قفسه کتاب Ayeshe

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Ayeshe

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
200
امتیاز
2,102
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تربت جام
سال فارغ التحصیلی
1405
خب منم همچین فضایی رو میخواستم برای نوشتن درباره ی کتابایی که میخونم:)
کتابایی که خوندم:
۱۳،۱۴ سالگی:
۱_شگفتی
۲_ خانه درختی
۳- دفتر خاطرات یک بچه لاغرو
۴_ شاید عروس دریایی
۵_ بیهوشی
۶_ وسط ناکجا آباد
۷_ پسرخاله وودرو
۸_ کتاب باز
۹_ فرار از کتابخانه آقای لمونچلو
۱۰_ گوی آتش
۱۱_ ماه بر فراز آسمان مانیفست
۱۲_ هوشمندان سیاره اوراک
۱۳_ سفر به انتهای دنیا
۱۴_ قصه های مجید
۱۵ _ بچه های قالیباف خانه
۱۶_ شما که غریبه نیستید
۱۷_ لبخند انار
۱۸_ نخل

۱۵ سالگی:
۱_ ملت عشق
۲_ دنیای سوفی
۳_ اتحادیه ابلهان
۴_ جاناتان مرغ دریایی
۵_ جنایت و مکافات
۶_ سه شنبه ها با موری
۷_بی حد و مرز
۸_ وقتی نیچه گریست
۹_ قهوه سرد آقای نویسنده
۱۰_ داستان زندگی من چارلی چاپلین
۱۱_ هیزم های خیس
۱۲_ موبی دیک کلر
۱۳_ قورباغه ات رو قورت بده
۱۴_پاییز فصل آخر سال است
۱۵_ شازده کوچولو
۱۶_ کتابخانه نیمه شب
۱۷_ قدم زدن با انیشتین روی ماه
۱۶ سالگی:
۱_ درمان شوپنهاور
۲_ هری پاتر
۳_ ناتور دشت
۴_ سمفونی مردگان

درحال خواندن:
۱_ چیرگی
۲_ زنده به گور

خواهم خواند:
۱_ برادران کارامازوف
۲_ سقوط
۳_ قلعه حیوانات
۴_ سال بلوا
۵_ بوف کور
۶_ ۱۹۸۴
۷_ بار هستی
۸_ مامان و معنی زندگی
 
ارسال‌ها
131
امتیاز
2,140
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1403
دانشگاه
UT
خب منم همچین فضایی رو میخواستم برای نوشتن درباره ی کتابایی که میخونم:)
کتابایی که خوندم:
۱۳،۱۴ سالگی:
۱_شگفتی
۲_ خانه درختی
۳- دفتر خاطرات یک بچه لاغرو
۴_ شاید عروس دریایی
۵_ بیهوشی
۶_ وسط ناکجا آباد
۷_ پسرخاله وودرو
۸_ کتاب باز
۹_ فرار از کتابخانه آقای لمونچلو
۱۰_ گوی آتش
۱۱_ ماه بر فراز آسمان مانیفست
۱۲_ هوشمندان سیاره اوراک
۱۳_ سفر به انتهای دنیا
۱۴_ قصه های مجید
۱۵ _ بچه های قالیباف خانه
۱۶_ شما که غریبه نیستید
۱۷_ لبخند انار
۱۸_ نخل

۱۵ سالگی:
۱_ ملت عشق
۲_ دنیای سوفی
۳_ اتحادیه ابلهان
۴_ جاناتان مرغ دریایی
۵_ جنایت و مکافات
۶_ سه شنبه ها با موری
۷_بی حد و مرز
۸_ وقتی نیچه گریست
۹_ قهوه سرد آقای نویسنده
۱۰_ داستان زندگی من چارلی چاپلین
۱۱_ هیزم های خیس
۱۲_ موبی دیک کلر
۱۳_ قورباغه ات رو قورت بده
۱۴_پاییز فصل آخر سال است
۱۵_ شازده کوچولو
۱۶_ کتابخانه نیمه شب
۱۶ سالگی:
۱_ درمان شوپنهاور
۲_ هری پاتر
۳_ ناتور دشت
۴_ سمفونی مردگان

درحال خواندن:
۱_ چیرگی
۲_ زنده به گور

خواهم خواند:
۱_ برادران کارامازوف
۲_ سقوط
۳_ قلعه حیوانات
۴_ سال بلوا
۵_ بوف کور
۶_ ۱۹۸۴
۷_ بار هستی
۸_ مامان و معنی زندگی
میشه منم بگم؟🥺😬
 
ارسال‌ها
131
امتیاز
2,140
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1403
دانشگاه
UT
من یکی از تفریحات مورد علاقم از وقتی که خواندن و نوشتن یاد گرفتم کتاب بوده و هست و از اونجایی که تعداد کتاب هایی که خوندم خیلیه، اینجا ۲۰ تا از کتاب هایی که دوستشون دارم رو می‌نویسم:
۱. برادران کارامازوف
۲. شب های روشن
۳. همزاد
۴. بیگانه
۵. سقوط
۶. کیمیاگر
۷. مسخ
۸. لیبرالیسم
۹. قلعه حیوانات
۱۰. تولستوی و مبل بنفش
۱۱. دنیای سوفی
۱۲. قدم زدن روی ماه با انیشتین
۱۳. زندگی از نگاه یک فضانورد
۱۴. جهان هولوگرافیک
۱۵. شرلوک هلمز و کشتی تایتانیک
۱۶. چشم‌هایش
۱۷. سمفونی مردگان
۱۸. صدسال تنهایی
۱۹. مجموعه هری پاتر
۲۰. ریش آبی

بیشتر این کتاب هارو کلاس هشتم نهم خوندم و قصد دارم مجموعه تلماسه یا همون Dune و ارباب حلقه ها رو بخونم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

Ayeshe

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
200
امتیاز
2,102
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تربت جام
سال فارغ التحصیلی
1405
سمفونی مردگان / عباس معروفی
خب منم میخوام برای سمفونی مرگان کلا برداشتی که از هر شخصیت داشتم رو بنویسم و بار اولیه که این کارو امتحان میکنم

کلا عباس معروفی واقعا یه شاهکار نوشته به نظر من هرچند من به شخصه دوست داشتم اون تیکه های مبهم داستان رو هم واضح تر میگفت مثل علت مرگ سورمه یا آیدا ولی در کل اینکه هی به گذشته و آینده میرفت و داستان رو هی از قسمت های مختلف دنبال می‌کرد برا من آزار دهنده نبودو برعکس اینکه باید منتظر میموندم تا هر وقت نویسنده دوست داره اطلاعات رو بهم بده برام دوست داشتنی بود

درباره ی شخصیت و افکار اورهان راستش زیاد برام قابل لمس نیست و کلا غیر قابل درکه ولی خب احساس میکنم قصد نویسنده هم همینه که وجه منفی انسان رو به ما نشون بده یعنی اینکه من نمیتونم بگم اورهان آدم بدیه ولی به دلایلی مثل حسادت سودای برادر کشی داره و برادر بزرگ ترشو کوچیک میکنه تا حس نیاز به برتریت شو ارضا کنه؟
اورهان کلا تو اون دسته از آدما ست که از قدرت داشتن عمیقا لذت می‌بره و احساس میکنم اون کمبودی که تو بچگی احساس کرده رو میخواد تخلیه کنه
حسادت اورهان رو نابود کرده رسما
حتی مرگ جمشید که رفیقش بود هم کوچیک ترین تأثیری روش نمیزاره:/

آیدین شخصیت فوق العاده ای داشت واقعا و بیش از حد برام دوست داشتنی بود و وقتی کتابو تموم کردم تا حد زیادی دلم میخواست یه آیدین تو زندگیم باشه😂
هیچ جوره احساس نیاز به محبت و ثروت نداره محبوبیت چه پیش خونواده و چه وقتی شاعر میشه و همه دوسش دارن براش اهمیتی نداره پیروی از پدر براش کوچیک ترین اهمیتی نداره و بنظر من شاید واقعا اگه بشه از درون خودمو قوی کنم منم بی نیاز بشم نسبت به این موارد و واقعا اون اسقلاله و تفکر مستقل داشتن خیلی معرکست ولی خب نفهمیدم چرا شخصیتش یجوری بود که اصلا از هیچ کس کمک نمی‌گرفت
درباره ی آیدا خب راستش برام فقط مفهوم جهل خونواده رو میرسونه میدونی یه مطلب اخیرا دیدم درباره ی اینکه چقدر نوع فرهنگ غالب تو جامعه و خونواده مون رو اعتماد به نفس و کلا شخصیت دخترامون تاثیر میذاره
آیدایی که اوج شیطنت ذاتیش رو نشون داده و بعد به خاطر سرکوب خانواده و دوری از اجتماع رسما زنده به گور شده و تو داستان جوری نشون میده که اون زمان آیدا آرزو داره فقط یه بار بتونه کارخونه رو از نزدیک ببینه
غمی که این ماجرا برام داره خیلی عمیقه راستش همون جوری که رکسانا گفت عمیقا دوست دارم یه تأثیری تو نگاه جامعه داشته باشم هرچند که الان اوضاع خیلی بهتره
در کل داستان خیلی خفنی بود
<<بعضی وقت ها خیال میکردم دارد ورق های کتاب را می‌خورد و آخر کتاب سرش را خورد>>
_من تصمیم دارم ادامه تحصیل دهم
+اگر نخواهی چطور می‌شود
_میمیرم
+ دنبال چی میگردی؟
_ دنبال خودم
این جمله هاش هم باحال بود...
۱۶/ ۶/ ۰۳
 
بالا