اگه مغازه میزدین مغازه چی بود و اسمشو چی میذاشتین

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Ayda-kz

صحیح
ارسال‌ها
141
امتیاز
1,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
طلای المپیاد Overthinking
من گالری (نقاشی و گلیم و عروسک و...)
اسمشم میذاشتم قرتی
 

shalgham2

کاربر فعال
ارسال‌ها
25
امتیاز
213
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
1405

_Vina_

ابر های همه عالم شب و روز در دلم می‌گریند.
ارسال‌ها
666
امتیاز
9,149
نام مرکز سمپاد
مانا خوشبخت
شهر
یه جایی تو تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
کتابفروشی ، اسمشم میزاشتم فروغ✨
 

hedyeh..

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
90
امتیاز
904
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
خوابیدن
یه مجتمع/فروشگاه که تقریبا همه چی داره، اسمشم <خوشحال فروشی> 🥲
 

...Again

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
816
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1403
کافه کتاب، جوانه🌱✨
یه قسمتش کافی شاپ یه قسمتش کتابفروشی و خوندن کتاب
یه جای کوچولو برای مطالعه و درس خوندن

یه عالمه گل و گیاه میزاشتم یه فضای سبز قشنگ کوچیکی درست بشه🌱✨
 

شیما؛

Shimolii
ارسال‌ها
284
امتیاز
5,133
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1403
کتابفروشی های شهر زیاد شد پس گلفروشی میزدم
اسمشم به یاد بابابزرگم میذاشتم گلفروشی آجان.
 

Ayeshe

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
113
امتیاز
964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تربت جام
سال فارغ التحصیلی
1405
کافه کتاب، جوانه🌱✨
یه قسمتش کافی شاپ یه قسمتش کتابفروشی و خوندن کتاب
یه جای کوچولو برای مطالعه و درس خوندن

یه عالمه گل و گیاه میزاشتم یه فضای سبز قشنگ کوچیکی درست بشه🌱✨
وایی دختر از وقتی یادمه آرزوی همچین کتاب فروشی رو داشتم ولی خب من دوست داشتم اسمشو بزارم بیبلیوفیلیا( عشق کتاب)
 

azymandias

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
218
امتیاز
798
نام مرکز سمپاد
خداحافظ فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1405
کافه کتاب ونگوگ!
نقاشیاش جوری سحرت می کنه که حتی توی خرابه هم آویزونش کنی تبدیل میشه به محبوب ترین مکانت
 

...Again

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
816
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1403
کافه کتاب ونگوگ!
نقاشیاش جوری سحرت می کنه که حتی توی خرابه هم آویزونش کنی تبدیل میشه به محبوب ترین مکانت
😍
کلا دیوار هاشو مدل تابلو شب پر ستاره نقاشی کن بعدش روی میز های کافه کتابتو رومیزی زرد سفید چهارخونه بنداز
صندلی های میز هم چوبی ساده باشه
روی رومیزی یه گلدون شیشه ای ساده که گل های آفتاب گردون داره بذار
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

Ayda-kz

صحیح
ارسال‌ها
141
امتیاز
1,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
طلای المپیاد Overthinking
البته دوست داشتم یه فست فود رستورانم بزنم یه تیکش با طرح سنتی و غذاهای سنتی از همه جای ایران غذاهای شمالی جنوبی اذری میزها چوبی و دار و درخت و سینی مسی...یه تیکش منو خارجی با چیدمان خارجکی...یه تیکشم فست فودی ...اسمشم بزارم آیسانا(اسم خواهر کوچیکمه )بعدم بدم به خودش :)
 
ارسال‌ها
639
امتیاز
4,944
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
تلگرام
اینستاگرام
من کار ازاد برم دو روز ورشکست میشم از بس تخفیف میدم

سیسا کمپانی یا پارسینا کمپانی
 

venusi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
496
امتیاز
48,541
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
برای من یه مغازه با رنگ‌های سفید و خاکستری بود. سقف خیلی بلند و پنجره‌هایی که تا سقف رسیدن. بین اون همه رنگ سفید و خاکستری رو پر می‌کردم از گلدون.یه جای شلوغ که پر از رفت و آمده و به مترو و اتوبوس نزدیکه. شاید شبیه کافه بنظر می‌رسید اما یه کافه معمولی نبود. برای پیرمردها و پیرزن‌ها بود. هزار جور تبلیغات می‌کردم و راه می‌افتادم دنبال پیرمرد و پیرزن‌هایی که تنهان و میاوردمشون اونجا و با بقیه آشناشون می‌کردم و کاش پول داشتم برای همشون تاکسی می‌فرستادم تا بیان و باهم باشن و حرف بزنن و دوست پیدا کنن و دیگه یادشون نیاد تنهان و بی‌فایده‌ان و رفته رفته اونجا رو تبدیل می‌کردم به یه محفل که نویسنده‌ها و روزنامه‌نگارها برای دیدن این زن و مردهای عجیب و پرقصه از اون سمت شهر بیان...شب‌های یلدا و روز نوروز که همه توی خونه‌هاشون جمع شدن و هیچ آدمی یادش نمیاد چی داره به سر آدمای تنها میاد مغازه ما باز بود! بعد علایق‌شون رو پیدا می‌کردن و کارهای ساده انجام می‌دادن مثل نوشتن یا خوندن یا نقاشی کشیدن! بعد ازشون می‌خواستم بیان بشینن از مهم‌ترین اتفاقی که توی ذهنشون مونده بگن مثل اولین عشق اولین بوسه و از صداهاشون پادکست منتشر می‌کردم. از تلویزیون و اخبار متنفرشون می‌کردم! بعدها بعضی‌هاشون عاشق می‌شدن و کمکشون می‌کردیم که باهم ازدواج کنن. بعدها جوونایی که اتفاقی به اونجا رسیدن برخلاف انتظار خودشون عاشق اونجا می‌شدن و میومدن به ما کمک می‌کردن.
 

pardis.f

P.F.P
ارسال‌ها
202
امتیاز
2,633
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1407
من دلم میخواست یکی از این گل فروشی های قصردشت باشم
اونجا همیشه سرسبزه با اینکه بعضیاشونم بزرگن ولی بازم احساس دنج بودن داره و خیلی خوبه
هوا هم همیشه اون منطقه خنکه
 

azymandias

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
218
امتیاز
798
نام مرکز سمپاد
خداحافظ فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1405
😍
کلا دیوار هاشو مدل تابلو شب پر ستاره نقاشی کن بعدش روی میز های کافه کتابتو رومیزی زرد سفید چهارخونه بنداز
صندلی های میز هم چوبی ساده باشه
روی رومیزی یه گلدون شیشه ای ساده که گل های آفتاب گردون داره بذار
فرض کن هر میز وایب یکی از نقاشیاشو بده یه میز شکوفههای بهاری یه میز آ،تابگردون ها یه میز پرتره خودش یه میز شب پر ستاره رومیزی و منو هم اختصاصی برای هر میز باشه
 
ارسال‌ها
56
امتیاز
428
نام مرکز سمپاد
حضرت محمد(شهید بهشتی1)
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
نه :)
یه باغ کتاب اسمش رو هم میزاشتم آروشا که به معنای درخشان هست
 

Bardiya|

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
82
نام مرکز سمپاد
_________
شهر
_________
سال فارغ التحصیلی
1405
یه مغازه که بتونی توش دغدغه هاتو بیخیال شی توی این مغازه باید هر مشغله ی ذهنی ای که داری رو جلوی در بزاری و با چشم های روحت ببینی لازم نیست از مغزت استفاده کنی نیازی نیست نگران قسطهای سر ماه امتحانات طرد شدگی شکست های کاری و.. باشی تو این مغازه آرامش فروخته میشه در ازای یک لبخند
یه جایی پر از جزییات جایی که می تونی هدفونتو بزاری و با موسیقی رها شی با رقص غم رو از بدنت دور کنی با کلمات به جاهای دیگه ای بری و با عطر چای مست بشی با شنیدن شعر ها از خودت بیخود بشی و در نهایت بشی همون روح تازه متولد شده
اسمشم میزارم ناهیلا به معنی رویای سبز.
 

netherrack

netherrack
ارسال‌ها
95
امتیاز
569
نام مرکز سمپاد
مرکز نام
شهر
ناتهران
سال فارغ التحصیلی
1405
اسباب بازی فروشی البته عادیش نه، از نوع باحالش
 

...Again

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
816
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1403
یه شیرینی فروشی ویژه✨

یه شیرینی فروشی که همه ی شیرینی های خاص شهر های ایرانو داشته باشه بعد مشتری ها همون جا با انواع چای تازه دم و شعرای ایرانی لذت ببرن
هر قسمت شیرینی فروشی مربوط به شهر یا منطقه خاص باشه با دیزاین مربوط به همون مناطق با کاشی کاری و رنگ های خاص ایرانی و اشعار ناب و قدیمی که با خط نستعلیق نوشته شده باشه
از بابت اسمش نظری ندارم همون ایران قشنگه✨

و مدل همین شیرینی فروشی مربوط به شیرینی های کشور های مختلف و با فرهنگ و ادبیات شون باشه ، مجزا باشن
و اسمش هم میزارم دنیا✨

یه کافی شاپ هنری✨
طوری باشه تابلو ها و آثار معروف کشور های خارجی که تو موزه ها نگهداری میشه بشه تم اونجا
یه بخش کوچولو هم باشه که دانشجو و دانش آموز هایی که رشته شون هنره اونجا کار های هنری شونو درست کنن

این تاپیک رو دوست دارم امروز مجبورم کرد بعد از مدت ها خلاقیت‌مو به کار بندازم و تصورشون کنم
حتی تصورشونم قشنگه
 
بالا