخش بازیهاشون جلب شد و حس کردم ایدههای خیلی جالبی توش هست که میشه ازشون ایده گرفت و متناسب با شرایط هر خانوادهای یک بازی طراحی کرد که ضمنش هم یه سری حرفهایی رو که در حالت عادی فرصت گفتنشون پیش نمیاد بشه زد، هم یه کم خوش گذروند و هم یه مقداری نزدیکتر شد به خانواده.
عنوان ایمیله این بود که چطوری survive کنیم فصل تعطیلات رو که مجبوریم با خانواده وقت بیشتری صرف کنیم. خب فکر میکنم شما تو این مدت کرونا و خانهنشینی به خوبی این رو تجربه کردین و شاید خیلی وقتا کلافه شده باشین. شاید این ایدهها بهتون کمک کنه. البته که نیاز به یه ارتباط حداقلی با خانواده داره اگرنه خود این بازیه هم میتونه به آدم حس ناامنی بده و اوقاتش رو تلختر بکنه. ولی هر کدوم از شما ممکنه متناسب با شرایط خاص خانوادهی خودتون و ارتباط خاص خودتون با خانواده بتونید این ایدهها رو به کار بگیرید برای بهتر کردن ارتباط با خانواده.
۱. The Family Game
این بازی برای صحبت کردن در مورد موضوعاتیه که معمولا بحثش پیش نمیاد. موضوعاتی که به کل خانواده مرتبطن و در نتیجه باعث نزدیکی اعضا میشن و فرصت میدن برای خندیدن و شناختن بیشتر همدیگه.
بازی با تاس و یه سری سواله که به نوبت باید از هم بپرسن. سوالات ۵ تا طبقه رو پوشش میه: پشیمانیها و حسرتها، شکرگزاریها، خود،خاطرات و دست انداختن و شوخی با همدیگه.
سوالهاشم به طور نمونه یه چیزهایی هستند تو این مایهها:
اسم فیلم خانواده شما چیست؟
نسبت به چه کسی کمی بیش از حد بد خلق بودید؟
دوست دارید چگونه تکامل پیدا کنید؟
وقتی کوچیک بودی چه ساعتی از روز دوست داشتی؟
اگر بتوانی به خاطر چیزی بخشیده شوی، آن چه خواهد بود؟
۲. Philosophical Questions for Curious Minds
خیلی از ما در مورد سوالات فلسفی با دوستانمون حرف میزنیم ولی با خانواده نه. انگار حس میکنیم خانواده جای این مباحث نیست. ولی واقعا چرا نه؟ تجرببیات متفاوت زندگی برای اعضای یه خانواده که بکگراند و محیط رشدشون یکی بوده خیلی میتونه جذاب کنه پاسخ این سوالارو. به جز اینکه باعث میشه نسبت به هم شناخت بیشتری پیدا کنیم و بفهمیم که عه! خواهرم/برادرم که من فکر میکردم فلان طور فکر میکنه چه تفکرات جالبتری داره! چقدر میتونه بهم خوش بگذره از بحث کردن باهاش و ... .
سوالاتی که اینجا هستن سوالات خیلی پایهای چالشی هستن. یه سری سوال پیشنهادی -صرفا جهت ایده گرفتن- این هاست:
آیا می توانید دلیلی برای اینکه چرا خوردن برخی از حیوانات طبیعی حساب میشه ولی خوردن بعضی دیگرشون (مانند سگ، گربه یا ماهی قرمز) نه پیدا کنیند؟
صور کنید که شما و بهترین دوستتان مغزهایتان را عوض کرده اید: مغز شما در بدن آنها و مغز آنها در بدن شما وارد شده است. کدام شخص «شما» خواهد بود - کسی که مغز شما در بدنش است یا مغزش در بدن شما؟ یا هیچ کدام از این دو نخواهد بود؟ یا هر دو؟
آیا باید به مردم اجازه داد تمام پولی را که می توانند به دست آورند، نگه دارند؟ یا باید مجبور شوند مقداری پول برای کمک به دیگران بدهند؟ توضیح دهد که چرا؟
هر سوالی در مورد درستی و غلطی، راست و دروغِِ، معنای زندگی، وجود یا عدم وجود خدا و اینجور چیزا میتونه تو این دسته سوالات بگنجه.
۳. صد سوالی
یک سری سوالات رندوم در مورد هرچیزی که پرسیدن و جواب دادنشون در خارج از بازی سخت و ناراحتکننده به نظر میاد ولی جو فان بازی میتونه باعث بشه که فضای امنی برای این سوالات و حرفها پیش بیاد و نکات مهمی رو به هم بگیم که در حالت عادی نمیتونیم بگیم. یک سری مثال برای ایده گرفتن:
به عنوان والد چقدر سختگیر خواهید بود؟
یک چیزی بگویید که واقعاً در مورد والدینتان آزاردهنده است!
اگر بخواهید به خانواده شخص دیگری بپیوندید، کدام خانواده را انتخاب می کنید؟
چرا تک فرزند بودن ممکن است خوب باشد؟
بهترین راه برای وادار کردن من به انجام کاری که نمی خواهم این است که…
اگر یک روزی ممکن بشود، آیا می خواهید در مریخ زندگی کنید؟
۴. The Loser Game
فرهنگ و جامعهی ما طوریه که همیشه برندهها رو تشویق میکنه. ما فقط قصهی برندهها رو می شنویم و میخونیم و قصیهی هزاران هزار بازنده فراموش میشه. با قهرمانهای المپیک، برندگان جایزهی نوبل، برندگان مدالهای طلا و نقرهی المپیاد، رتبههای دو رقمی کنکور سراسری و ... مصاحبه میکنند و کسی در مورد بازندهها صحبت نمیکنه. در مورد اونهایی که تو المپیک مدال نمیارن، اونهایی که نوجوانیشون رو برای المپیاد میذارن ولی مدالی نمیبرن، اونهایی که علی رغم زحمت و تلاش رتبهی خوبی توی کنکور نمیارن و ... هیچوقت حرف زده نمیشه. ولی از قضا اونا حرفهای شنیدنی بیشتری دارن. احتمال اینکه تو هر چیزی بازنده بشیم خیلی بیشتر از برنده بودنه پس اتفاقا ما بیشتر نیاز داریم به حرفهای بازندهها گوش بدیم و سعی کنیم راه و رسم بازنده بودن رو یاد بگیریم! اینکه چطور یک بازندهی خوب باشیم! به نظر حرف عجیب و غلطی میاد؟ مگه بازندهی خوب هم داریم؟ آره داریم. بازندهی خوب اونیه که بلده چطوری با شکستهاش کنار بیاد و ازشون درس بگیره به جای نشستن و ناامید شدن. اونیه که بلده با دیدهی انتقاد به تجربیاتش نگاه کنه، به اشتباهاتش اعتراف کنه و نقاط ضعف خودش رو از توشون بکشه بیرون تا بتونه روی بهبودشون کار کنه. ما نیاز داریم اینارو یاد بگیریم.
هدف از این بازیه حرف زدن در این مورده. نیاز به رک بودن و صداقت زیاد داره و باید محیط خانواده واقعا امن باشه که بشه این بازی رو انجام داد.
یک سری سوال جهت ایده گرفتن:
چگونه کسی را برای مسئله ای سرزنش کرده اید که، اگر واقعاً با خودتان صادق باشید، تا حد زیادی تقصیر شما بوده است؟
رمانی در مورد زندگی عاشقانه شما نوشته شده است: اسم آن چیست؟
چه حرکات مهمی را در رابطه با حرفه خود به تعویق می اندازید؟
یک شکاف تعجب آور، اساسی و شرم آور در دانستههای خود نام ببرید.
چه سه کلمهی بیادبانهای را برای شخصیت خود به کار می برید؟
این به نظر من از این جهت هم جذابه که والدین رو مجبور میکنه به خودافشایی. خودم هربار پدر و مادرم درمورد یک اشتباه در کودکی/نوجوانی/جوانیشون صحبت میکنن بهشون حس نزدیکی بیشتری میکنم و باهاشون راحتتر میشم.
همهی بازیها با کارت و تاسن. خودتون با خلاقیت خودتون میتونین بوردگیمهای جذابی طراحی کنین با ایدهی همینجور سوالات. :)
به نظر من خود این مرحلهی طراحی سوالات هر بازی میتونه یه چیز باحال باشه و حالت بارش فکریطور. هر کدوم از اعضای خانواده قبل از جمع شدن دور هم میتونن به این فکر کنن که چه سوالاتی رو دوست دارن بپرسن و چه سوالاتی پرسیدنشون باعث میشه خوش بگذره بهشون یا همدیگه رو بهتر بشناسن و درک کنن. این شناختن هم خیلی مهمه. خیلیها هستن که احساس میکنن خانوادهشون کمترین شناخت رو ازشون دارن و واقعا غریبهن واسشون.
پیشنهاد: برای بازی یه جایزهی فان بذارین تا بیشتر خوش بگذره. پارسال من با خواهر و برادرام یه سری بازی میکردیم که یه شب گفتیم هرکی باخت فردا صبح باید بلند شه برای همه پنکیک درست کنه. من باختم و فردا صبحش پاشدم با ذوق و شوق پنکیک درست کردم. و این شد یکی از خاطرات خیلی خوبمون.
هر ایدهی دیگری که دارین اینجا مطرح کنین. چه کارهایی که قبلا انجام دادین و موفق بوده و چه کارهایی که فکر میکنید میتونه موفق باشه. این صرفا یه سری ایدهی خیلی خیلی خامه که نیاز به خلاقیت و شخصیسازی خودتون داره که تبدیل به چیز خوبی بشه و به نتیجهی جالبی برسه.
دیروز یک ایمیلی ازشون دریافت کردم که توجهم به بخش بازیهاشون جلب شد و حس کردم ایدههای خیلی جالبی توش هست که میشه ازشون ایده گرفت و متناسب با شرایط هر خانوادهای یک بازی طراحی کرد که ضمنش هم یه سری حرفهایی رو که در حالت عادی فرصت گفتنشون پیش نمیاد بشه زد، هم یه کم خوش گذروند و هم یه مقداری نزدیکتر شد به خانواده.
عنوان ایمیله این بود که چطوری survive کنیم فصل تعطیلات رو که مجبوریم با خانواده وقت بیشتری صرف کنیم. خب فکر میکنم شما تو این مدت کرونا و خانهنشینی به خوبی این رو تجربه کردین و شاید خیلی وقتا کلافه شده باشین. شاید این ایدهها بهتون کمک کنه. البته که نیاز به یه ارتباط حداقلی با خانواده داره اگرنه خود این بازیه هم میتونه به آدم حس ناامنی بده و اوقاتش رو تلختر بکنه. ولی هر کدوم از شما ممکنه متناسب با شرایط خاص خانوادهی خودتون و ارتباط خاص خودتون با خانواده بتونید این ایدهها رو به کار بگیرید برای بهتر کردن ارتباط با خانواده.
۱. The Family Game
این بازی برای صحبت کردن در مورد موضوعاتیه که معمولا بحثش پیش نمیاد. موضوعاتی که به کل خانواده مرتبطن و در نتیجه باعث نزدیکی اعضا میشن و فرصت میدن برای خندیدن و شناختن بیشتر همدیگه.
بازی با تاس و یه سری سواله که به نوبت باید از هم بپرسن. سوالات ۵ تا طبقه رو پوشش میه: پشیمانیها و حسرتها، شکرگزاریها، خود،خاطرات و دست انداختن و شوخی با همدیگه.
سوالهاشم به طور نمونه یه چیزهایی هستند تو این مایهها:
اسم فیلم خانواده شما چیست؟
نسبت به چه کسی کمی بیش از حد بد خلق بودید؟
دوست دارید چگونه تکامل پیدا کنید؟
وقتی کوچیک بودی چه ساعتی از روز دوست داشتی؟
اگر بتوانی به خاطر چیزی بخشیده شوی، آن چه خواهد بود؟
۲. Philosophical Questions for Curious Minds
خیلی از ما در مورد سوالات فلسفی با دوستانمون حرف میزنیم ولی با خانواده نه. انگار حس میکنیم خانواده جای این مباحث نیست. ولی واقعا چرا نه؟ تجرببیات متفاوت زندگی برای اعضای یه خانواده که بکگراند و محیط رشدشون یکی بوده خیلی میتونه جذاب کنه پاسخ این سوالارو. به جز اینکه باعث میشه نسبت به هم شناخت بیشتری پیدا کنیم و بفهمیم که عه! خواهرم/برادرم که من فکر میکردم فلان طور فکر میکنه چه تفکرات جالبتری داره! چقدر میتونه بهم خوش بگذره از بحث کردن باهاش و ... .
سوالاتی که اینجا هستن سوالات خیلی پایهای چالشی هستن. یه سری سوال پیشنهادی -صرفا جهت ایده گرفتن- این هاست:
آیا می توانید دلیلی برای اینکه چرا خوردن برخی از حیوانات طبیعی حساب میشه ولی خوردن بعضی دیگرشون (مانند سگ، گربه یا ماهی قرمز) نه پیدا کنیند؟
صور کنید که شما و بهترین دوستتان مغزهایتان را عوض کرده اید: مغز شما در بدن آنها و مغز آنها در بدن شما وارد شده است. کدام شخص «شما» خواهد بود - کسی که مغز شما در بدنش است یا مغزش در بدن شما؟ یا هیچ کدام از این دو نخواهد بود؟ یا هر دو؟
آیا باید به مردم اجازه داد تمام پولی را که می توانند به دست آورند، نگه دارند؟ یا باید مجبور شوند مقداری پول برای کمک به دیگران بدهند؟ توضیح دهد که چرا؟
هر سوالی در مورد درستی و غلطی، راست و دروغِِ، معنای زندگی، وجود یا عدم وجود خدا و اینجور چیزا میتونه تو این دسته سوالات بگنجه.
۳. صد سوالی
یک سری سوالات رندوم در مورد هرچیزی که پرسیدن و جواب دادنشون در خارج از بازی سخت و ناراحتکننده به نظر میاد ولی جو فان بازی میتونه باعث بشه که فضای امنی برای این سوالات و حرفها پیش بیاد و نکات مهمی رو به هم بگیم که در حالت عادی نمیتونیم بگیم. یک سری مثال برای ایده گرفتن:
به عنوان والد چقدر سختگیر خواهید بود؟
یک چیزی بگویید که واقعاً در مورد والدینتان آزاردهنده است!
اگر بخواهید به خانواده شخص دیگری بپیوندید، کدام خانواده را انتخاب می کنید؟
چرا تک فرزند بودن ممکن است خوب باشد؟
بهترین راه برای وادار کردن من به انجام کاری که نمی خواهم این است که…
اگر یک روزی ممکن بشود، آیا می خواهید در مریخ زندگی کنید؟
۴. The Loser Game
فرهنگ و جامعهی ما طوریه که همیشه برندهها رو تشویق میکنه. ما فقط قصهی برندهها رو می شنویم و میخونیم و قصیهی هزاران هزار بازنده فراموش میشه. با قهرمانهای المپیک، برندگان جایزهی نوبل، برندگان مدالهای طلا و نقرهی المپیاد، رتبههای دو رقمی کنکور سراسری و ... مصاحبه میکنند و کسی در مورد بازندهها صحبت نمیکنه. در مورد اونهایی که تو المپیک مدال نمیارن، اونهایی که نوجوانیشون رو برای المپیاد میذارن ولی مدالی نمیبرن، اونهایی که علی رغم زحمت و تلاش رتبهی خوبی توی کنکور نمیارن و ... هیچوقت حرف زده نمیشه. ولی از قضا اونا حرفهای شنیدنی بیشتری دارن. احتمال اینکه تو هر چیزی بازنده بشیم خیلی بیشتر از برنده بودنه پس اتفاقا ما بیشتر نیاز داریم به حرفهای بازندهها گوش بدیم و سعی کنیم راه و رسم بازنده بودن رو یاد بگیریم! اینکه چطور یک بازندهی خوب باشیم! به نظر حرف عجیب و غلطی میاد؟ مگه بازندهی خوب هم داریم؟ آره داریم. بازندهی خوب اونیه که بلده چطوری با شکستهاش کنار بیاد و ازشون درس بگیره به جای نشستن و ناامید شدن. اونیه که بلده با دیدهی انتقاد به تجربیاتش نگاه کنه، به اشتباهاتش اعتراف کنه و نقاط ضعف خودش رو از توشون بکشه بیرون تا بتونه روی بهبودشون کار کنه. ما نیاز داریم اینارو یاد بگیریم.
هدف از این بازیه حرف زدن در این مورده. نیاز به رک بودن و صداقت زیاد داره و باید محیط خانواده واقعا امن باشه که بشه این بازی رو انجام داد.
یک سری سوال جهت ایده گرفتن:
چگونه کسی را برای مسئله ای سرزنش کرده اید که، اگر واقعاً با خودتان صادق باشید، تا حد زیادی تقصیر شما بوده است؟
رمانی در مورد زندگی عاشقانه شما نوشته شده است: اسم آن چیست؟
چه حرکات مهمی را در رابطه با حرفه خود به تعویق می اندازید؟
یک شکاف تعجب آور، اساسی و شرم آور در دانستههای خود نام ببرید.
چه سه کلمهی بیادبانهای را برای شخصیت خود به کار می برید؟
این به نظر من از این جهت هم جذابه که والدین رو مجبور میکنه به خودافشایی. خودم هربار پدر و مادرم درمورد یک اشتباه در کودکی/نوجوانی/جوانیشون صحبت میکنن بهشون حس نزدیکی بیشتری میکنم و باهاشون راحتتر میشم.
همهی بازیها با کارت و تاسن. خودتون با خلاقیت خودتون میتونین بوردگیمهای جذابی طراحی کنین با ایدهی همینجور سوالات. :)
به نظر من خود این مرحلهی طراحی سوالات هر بازی میتونه یه چیز باحال باشه و حالت بارش فکریطور. هر کدوم از اعضای خانواده قبل از جمع شدن دور هم میتونن به این فکر کنن که چه سوالاتی رو دوست دارن بپرسن و چه سوالاتی پرسیدنشون باعث میشه خوش بگذره بهشون یا همدیگه رو بهتر بشناسن و درک کنن. این شناختن هم خیلی مهمه. خیلیها هستن که احساس میکنن خانوادهشون کمترین شناخت رو ازشون دارن و واقعا غریبهن واسشون.
پیشنهاد: برای بازی یه جایزهی فان بذارین تا بیشتر خوش بگذره. پارسال من با خواهر و برادرام یه سری بازی میکردیم که یه شب گفتیم هرکی باخت فردا صبح باید بلند شه برای همه پنکیک درست کنه. من باختم و فردا صبحش پاشدم با ذوق و شوق پنکیک درست کردم. و این شد یکی از خاطرات خیلی خوبمون.
هر ایدهی دیگری که دارین اینجا مطرح کنین. چه کارهایی که قبلا انجام دادین و موفق بوده و چه کارهایی که فکر میکنید میتونه موفق باشه. این صرفا یه سری ایدهی خیلی خیلی خامه که نیاز به خلاقیت و شخصیسازی خودتون داره که تبدیل به چیز خوبی بشه و به نتیجهی جالبی برسه.