الف.ت.بنده

amirTT

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
867
امتیاز
4,191
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1406
باسلام به شما دوستان گرامی

از این به بعد سروده ها و بعضی مواقع اگر نثر هایم هم تایپ شده باشه اینجا باهاتون به اشتراک میزارم چون دیدم کم کم داره زیاد میشه.
 
در هجو امتحانات (دوباره)

شدم هلاک از این/زیست و زمین سوزان
چونان که من گذاردم/جان در قپان و میزان
گشت نیم بند بنده/از امتحان و گرما
سوخت جان اویش/از درس های سوزان

شاعر شعر را بسیار هول هولکی سروده است و به هیچ چیز توجه نداشته
 
شدیم عاشق شبی در محفل آدمیان
چشم به کف رفت و دل ما به فنا
آمدیم در پی راهی ازآن دلبری
هرچه گفتند و شنیدیم
کردیم اما نشد
تا شنیدیم از عمه حساب می برد
همه را کف دست نهادیمش، اما نشد
جزوه افتادن مگر امری مرسوم نیست؟
جمعش نمودیم جزوه را، اما نشد
گفتند هر زن با طلا شل می شود
یک وجب پایش خلخال کردیم و، نشد
گفتند او نیست معمول پی عجایب است
شدیم عینهو برگ نقاشی، اما نشد
موی اسب و شیر مرغ و مغز خر
لابلای شام شد استعمال، اما نشد
ریختیم در حلقوم،دمنوش و دعا
گشت معده بیچاره اسهال، اما نشد
شد نفله برایش هرروز "بنده"
ما این گونه او را ارج نهادیم اما نشد
 
شعری در وصف خواستگاری که فقط خواستیم طنز باشد

خداوندا، گیرا باش حال مارا
برحذر دار از بلایا تو مارا
گردان زندگی چونان آب، گوارا
بردار از ره ما هست هرچه سنگ خارا
آسان گردان همه کسب و کارا
باشد درآمدم دلاری
ولی خرجش ریالا!
بپذیر تو زین "بنده"
همهٔ این دعارا
تا که شوم ایده آل
در چشم آن دلارا!
 
  • خنده
امتیازات: ROSEE
Back
بالا