Philosophical nonsense shit

  • شروع کننده موضوع ili
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #1

ili

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
556
امتیاز
9,255
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
حوزه علمیه قم
رشته دانشگاه
شیطان پرستیِ آنتوان لاوی(ص)
]حتی اسم اینجارو هم از یه جا الهام گرفتم[
با نام و یاد پرودگار آغاز می کنم( ولی من آتئیستم >یالا بدو ازش جوک بساز ایرانی< )

سلام اینجا هدفش از متنای طولانیه فلسفیه
که می تونه از یک مکالمه باشه یا هر چیزی
می تونید اینجا اشتراک بزارید
بحث و گفت و گو در مورد خود متن اینجا ممنوعه
به عبارتی اگر خواستید بحث کنید پ.خ می زنید
یا می‌رید صفحه ی شخص
خواهش می کنم از اسپم کردن دوری کنید و فقط بحث و متن های بلند فلسفی تون رو اینجا اشتراک بزارید

متن:

ولی خب من خیلی اوکیم با معنی نداشتن
It's cool as shit

من نمی تونم
حالا درسته بهای اون معنی رو خودم دارم با وجودم‌ می پردازم و وجودیت من اگر بره معنا هم چون سابجکتیوه و از دیدگاه منه دستخوش تغییر می شه منتهی ازین که چیزی که به دست من انجام می‌شه معنای من رو داشته باشه خوشحال می شم

خب دیگه باید بپذیرید که سابجکتیویتی می باره از زندگی
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #2

ili

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
556
امتیاز
9,255
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
حوزه علمیه قم
رشته دانشگاه
شیطان پرستیِ آنتوان لاوی(ص)
این بحث مال چند هفته پیشه
من:
حرفای مردمو جدی نگیر

آریا:
من تو جامعه زندگی میکنم و برام مهمه که زیبا به نظر برسم

پس نه

من:
پس یعنی مطابق با استاندارد های جامعه زندگی می کنی؟

آریا:
کمابیش

مگه نمیدونی زیبایی شناسی یک امر سابجکتیوه

نکنه کانت نخوندی افلاطونی بدبخت😳🫵🏻

من:
اگر سابجکتیوه پس گوه می خوری از جامعه پیروی می کنی

آریا:
نه ریدی عقب مانده بقیه تعیین میکنن چی زیباست چی نیست

من:
اون می شه آبجکتیو

آریا:
آبجکتیو یعنی به خودی خود زیباست

افلاطون میگه نظم و هماهنگی باعث زیبایی میشه

در حالی که کانت معتقده ما میتونیم یه چیز نامنظم و ناهماهنگو زیبا بدونیم‌

و یک چیز برای همه زیبا نیست

من:
و این یعنی سابجکتیویتی

برخلاف آبجکتیویتی

آریا:
آفرین

ذهنی و عینی

من:
پس گوه نخور

سابجکتیوه

آریا:
ولی عرف جامعه مشخص میکنه چی زیباست

وقتی اکثریت یه چیزو زیبا بدونن

باید اون شکلی شی

من:
اینکآبجکتیوه😭

آریا:
نه

من:
آرخ

آریا:
آبجکتیو یعنی کاری به سوژه نداره

من:
و اینم همونه

آریا:
نگاه کن وقتی سوژه میاد وسط سابجکتیو میشه

یک واقع تاریخی به خودی خود ابژکتیوه

ولی وقتی مورخ میاد و ازش روایت تاریخ میسازه میشه یک امر سابجکتیو

چون از فراتاریخ و ارزش هاش در قضاوت اون واقع استفاده میکنه

اینکه چنگیز میلیون ها نفرو قتل عام کرد یک گزاره آبجکتیوه

ولی اینکه چنگیز چون میلیون ها نفرو کشت آدم بدی بود سابجکتیوه

فهمیدی؟

من:
زیبایی یک امر تمام سابجکتیوه
و وابسته به سوژه ست
کلا به نگاه سوژه بستگی داره
می تونی بگی سوژه ها ایا از یک الگو پیروی می کنن یا نه؟که اگر ما بتونیم اون الگو رو پیدا کنیم می شه ابجکتیو
اما صبر کن و بیا چند قدم بیش تر جلو بریم
اراده ی آزاد ما نمی تونه تاثیر گذار باشه؟
همونجوری که توی عشق کراشای ما می تونه از یک الگو پیروی کنم اما در طی زمان و گذر زمان می تونیم با اراده ی ازادی که داریم به چیزی که می خوایم برسیم
ایا این بلارو نمی تونیم سر زیبایی بیاریم؟

آریا:
بیشتر توضیح بده

من:
می گن که خیلی چیزارو نمی تونی توی طبیعت انسان تغییر بدی و بیش تر چیزها دست نخوردنین و حالت acceptance دارن
خب
شاید این راجع به موضوع صدق کنه

آریا:
زیبایی هم سابجکتیوه هم آبجکتیو

من:
سرشت زیبایی هم توی ذاته

نه؟

آریا:
نه

زیبایی یه امر بیرونیه

من:
بیش تر توضیح بدم یا فهمیدی

آریا:
ولی انسان ذاتا زیبایی خواهه

من:
والا انسان می تونه هر چیزیو تغییر بده منظورتو نمی‌فهمم

آریا:
ویل دورانت میگه علت اینکه از چیزای زیبا خوشمون میاد میل جنسیمونه

زیبایی صفت انسان نیست

صفتیه که بهش نسبت میدن

ولی ناطق بودن صفتشه

من:
و میل جنسی رو نمی تونی تغییر بدی ولی می تونی ببریش به یه سمت دیکه

آریا:
ویل دورانتم همینو تو دعوت به فلسفه میگه میگه که افراد خوشبین و تاثیرگذار و هنرمند میل جنسی قوی ای داشتن
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #3

ili

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
556
امتیاز
9,255
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
حوزه علمیه قم
رشته دانشگاه
شیطان پرستیِ آنتوان لاوی(ص)
Question:
How do i practice existencialism?
Cr:https://www.quora.com/How-do-I-prac...share=bbf32ae1&srid=u9PUp6&target_type=answer
text:
First let's take a look at dictionary meaning…

A philosophical theory or approach which emphasizes the existence of the individual person as a free and responsible agent determining their own development through acts of the will.

This definition makes things pretty clear in a way.

Existence as a free and responsible agent.

Let's elaborate…

Your actions are of your own. Displaying your individuality. Not those actions which you are labelled to perform.

Existence precedes essence.

You are first YOU then anything else you're labelled to be.

Sartre writes in his work Existentialism is a Humanism: "... man first of all exists, encounters himself, surges up in the world—and defines himself afterwards".

It's in the hand of man what he choose to be. Choose the good and be authentic.

Think what would YOU do before getting influenced by anyone else.

The world is viewed differently by each and so the actions amd thoughts of each are different.

Have faith in what you perceive the world to be and act accordingly.

This is what I understand… corrections are welcomed

All
love!:)
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #4

ili

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
556
امتیاز
9,255
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
حوزه علمیه قم
رشته دانشگاه
شیطان پرستیِ آنتوان لاوی(ص)
در مورد پست بالا
زیسته ی من:
رویکرد عملی:
من یک سری تصاویر دارم از چیزی که می خوام باشم
اما این به مرور تبدیل می شه به چیزی که باید باشم
فرقشون چیه؟
اضطراب
من مضطربم چون می خوام به چیزی برسم طوری که زندگی من به اون چیز وابسته ست

شکلای زیادی به خودش می گیره
کسی که خروار خروار کتاب دور خودش جمع می کنه و می خواد بشه بهترین و درسخون ترین
کسی که از پیری که یه روند فوق العاده طبیعیه دوری می کنه و کلی پول عمل می ده
اینا می تونن خیلی authentic هم بنظر برسن ولی بستگی به حس درونی فرد داره
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #5

ili

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
556
امتیاز
9,255
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
حوزه علمیه قم
رشته دانشگاه
شیطان پرستیِ آنتوان لاوی(ص)
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #6

ili

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
556
امتیاز
9,255
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
حوزه علمیه قم
رشته دانشگاه
شیطان پرستیِ آنتوان لاوی(ص)
[ولی من نمی خوام بمیرم]
من نمی خوام بمیرم
من میخوام به eternity ملحق شم
به ابدیت
به ابدیتی که تا همیشه و ابد هست
زمان و مکان برای من بی معنیه
من نمی خوام محو شم
نمی خوام تاثیر پذیر باشم
دوست ندارم تحت تاثیر قرار بگیرم
من می خوام یه چیزیو پیدا کنم و بهش بچسبم
نمی دونم یه کاری یه مهارتی یه چیزی که اون بخشی از من شه و تا ابد مال من باشه
می خوام که ازم جدا نشه
دوست ندارم از این شاخه به اون شاخه بپرم
وقتی بچه بودم
مامانم منو کلاسای مختلف ثبت نام می کرد
ولی مدت زمان لذت بردن و حضور در اون کلاسا برای من کم تر از یک ماه بود
من می خوام خود حقیقی که هیچ وقت تغییر نمی کنه و مال منه رو پیدا کنم
اصلا همچین چیزی وجود داره؟
یعنی مثلا تو بفهمی این "چیز" مسیر واقعیته و تا ابدیت همراهته
اصلا چیزی تحت عنوان "چیزی" که همراه خودت همیشه باشه وجود داره؟
یا ما همیشه در حال تغییریم‌و مجبورم اون چیز رو تغییر بدیم؟
خب اگر نخوام تغییرش بدم چی؟
تازگی ها متوجه شدم که دلیلم از یاد گرفتن یه زبون برنامه نویسی *خودِ* اون چیز نبوده
و در واقع می خواستم بدونم باهاش خرجمو خودمو دربیارم
و بعد نگاه کردم
عجب گاگولی!!!
فکر کردی خود واقعیتو پیدا. کردی؟؟؟
من می ترسم
من می خوام یه چیزیو پیدا کنم که همیشه مال من باشه
ولی چطور؟
می تونی بهم کمک کنی؟
 
بالا