رفرنس‌طلبی

  • شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
1,551
امتیاز
27,016
نام مرکز سمپاد
ضروری
شهر
ضروری
سال فارغ التحصیلی
0
پیرو بحث‌هایی که اخیراً از جانب یه کاربر مطرح میشد و استفاده‌ی عدیده‌ش از عبارت «فلان مفهوم رو تعریف کن» سوژه شد؛
بارها و بارها از سمت افراد دیگه‌ای که از قضا مشی فکری مشابهی هم دارند، شنیدیم که همیشه در واکنش به عیان‌سازی موضوعی که برای تموم [حداقل بسیاری از] ماها ملموسه، طلبِ منبع یا تعریف می‌کنند. مثلاً وقتی یه روان‌شناس از اوضاع نابه‌سامان روحی روانی مردم ایران حرف می‌زنه و میگه آمار خودکشی و افسردگی و طلاق و از این دست چیزها در بین ما بالاست، در پاسخ میان و مغالطه می‌کنند و میگن اولاً بهتره به آمار کشورای توسعه‌یافته و غربی سر بزنید چون اون‌جا آمار بدتری داره، ثانیاً واسه حرف‌هاتون مقاله و منبع بیارید. مسلماً اگر اون روان‌شناس این‌کاره باشه، احتمالش هست که رفرنس اون آمارها رو هم تو جیبش داشته باشه و بزنه تو دهن اون ماله‌کش؛ اما خیلی وقت‌ها هست که وقتی صرفاً در حد یه مباحثه یا گفتمان می‌خوایم نظر بدیم، لزوماً تو جیبمون رفرنس دقیقی نداریم، اما چون اون گزاره رو به کرّات در اطرافمون لمسش کردیم، تنها ارجاعی که داریم، محیط و اجتماعی هست که درش زندگی می‌کنیم. مخاطب سعی داره حرف ما رو از سندیت بندازه و با قضیه به شیوه‌ی استنتاج ریاضی برخورد کنه. سوالی که پیش میاد اینه که تا چه میزان در گفت‌وگوها، نیازه که برای حرف‌هایی که می‌زنیم رفرنس بیاریم؟ حد و مرزش کجاست؟ و اینکه آیا کسی هم که منبع میاره، لزوماً حرفش درسته؟ شرط لازم برای اینکه یک طرف بتونه حقانیت و صحت گفته‌ی خودش رو به کرسی بنشونه چیه؟
 

Roxan

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
792
امتیاز
10,428
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
چه بحث جالبی!
به نظر من برای شروع یک گفت و گو و بحث آدم‌ها باید یک سری مقبولیت ‌های اولیه مشترک داشته باشن و نمی‌شه همه چیز رو زیر سوال برد.
یعنی یک سری چیز‌ها پیشفرض دو طرف لحاظ شه و نیازی به تعریف مجدد نداشته باشه. تعریف مجدد هرچیزی آدم رو از بحث دور می‌کنه.
اما کی واقعا نیاز داریم به منبع؟
وقتی گفت و گوی تخصصیه و یا تاثیرگذار روی سیاست و ... هست قطعا لازمه اما در گفت و گوی رومزمره لزوما نیاز نیست ولی می‌تونه کمک کنه به اثبات بهتر ادعا
از طرفی چه منبعی هم مهمه!
نمی‌گم ویکی پدیا و فلان. شاید حتی ارجاع طرف به یه مقاله باشه و بگه مثلا ۵۰ درصد افراد فلانطور هستن ولی وقتی مقاله رو بخونی می‌بینی که نمونه آماریش قابل تعمیم نیست اصلا
یعنی خود منبعی که بهش ارجاع داده می‌شه هم مهمه.
حتی منبع چاپ شده
به نظرم اینکه در گفت و گو‌ها مقبولیت‌های مشترک مهمه که سنگ روی سنگ بند‌ شه و اگه گفت و گو صرف اینکه تعریف تو از فلان چیز چیه بشه اصلا پیش نمی‌ره
حالا ایده‌ای که من دارم اینه که عنوان گفت و گو یا مباحثه‌ها در محیط‌های این چنینی دقیق شه.
مثلا بررسی فلان چیز از دیدگاه مارکس
گفت و گو حول محور فلان چیز بر اساس مقاله فلان
یعنی یک محدوده‌ای برای دیدگاه‌های وارده مشخص شه مثلا.
+ این هم بگم که ما نمی‌تونیم بگیم هیچوقت نباید تعمیم بدی! چون نمی‌شه همیشه تک تک نمونه‌ها رو بررسی کرد.
ولی این تعمیم شرایط داره
نسبتش و اساسش باید طبق قواعدی باشه.
ولی تجربیات چیز نامهمی نیست!
اینکه تاکید بر ارجاع به منبع داشته باشیم مدام باعث می‌شه افراد تجربه زیسته خودشون و احساساتشون رو به اشتراک نذارن
که اتفاقا داخل خیلی از بحث‌ها همین تجربه زیسته می‌تونه مفید باشه و صرفا یه مقاله کمک کننده نیست!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3
ارسال‌ها
1,551
امتیاز
27,016
نام مرکز سمپاد
ضروری
شهر
ضروری
سال فارغ التحصیلی
0
@Roxan
در رابطه با آمار و مقالات؛ ممکنه من بخوام راجع به موضوعی حرف بزنم، اما هنوز تحقیقات علمی مشخصی حول اون موضوع انجام نشده، یا اینکه تحقیقاتی انجام شده، اما من سازمانی که تحقیقات رو انجام داده رو قبول ندارم و تحقیقاتش رو ناقص و یا دست‌برده‌شده و یا جهت‌گرفته‌شده می‌دونم، یا اینکه موضوع یک موضوع تابوعه و اصلاً قابلیت تحقیق درست و حسابی نداره. این‌جا تکلیف من و مخاطب من چیه؟
 
  • دابل‌لایک
امتیازات: Roxan

Roxan

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
792
امتیاز
10,428
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
@Roxan
در رابطه با آمار و مقالات؛ ممکنه من بخوام راجع به موضوعی حرف بزنم، اما هنوز تحقیقات علمی مشخصی حول اون موضوع انجام نشده، یا اینکه تحقیقاتی انجام شده، اما من سازمانی که تحقیقات رو انجام داده رو قبول ندارم و تحقیقاتش رو ناقص و یا دست‌برده‌شده و یا جهت‌گرفته‌شده می‌دونم، یا اینکه موضوع یک موضوع تابوعه و اصلاً قابلیت تحقیق درست و حسابی نداره. این‌جا تکلیف من و مخاطب من چیه؟
به نظر من
اول اینکه منبع فقط مقاله منظورم نبود
ممکنه شخص خودش یک منبع باشه!
مثلا شخص متخصص در یک حوزه از شخص غیرمتخصص حرف‌هاش می‌تونه سندیت بیشتری داشته باشه.
از طرفی باز هم می‌گم ارجاع منبع همه چیز نیست
تجربه زیسته فرد هم خیلی مهمه
مثلا همین تاپیک گشت ارشاد مثال خوبیه
ما نمی‌تونیم به آمار رجوع خوبی کنیم!
ولی تجربه زیسته افراد مهمه داخلش!
پس شناسایی منبع مهمه اما همه چیز نیست بلکه شناسایی شخص گوینده و بررسی حرف‌هاش براساس عقل و منطق خود مخاطب و همینطور توجه به تجربه زیسته همش باهم چیزهای مهمیه به نظرم
 
بالا