تخیل جامعه شناسانه

  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #1
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
سلام به تمام سمپادی های عزیز! این تاپیک رو زدم چون احساس میکنم برای ما که بخشی از جامعه هستیم درک این مفهوم ضروریه. اینجا قراره به مفهومی به اسم تخیل جامعه شناسانه بپردازیم. از اونجایی که اکثر بچه های سایت یا تجربین یا ریاضی و کتب درسی هم توی این رشته ها در این مورد و در کل جامعه شناسی که خیلی ضروری و مفیده برای جامعه تقریبا هیچ حرفی نزده به نظرم حداقل اینجا گفته بشه بلکه مفید واقع بشه.

تا به حال اسم این اصطلاح به گوشتون خورده؟ معناش رو میدونید؟
برای درک معنای این اصطلاح یه مثال میزنم تا بعد به خود همین اصطلاح و کاربرد و ضرورت درکش بپردازیم:
خیلی از ماها در یک وعده روزانه حداقل یک فنجان قهوه رو لحاظ می کنیم و هر کدوم به روش و سبک مورد به دلایل مختلف (مثلا یکی میگه قهوه ضد سرطانه و با این دلیل مصرف میکنه. یکی دیگه صرفا به خاطر رفع خستگی میخوره. و..) علاقمون مصرفش می کنیم. بعضی از ماها وقتی با دوستان و آشنایان میریم کافی شاپ قهوه سفارش میدیم و دور هم ازش لذت میبریم. اینجا ما به قهوه به چشم یه دانه که میشه ازش نوشیدنی گرفت با یکسری فواید که میتونه جنبه دورهمی و تفریح هم داشته باشه نگاه می کنیم. اما تا به حال فکر کردید که شاید دید یه عده روی این کره خاکی به قهوه با ما خیلی فرق داشته باشه؟ معمولا کمتر پیش میاد که موقع خوردن قهوه این سوال رو از خودمون بپرسیم و بررسی کنیم که دید بقیه افرادی که با قهوه سر و کار دارن به قهوه چیه.
یه زن یا مرد اهل پرو، برزیل، کوبا و بقیه کشور های دیگه که درشون قهوه کشت میشه دیدش به قهوه چیه؟ مثلا یه خانواده پرویی که توی یه مزرعه کشت کار میکنن. معمولا مرد ها قهوه ها رو میچینن و زنان و دختران دونه ها رو پاک میکنن و دونه های خراب رو دور میندازن. درآمدشون که تاثیر مستقیمی بر میزان رفاه و سبک زندگیشون داره وابسته به همین دونه های قهوست. نظرتون چیه؟ آیا همچنان دیدگاه ما رو خواهند داشت؟ نظرتون رو کامل بنویسید

پ.ن: چون میخوام تاپیک منفعل و بحث محور پیش بره اول با این مثال ساده شروع کردم و مفهوم تخیل جامعه شناسانه رو نگفتم تا همه بتونن توی پیشبرد مفهوم نقشی داشته باشن و تاپیک یه طرفه نباشه. بعد از درک مفهوم قراره توی سطوح بسیار بالاتر و مرتبط تر با جامعه ما بررسی بشه. خواهشا استقبال کنید و فعال باشید چون در این مورد با اینکه بسیار مفید و ضروریه کتاب درسی حرف چندانی نزده و اگر کسی خودش بخواد بره بخونه براش زحمت و وقت نسبتا زیادی باید بذاره.
 

موازی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
595
امتیاز
15,408
نام مرکز سمپاد
سمپاد شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
RWTH
رشته دانشگاه
مهندسی برق
حرف خاصی ندارم فقط گفتم تاپیک پایین نره. یعنی سوالی که پرسیده شده جوابش تو خودش هست.
یکم درمورد تخیل جامعه شناختی خوندم. مفهوم جالبی بود. خلاصه به زبون ساده بخوام بگم یعنی اینکه آدم مشکلات و مسایل شخصی ش رو میتونه در دل جامعه پیدا کنه. مثلا فقر یک انسان نیازمند فقط منحصر به خود اون نیست و ریشه در جامعه داره.
هرچند به نظرم هیچ چیز مطلقی وجود نداره. گاهی باید از دید جمعی به مساله نگاه کرد گاهی از دید شخصی و گاهی هم ترکیبی.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #3
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
حرفهای کاملا درستیه ولی خب حقیقتش قصد نداشتم به این صورت مفهومش رو بیان کنم. خلاصه و کلیت تخیل جامعه شناسانه همینه. ولی خب قصد داشتم با استفاده از یه سری چیزای دیگه یکم با جزئیات بیشتر تعریفش کنم و از تعریفش استفاده کنم تا یه سری چیزا رو توی جامعه خودمون بررسی کنیم.
جواب سوال دقیقا مشخصه و اینه که قطعا اونا دیدشون نسبت به دید ما خیلی فرق داره. هر دونه قهوه برای اونا حکم پول و رفاه بیشتر رو داره. خلاصه بگم:
قهوه برای اونا یعنی پول، رفاه و راهی برای رسیدن به سبک زندگی بهتر. وسواس و حساسیتی که اونا توی کشت هر دونه قهوه به خرج میدن در نگاه اول برای من و شما غیر قابل درکه و شاید بعضا این ری اکت رو بدیم که:« خب که چی؟ یه دونه قهوست دیگه.» در صورتی که برای اونا نیست.

میبینید؟ دونه قهوه همون دونست ولی برای یکی فقط جنبه تفریح و دونه ی پر خاصیت رو داره ولی برای یکی تمام رفاه و زندگیشه. توی مسائل مختلف روزمره از چیزای چیپ و کم اهمیت برای ما گرفته تا مسائل بزرگ و حیاتی زندگیمون این مفهوم صدق میکنه. جامعه شناس خوب در درجه اول باید حتما تخیل جامعه شناسانه داشته باشه. یعنی بتونه توی جوامع مختلف یه مسئله رو از دید اقشار و آدمای مختلف اون جامعه ببینه تا بتونه تمام ابعاد یه مسئله رو ببینه و درک کنه و حتی اینا رو توی جوامع با در نظرگرفتن شرایط با هم مقایسه کنه. تنها در این صورته که می تونه برای مشکلات جامعه راه حل های درست تری ارائه بده. چون همه این افراد با هم جامعه رو تشکیل میدن و میدونید چیه؟ به نظر من همه ما نیاز داریم که تا حدی جامعه شناس باشیم.

پ.ن: می خواستم امشب با مثال های سطح بالاتر از این مفهوم رو در ابعاد دیگه ای هم با کمک و مشارکت شما بررسی کنم ولی امشب یکم خسته ام و انشاءلله فردا اینکار رو انجام میدم. این تاپیک مثل تاپیک مسیحیت نیست که نیاز باشه مدام رفرنس بدیم و من مشتاقانه توی مثال هایی که قراره بزنم منتظر شنیدن نظرات و تحلیل های خود شما هستم و تلاشم رو میکنم مطالب رو جوری بزنم که خیلی نیازی به رفرنس دادن توشون نباشه و بتونید نظرات شخص خودتون رو بدید.

در نهایت توی این تاپیک قراره بعد از درک کردن این مفهوم که نیاز اولیه و واجب جامعه شناس بودنه یه سری مشکلات رو با کمک هم ریشه یابی کنیم و تا حد توانمون براش راهکار ارائه بدیم. امیدوارم از تاپیک استقبال بشه تا در نهایت به این امر برسیم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #4
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
در ضمن هر اصطلاحی که توی تاپیک به کار برده بشه قطعا معنیش گفته خواهد شد تا همه بتونن متوجهش بشن و توی تاپیک مشارکت کنن. تمام تلاشم اینه که تاپیک همه فهم باشه با یه قلم ساده و صمیمی نوشته بشه تا برای تمام بچه های سایت قابل استفاده باشه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #5
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
فقط برای اینکه ببینم تا حدی درک پیدا کردم از این تخیل جامعه شناسانه این مثالو درموردش میزنم ببینید درسته یا نه؟

فرضا یه آفریقایی در 150 سال پیش رو درنظر بگیریم

از دید اون اعضای دهکده یا قبیله اش خویشاوندان و نزدیکان اون هستن و کسایی اند که باهاشون بزرگ شده و میون اون ها خانواده و عزیزانش و همه کسش هستن
و براشون حاضر به تقریبا هر کاری هست و دوستشون داره.

در همین حال از دید یه تاجر انگلیسی همه اینا یه محموله پرسود برده اند.

از دید زمین دار گردن کلفت هم اینا یه مشت از هزار مشت کسانی اند که قراره عمرشون رو پای زمین های اون بزارن و کار کنن.

و از دید یه ناسیونالیست هم اینا همرزمانی هستند که باید دوش به دوششون بجنگه برای آزادی میهنشون.

این مثال درسته ؟
توی مواردی که ذکر کردید بله درسته. اما در نهایت این تخیل قراره به ریشه یابی مشکلات کمک کنه. و برای این امر نیازه یکم تخیل رو از این هم فراتر ببریم و به هر قشری که توی جامعه وجود داره و بخشی از جامعه رو تشکیل میده فکر کنیم که مثلا دیدشون به سیاه پوست های آفریقایی چیه تا بتونیم تا جایی که ممکنه تمام ابعاد رو در نظر بگیریم.

مثلا من می تونم به اینا یه بند دیگه هم اضافه کنم:
دید یه شهروند عادی که نه زمین داره و تاجره و یه شغل معمولی داره به این سیاه پوستا چیه؟ بعد باید تخیل رو فراتر ببریم: چرا این دید رو داره؟ مربوط به شغلشه، مربوط به فضای جامعست؟ یا مربوط به چیزهای دیگه ایه؟
هر چقدر تخیل و فکر فراتر بره و گسترده تر بشه، میشه نظر پخته تر و پر کاربرد تری در مورد اون مفهوم داد و در نهایت این تخیل هدفش کمک به درک در درجه اول و در درجه دوم ریشه یابی و حل مشکلاته. البته برای گام دوم چیزای دیگه هم نیازه ولی فعلا همین مورد رو که مربوط به بحثه گفتم.

اما خب الان فعلا توی همین مرحله ای که مثال زدید نشون میده مفهوم کلی رو متوجه شدید. آفرین<D=
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #6
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
توی مواردی که ذکر کردید بله درسته. اما در نهایت این تخیل قراره به ریشه یابی مشکلات کمک کنه. و برای این امر نیازه یکم تخیل رو از این هم فراتر ببریم و به هر قشری که توی جامعه وجود داره و بخشی از جامعه رو تشکیل میده فکر کنیم که مثلا دیدشون به سیاه پوست های آفریقایی چیه تا بتونیم تا جایی که ممکنه تمام ابعاد رو در نظر بگیریم.

مثلا من می تونم به اینا یه بند دیگه هم اضافه کنم:
دید یه شهروند عادی که نه زمین داره و تاجره و یه شغل معمولی داره به این سیاه پوستا چیه؟ بعد باید تخیل رو فراتر ببریم: چرا این دید رو داره؟ مربوط به شغلشه، مربوط به فضای جامعست؟ یا مربوط به چیزهای دیگه ایه؟
هر چقدر تخیل و فکر فراتر بره و گسترده تر بشه، میشه نظر پخته تر و پر کاربرد تری در مورد اون مفهوم داد و در نهایت این تخیل هدفش کمک به درک در درجه اول و در درجه دوم ریشه یابی و حل مشکلاته. البته برای گام دوم چیزای دیگه هم نیازه ولی فعلا همین مورد رو که مربوط به بحثه گفتم.

اما خب الان فعلا توی همین مرحله ای که مثال زدید نشون میده مفهوم کلی رو متوجه شدید. آفرین<D=
امیدوارم تونسته باشم مفهوم رو انتقال بدم.
البته قراره توی مثال هایی که گام به گام میزنیم به همه اینا خیلی بیشتر و جزئی تر بپردازیم تا بیشتر درک بشن.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #7
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
بنظرم این حجم زیاد از تفاوت بین دیدگاه ها و ارزش ها بر میگرده به اعمال منفی انسان ها
مثلا علت اینکه قهوه برای یه عده یه نوشیدنیه ولی برای یه عده تمام زندگیشون و رفاهی است که میتونن داشته باشن بر میگرده
به شرایط نابرابر جامعه که یه نفر که پول و قدرت داشته باشه و روزی 100 تا مثل اون کشاورز رو بخره و بفروشه پایان یه منبع درآمدش لزوما به معنای قطع شدن
پول و دستمزدی که رفاه یا حتی نیاز های حداقلی زندگیشو تامین میکنه نیست اما اون کشاورز چون توی این جامعه توی موقعیت پائین تر قرار گرفته یه زمین کشت قهوه زندگیشو میچرخونه و اگر اونو از دست بده حتی اگر زندگیش از هم نپاشه به طور کامل دست کم به حالت سابق هم برنمیگرده

یا مثلا مثال اون آفریقایی اگر مادون حیوانیت اون فئودال و طمع و پلشتی تاجر برده نباشه دیگه چنین وضعیتی پیش نمیاد که تمام قوم و خویش و عزیزان یک نفر
برای یک نفر دیگه حکم یه کیسه سکه رو داشته باشه

البته این یه نظریه که باد نیم ساعت بهش نخورده و ممکنه درست نباشه من فعلا دارم توی ذهنم دنبال مثالی میگردم که این حالت که یک چیز از دید یک نفر خیلی پسته و از دید یک نفر خیلی مهم و ارزشمند به اعمال منفی انسان برنگرده
ببینید همونطور که اشاره کردید این نظر خیلی تحلیل و فکر نشده و به اصطلاح یه طرفه به قاضی رفتنه. اینجاست که میگم باید تخیل رو گشترش داد تا بشه نظر پخته تری داد.
در مورد قهوه ای که گفتید مثلا: خیلی مواقع اون فرد اهل پرو سرمایه دار بالای سرش نیست و خودش انتخاب کرده که با استفاده از منابعی که کشورش در اختیار داره کسب درآمد کنه و قهوه یکیشونه. درآمدش میره به جیب خودش. به همین خاطر به انتخاب خودش این راه رو انتخاب میکنه. این وسط ظلمی شاید لزوما صورت نگیره. تفاوت دیدگاه ها همیشه به خاطر ظلم نیست. خیلی مواقع نیاز ها و منابع و استعداد های در اختیار انسان ها این تفاوت رو به وجود میاره. توی مثال قهوه اینکه یه نفر منابع قهوه رو در اختیار داره باعث میشه که از این امرار معاش کنه و براش تبدیل به رفاه و منبع درآمد بشه. بعضی جاها تاثیر ظلم نیست . حتی شاید یه مزیت و برتری هم باشه برای اون فرد یا افراد.

بعد یه نکته دیگه ای. گفتید دیدگاه پست. این واژه یه غلطه. دیدگاه متفاوت باز بهتره و چون مثلا توی این مثال پست تر و والا تری وجود نداره و بسته به نیاز ها و منابع دیدگاه ها تغییر کرده. البته این حرف شما درسته و توی بعضی مثال ها این ظلم باعث تفاوت دیدگاه میشه. ولی با واژه پست تر و والا تر تعریفش نکنید تا ذهنتون بهش صفت اختصاص نده و باعث نشه از درک معنا باز بمونید. خیلی مواقع شعارزدگی با همین صفت اختصاص دادن های غیر ضروری شروع میشه.

اما خب همین که اینجا نظرتون رو گفتید برای من خیلی ارزشمنده حتی اگر اشتباه بوده باشه. بلاخره باید یه جایی گفته بشه تا در صورت نیاز اصلاح بشه. و همیشه توی علم نظریات درست مدیون نظریات غلط قبلین.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #8
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
خب این که به انتخاب خود فرد باشه یه چیز غیرممکن نیست اما بیا صادقانه با ماجرا برخورد کنیم
اگر بریم تو کشوری مثل پرو یا کلی تر کشور هایی که سطح زندگی قشر دهقان و کارگر توش در حد پرو است
واقعا چند درصدشون خودشون خواستن که اینجا باشن با این شغل و شغلشون ریشه در شرایط حاکم بر اونها نیست؟
خب آره توی کشورایی مثل کانادا و آمریکا و درکل کشورایی که از سطح رفاه بالاتری برخوردارند اقشار کارگر و دهقانان شاید تعداد کسانی که
بر حسب علاقه به این سمت و سو کشیده شدند قابل توجه باشه ولی توی کشورایی که اوضاعشون دست کم تا حدی به قول خودمونی خیطه
واقعا چند نفر خودشون میخواستند که به این شغل مشغول بشن و به واسطه این نبوده که اگر اینو ول میکردن دیگه چیز دندون گیر تری جلوشون نبوده ؟
بحث پرو یه جور مثال بود برای درک اینکه همیشه تاثیر ظلم نیست و خب این مسئله فقر و کمبود انتخاب برای شغل حقیقتا وجود داره و من خیلی سر پرو نمیخوام بحث کنم چون صرفا به مثاله برای درک مفهوم این هم همیشه تاثیر ظلم نیست و اینکه بگیم همش ظلمه اشتباهه. اما خیلی مواقع هم این نیست. کسی که کار میکنه در این زمینه پولش به جیب خودش میره و برای خودش تبدیل به رفاه میشه و درصد قابل توجهی هم این رو دوست دارن که می تونن از یه منبع تجدید پذیر و ارگانیک که بهره برداری ازش راحت تر از نفته به عنوان درآمد استفاده کنن و حتی توی پرو هم خیلی ها این رو دوست دارن و بخشی از درآمدش به جیب خودشون میره. همه هم کارگر نیستن. بعضیا به خاطر لایف استایل سنتی ای که دارن باعث میشه خودشون توی زمین های خودشون کار کنن. همیشه هم ناراحت نیستن و این نیست که همش ظلمه. شاید بخشیش باشه ولی این که همش در ظلم و جبر خلاصه بشه اصلا درست نیست.

اما اینکه بعضی مواقع قضاوت هاتون خیلی آرتیستیک میشه برای همین تخیل جامعه شناسانه خطرناکه. برای این تخیل نیازه که همه جوانب رو در نظر بگیریم. اینکه ناخودآگاه به هر دلیلی ذهنتون میخواد همه چیز رو به مفهوم ظلم و جبر ربط بده رو منظورمه. حالا ایراد نداره تازه شروع کردیم. آروم آروم که بریم جلو این تخیل رشد میکنه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #9
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
الان که میبینم منظورم رو خوب نگرفتی و باید یجور دیگه توضیح بدم (که متاسفانه الان از سرفه روبه موتم و امشب بیخیالش) این مورد اول
و فکر کنم به احتمال 99 درصد تفاوت های عقیدتی خیلی زیادی داریم ما توی مباحث دیگه
احتمالا خیلی چیزا که از نظر من ظلم یا در کل عمل منفی به حساب میاد از نظر تو به حساب نمیاد
ترجیح میدم وقتی تونستیم به توافق برسیم چی ظلمه و چی ظلم نیست بعدش بیایم سر این موضوع بیشتر بحث کنیم
خب ظلم رو بستگی داره چجوری نگاه کنیم و به نظر من هم تعاریفمون از ظلم فرق داره. هر چند من تعریفی که معمولا توی جامعه شناسی شناخته میشه رو مطرح میکنم و خب این یه تاپیک مربوط به جامعه شناسیه. ولی اگر بخوایم به لحاظ فلسفی این مفهوم رو بررسی کنیم خودش نیاز به یه تاپیک جداگانه داره ترجیح میدم توی این تاپیک بحثی در موردش نشه تا بعدا حتما اگر تاپیکی نباشه در این مورد خود من حتما اگر کسی اقدام نکنه این تاپیک رو میزنم. اما خواهشا اینجا بحثش نشه که بحث اصلی منسجم بره جلو.

ولی در کل صرف نظر از اینکه ظلم هست یا نه درصد قابل توجهی از مردم خودشون از این ماجرا که می تونن از قهوه کسب درآمد کنن راضی هستن. حالا اینکه ما بگیم داره بهشون ظلم میشه یا نه بحثش جداست ولی خب به لحاظ رضایت مردم بخش قابل توجهیشون رضایت دارن. البته در مورد اون بحث فقر و جبر انتخاب تا حد خیلی زیادی من هم قبول دارم که وجود داره حتی خود این رضایت هم میتونه ناشی از اون باشه و این هم به نظر من یه جور ظلمه. باید گشت دید چه عواملی باعثش شدن که باز بخشیش بر میگرده به همین تخیل جامعه شناسانه. منتها نمیخوام الان زیادی روی یه مثال گیر کنیم تا مفهوم از دست بره.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #10
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
سلام مجدد.میریم برای یه مثال سخت تر به جهت درک مفهوم تخیل جامعه شناسانه: خودکشی

خودکشی امریه که تقریبا از قبل قرارگیری بشر در جامعه هم وجود داشته. حالا بیاید اول خود مفهوم خودکشی رو از پاییه بررسی کنیم: وقتی یه نفر به هر دلیلی دست به کشتن خودش میزنه بهش میگن خودکشی.
حالا چی میشه که یه نفر دست به خودکشی میزنه؟ اصلا یه نفر چرا باید زندگی خودش رو تموم کنه؟

توی این مورد میخوایم از یکی از کامل ترین نظراتی که در مورد خودکشی داده شده کمک بگیریم.
جامعه شناس بزرگ قرن نوزدهم دیوید امیل دورکیم درباره خودکشی میگه: «خودکشی یعنی هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عمل مثبت یا منفی خود قربانی است که شخصا می دانسته است که باید به همین نتیجه برسد.»
مستقیم مانند اینكه فرد یک گلوله را در شقیقه خودش خالی كنه و غیرمستقیم حالتیه كه مثلا ترک نكردن خانه‌ ی شعله‌ور در آتش یا امتناع از غذا خوردن به مرگ منجر بشه.
دورکیم به فکر این افتاد که بره و آمار خودکشی رو بررسی کنه و نتایج به این صورت بود:
پروتستان ها بیش از کاتولیک ها ، افراد مجرد بیش از متاهلان ، سربازان بیش از غیر نظامی ها ، افسران نظامی بیش از سربازان وظیفه ، در زمان صلح بیشتر از زمان جنگ و انقلاب ، و دراوقات تغییرات اقتصادی–خواه ترقی–خواه رکود اقتصاد بیشتر از اوقات تعادل و ثبات اقتصادی ، ساکنان شهرهای بزرگ بیشتر از ساکنان اجتماعات کوچک ، و افرادی که تنها زندگی می کنند بیشتر از آنانی که با خانواده ها زندگی می کنند.

اینجا دورکیم به این فکر کرد که اول بیاد خودکشی ها رو دسته بندی کنه. اما قبل از اینکه بخوام دسته بندی هاش رو بگم یه چندتا سوال دارم:

به نظرتون دلیل هر کدوم از اینا چیه؟
مثال: مثلا چرا توی اوضاع تغییرات اقتصادی، حتی ترقی، خودکشی از حالت ثبات آمارش بالاتره؟
در مورد هر کدوم از اینا استدلالتون رو با کمک از فکر و تخیل جامعه شناس درونتون بگید.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #11
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
سلام مجدد.میریم برای یه مثال سخت تر به جهت درک مفهوم تخیل جامعه شناسانه: خودکشی

خودکشی امریه که تقریبا از قبل قرارگیری بشر در جامعه هم وجود داشته. حالا بیاید اول خود مفهوم خودکشی رو از پاییه بررسی کنیم: وقتی یه نفر به هر دلیلی دست به کشتن خودش میزنه بهش میگن خودکشی.
حالا چی میشه که یه نفر دست به خودکشی میزنه؟ اصلا یه نفر چرا باید زندگی خودش رو تموم کنه؟

توی این مورد میخوایم از یکی از کامل ترین نظراتی که در مورد خودکشی داده شده کمک بگیریم.
جامعه شناس بزرگ قرن نوزدهم دیوید امیل دورکیم درباره خودکشی میگه: «خودکشی یعنی هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عمل مثبت یا منفی خود قربانی است که شخصا می دانسته است که باید به همین نتیجه برسد.»
مستقیم مانند اینكه فرد یک گلوله را در شقیقه خودش خالی كنه و غیرمستقیم حالتیه كه مثلا ترک نكردن خانه‌ ی شعله‌ور در آتش یا امتناع از غذا خوردن به مرگ منجر بشه.
دورکیم به فکر این افتاد که بره و آمار خودکشی رو بررسی کنه و نتایج به این صورت بود:
پروتستان ها بیش از کاتولیک ها ، افراد مجرد بیش از متاهلان ، سربازان بیش از غیر نظامی ها ، افسران نظامی بیش از سربازان وظیفه ، در زمان صلح بیشتر از زمان جنگ و انقلاب ، و دراوقات تغییرات اقتصادی–خواه ترقی–خواه رکود اقتصاد بیشتر از اوقات تعادل و ثبات اقتصادی ، ساکنان شهرهای بزرگ بیشتر از ساکنان اجتماعات کوچک ، و افرادی که تنها زندگی می کنند بیشتر از آنانی که با خانواده ها زندگی می کنند.

اینجا دورکیم به این فکر کرد که اول بیاد خودکشی ها رو دسته بندی کنه. اما قبل از اینکه بخوام دسته بندی هاش رو بگم یه چندتا سوال دارم:

به نظرتون دلیل هر کدوم از اینا چیه؟
مثال: مثلا توی اوضاع تغییرات اقتصادی حتی ترقی خودکشی از حالت ثبات آمارش بالاتره؟
در مورد هر کدوم از اینا استدلالتون رو با کمک از فکر و تخیل جامعه شناس درونتون بگید.
همونطور که قبلا هم گفتم من میخوام نظرات خودتون رو بشنوم. نیازی نیست حتما یه چیز کارشناسی شده باشه. با تخیل جامعه شناس خودتون نظرتون رو بدید.
اگر همش رو نمیتونید بگید هر کدوم از موارد که رو که می تونید دلیلش رو بیان کنید. اصراری نیست که حتما همش رو بلد باشید تا نظر بدید. هر کدوم رو می دونید بگید باز خیلی خوبه.
 

Bay Harbor butcher

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
907
امتیاز
10,132
نام مرکز سمپاد
'
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
0
سلام مجدد.میریم برای یه مثال سخت تر به جهت درک مفهوم تخیل جامعه شناسانه: خودکشی

خودکشی امریه که تقریبا از قبل قرارگیری بشر در جامعه هم وجود داشته. حالا بیاید اول خود مفهوم خودکشی رو از پاییه بررسی کنیم: وقتی یه نفر به هر دلیلی دست به کشتن خودش میزنه بهش میگن خودکشی.
حالا چی میشه که یه نفر دست به خودکشی میزنه؟ اصلا یه نفر چرا باید زندگی خودش رو تموم کنه؟

توی این مورد میخوایم از یکی از کامل ترین نظراتی که در مورد خودکشی داده شده کمک بگیریم.
جامعه شناس بزرگ قرن نوزدهم دیوید امیل دورکیم درباره خودکشی میگه: «خودکشی یعنی هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عمل مثبت یا منفی خود قربانی است که شخصا می دانسته است که باید به همین نتیجه برسد.»
مستقیم مانند اینكه فرد یک گلوله را در شقیقه خودش خالی كنه و غیرمستقیم حالتیه كه مثلا ترک نكردن خانه‌ ی شعله‌ور در آتش یا امتناع از غذا خوردن به مرگ منجر بشه.
دورکیم به فکر این افتاد که بره و آمار خودکشی رو بررسی کنه و نتایج به این صورت بود:
پروتستان ها بیش از کاتولیک ها ، افراد مجرد بیش از متاهلان ، سربازان بیش از غیر نظامی ها ، افسران نظامی بیش از سربازان وظیفه ، در زمان صلح بیشتر از زمان جنگ و انقلاب ، و دراوقات تغییرات اقتصادی–خواه ترقی–خواه رکود اقتصاد بیشتر از اوقات تعادل و ثبات اقتصادی ، ساکنان شهرهای بزرگ بیشتر از ساکنان اجتماعات کوچک ، و افرادی که تنها زندگی می کنند بیشتر از آنانی که با خانواده ها زندگی می کنند.

اینجا دورکیم به این فکر کرد که اول بیاد خودکشی ها رو دسته بندی کنه. اما قبل از اینکه بخوام دسته بندی هاش رو بگم یه چندتا سوال دارم:

به نظرتون دلیل هر کدوم از اینا چیه؟
مثال: مثلا چرا توی اوضاع تغییرات اقتصادی، حتی ترقی، خودکشی از حالت ثبات آمارش بالاتره؟
در مورد هر کدوم از اینا استدلالتون رو با کمک از فکر و تخیل جامعه شناس درونتون بگید.
بنظرم وقتی یکی میخواد خودکشی کنه به خاطر اینه که دیگه امیدی به بقیه زندگی نداره(زندگی کنم که چی؟) یا مثلا اگه بخواد زندگیشو ادامه بده با اتفاق هایی رو به رو خواهد شد که تحملش براش خیلی سخته.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #13
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
بنظرم وقتی یکی میخواد خودکشی کنه به خاطر اینه که دیگه امیدی به بقیه زندگی نداره(زندگی کنم که چی؟) یا مثلا اگه بخواد زندگیشو ادامه بده با اتفاق هایی رو به رو خواهد شد که تحملش براش خیلی سخته.
همیشه هم اینجوری نیست. حالا فعلا دلایل اون اتفاقات در جامعه رو تا جایی که بلدید موردی اگر بگید بهتره تا بعدا بریم انواع خودکشی در مدل دورکیم که یکی از کامل ترین نظریه ها در مورد خودکشیه متوجه میشید که چرا همیشه هم این نیست دلیل یه خودکشی.
منظورم از موردی اینه که توی نتایجی که از تحقیقات دورکیم گفتم بیاید بگید با تخیل جامعه شناس خودتون که چرا اینجوریه. حتما از اون تخیله استفاده کنید.
مثلا: چرا توی افسران و درجه داران بالای نظامی خودکشی بیشتره تا سربازان وظیفه؟ یا چرا توی ساکنان شهر های بزرگ بیشتره تا توی ساکنین شهر های کوچیک؟
 

MRΣZA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
378
امتیاز
4,372
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ابهر
سال فارغ التحصیلی
1403
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
مهندسی برق
همیشه هم اینجوری نیست. حالا فعلا دلایل اون اتفاقات در جامعه رو تا جایی که بلدید موردی اگر بگید بهتره تا بعدا بریم انواع خودکشی در مدل دورکیم که یکی از کامل ترین نظریه ها در مورد خودکشیه متوجه میشید که چرا همیشه هم این نیست دلیل یه خودکشی.
منظورم از موردی اینه که توی نتایجی که از تحقیقات دورکیم گفتم بیاید بگید با تخیل جامعه شناس خودتون که چرا اینجوریه. حتما از اون تخیله استفاده کنید.
مثلا: چرا توی افسران و درجه داران بالای نظامی خودکشی بیشتره تا سربازان وظیفه؟ یا چرا توی ساکنان شهر های بزرگ بیشتره تا توی ساکنین شهر های کوچیک؟
بنظر من یکی از علت هاش می تونه مسئولیت باشه، هرچقدر یه نفر مسئولیت افراد بیشتری، یا موقعیت های بهتر و کار و ثروت بهتر و ... رو داشته باشه، فشار بیشتری رو تحمل می کنه و ممکنه برای رهایی از این مسئولیت ها دست به همچین کاری بزنه.
برای شهر ها هم شاید وقتی یه نفر اینهمه آدم می بینه، اینهمه برج و آسمان خراش و وسائل نقلیه و ترافیک می بینه، احساس حقارت کنه یا احساس ناچیز بودن و بی مصرف بودن.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #15
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
بنظر من یکی از علت هاش می تونه مسئولیت باشه، هرچقدر یه نفر مسئولیت افراد بیشتری، یا موقعیت های بهتر و کار و ثروت بهتر و ... رو داشته باشه، فشار بیشتری رو تحمل می کنه و ممکنه برای رهایی از این مسئولیت ها دست به همچین کاری بزنه.
برای شهر ها هم شاید وقتی یه نفر اینهمه آدم می بینه، اینهمه برج و آسمان خراش و وسائل نقلیه و ترافیک می بینه، احساس حقارت کنه یا احساس ناچیز بودن و بی مصرف بودن.
در مورد بقیشون نظری ندارین؟
پروتستان ها بیش از کاتولیک ها ، افراد مجرد بیش از متاهلان ، سربازان بیش از غیر نظامی ها ، افسران نظامی بیش از سربازان وظیفه ، در زمان صلح بیشتر از زمان جنگ و انقلاب ، و دراوقات تغییرات اقتصادی–خواه ترقی–خواه رکود اقتصاد بیشتر از اوقات تعادل و ثبات اقتصادی ، ساکنان شهرهای بزرگ بیشتر از ساکنان اجتماعات کوچک ، و افرادی که تنها زندگی می کنند بیشتر از آنانی که با خانواده ها زندگی می کنند.
 

MRΣZA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
378
امتیاز
4,372
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ابهر
سال فارغ التحصیلی
1403
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پروتستان ها بیش از کاتولیک ها ، افراد مجرد بیش از متاهلان ، سربازان بیش از غیر نظامی ها ، افسران نظامی بیش از سربازان وظیفه ، در زمان صلح بیشتر از زمان جنگ و انقلاب ، و دراوقات تغییرات اقتصادی–خواه ترقی–خواه رکود اقتصاد بیشتر از اوقات تعادل و ثبات اقتصادی ، ساکنان شهرهای بزرگ بیشتر از ساکنان اجتماعات کوچک ، و افرادی که تنها زندگی می کنند بیشتر از آنانی که با خانواده ها زندگی می کنند.
احتمالا کسانی که در اقلیت های دینی هستند یا عقیده و گفتمانی رو دارن که طرفداران کمی داره، اگر از لحاظ عاطفی، روحی و روانی، اجتماعی و اقتصادی کمبود داشته باشند، می تونه خیلی تاثیرگذار باشه.
در زمان جنگ شاید افراد امید و انگیزه ای دارن به پایان جنگ و پیروزی و به همین امید زنده هستن ولی در زمان صلح ممکنه آرمان و انگیزه ای نداشته باشن.
بقیه موارد بنظرم واضح هستش.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #17
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
به نظرتون چرا توی ثبات اقتصادی به نسبت تغییراتاقتصادی، چه مثبت چه منفی، آمار خودکشی کمتره؟
 

آرش.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
366
امتیاز
3,774
نام مرکز سمپاد
شهریار
شهر
شهریار
سال فارغ التحصیلی
1389
درود عزیز.
سوال شمارو میشه چند بخش کرد و از دیدگاه های ( تغییرات مثبت اقتصادی و تغییرات منفی اقتصادی) مختلفی بررسیش کرد اما واقعا تایپ کردن و به رشته ی تحریر در آوردن تمام این جوانب حتی برای منی که با ده انگشت دارم این مطالب رو تایپ میکنم سخته و ترجیح میدم فقط یه اشاره ی مختصری در حالت کلی بکنم

ببین عزیزجان واقعیت امر اینه که انسان دو ویژگی فطری و نیاز فطری و ذاتی برای ادامه ی حیات و زندگی داره ! ( مثل اینکه ذاتا ما به وجود هوا نیازمندیم برای ادامه ی زندگی)
اون دوتا:
یکیش "اجتماعی" بودنشه و دیگری "جوهره ی کار" داشتنشه!

ما بیاییم هر کدوم از اینارو از نسل بشر بگیریم در عرض چند وقت به امراض روانی و روانپریشی های متعدد دچار میشن!
چون جزوی از سیستم فکریشونه و اگر براشون " عدم" ش کنیم ، دچار پوچی و تهی شدن میشه!
دقیقا این دوتا برای بشر مثل "آب" برای ادامه ی زندگی "جسمی" میمونه!
حالا این دوموردی که خدمت شما عرض کردم ، عین" دوپامین" برای "روان" آدمی میمونه!
توی کشورهای مرفه تر سبک زندگی اجتماعی به فردی گریز میکنه( حتی گاهی در سطح آرزوها فردی گرایانه تر شده!...مثلا الان کمتر میبینیم کسی بگه من مهندسی بخونم یه پل توی ایران بسازم که توی جهان همه بیان الگو بگیرن!) و توی کشورهای مرفه تر به خاطربیشتر بودن درآمد نسبت به تلاش شخص، تلاش کمتری رو میبینیم. ( البته نه در تمامی سطح ها )

حالا شما باید تا به حال شنیده باشی که میگن:
یکی یه دونه یا خله یا دیونه! ( نیاز به اجتماع)
یا
کار جوهره ی مرده ( نیاز به کار کردن )
یا
یه جای دیگه فریدون فرخزاد میگه اگه بهشتی که این آخوندا تعریف میکنن که همه ی امکانات توش هست و نیاز نیست هیچ کاری بکنه، آدم سر یک ماه نشده خودکشی میکنه!

در یک کلام: قضیه نیاز ذاتی و فطری انسان به تکاپوئه که در اثر تکامل به وجود اومده طی میلیون ها میلیون سال!
 
بالا