- شروع کننده موضوع
- #1
Mkop
کاربر جدید
- ارسالها
- 2
- امتیاز
- 6
- نام مرکز سمپاد
- شهیدثانی
- شهر
- گرمسار
- سال فارغ التحصیلی
- 1389
در شب نیز مَردِ ریایی از مخلِص پیدا شود، ریایی رسوا شود؛ در شب همۀ چیزها به شب مستور شود و به روز رسوا شود و مردِ ریایی به شب رسوا شود، گوید چون کسی نمیبیند از بهرِ کی کنم؟ میگویندش که کسی میبیند، ولیکن تو کس نیستی تا کسی را ببینی؛ آن کس میبیند که همۀ کسان در قبضۀ قدرت ویند و به وقتِ درماندگی او را خوانند همه، و به وقتِ دردِ دندان و دردِ چشم و دردِ گوش و تهمت و خوف و ناایمنی همه او را خوانند به سِرّ و اعتماد دارند که میشنوند و حاجتِ ایشان روا خواهد کردن و نهاننهان صدقه میدهند از بهرِ دفعِ بلا را و صحّتِ رنجوری را و اعتماد دارند که آن دادن را و صدقه را قبول میکند؛ چون صحّتشان داد و فراغت از ایشان آن یقین باز رفت و خیال اندیشی باز آمد؛ میگویند خداوندا آن چه حالت بود که به صدق تو را میخواندیم در آن کنجِ زندان با هزار قُلْ هُوَالله بیملالت که حاجاتِ ما روا کردی؟ اکنون ما بیرونِ زندان همچنان محتاجیم که اندرون زندان بودیم