پاسخ : استقلال
منظورت رو از اثبات استقلال نفهمیدم
چه نیازی به اثباتش هست؟
اما من اصولا خودم بیرون می رم
همه ی تصمیم هایی که باید در مورد مسائل مربوط به من گرفته بشه رو خودم می گیرم(البته با مشورت منطقی با مامانم که اکثرا هم عقیده هستیم ونهایتا اگر اختلاف نظر داشته باشیم، بحث می کنیم تا به نتیجه برسیم که چه چیزی بهتر است)
هر وقت که از نظرات بزرگترها علی الخصوص مامانم استفاده کرده ام،نتیجه ی خیلی خوبی گرفته ام.
با این حال مشورت کردن مرحله ی آخره و من قبل از اون تقریبا تصمیمم رو گرفته ام.با مشورت فقط بعضی وقت ها تصمیمم رو کامل می کنم و خیلی خیلی به ندرت پیش می آد که عوضش کنم
فکر می کنم تصمیم گیری یعنی همه چیز
من تصمیم می گیرم که کجا برم ، چه جوری برم، چی کار کنم و...
والبته شاید بعضی وقت ها غر بزنم که چرا مامانم نمی ذاره شبا تنهایی برم بیرون یا چرا خیلی زود نگرانم میشه
اما ته دلم بهش حق می دم
شاید اگه من جای اون بودم ، همین استقلال ها رو هم به بچه ام نمی دادم
من تربیت مادرم رو در مورد خواهرم به عینه درک کردم.اصرار داره که بچه خودش کار خودش رو انجام بده و خودش مشکلاتش رو حل کنه.
خیلی وقت ها که سعی کرده ام کارای خواهرمو به جاش انجام بدم ،جلو مو گرفته و بهم گفته:"من و تو که همیشه کنارش نیستیم تا کارهاشو واسش انجام بدیم.بذار خودش یاد بگیره"
والبته من در 2 زمینه استقلال ندارم:
1.استقلال اقتصادی و مالی (کلاس چهارم ابتدایی که بودم،یه ایده هایی داشتم کهخودم پول در بیارم که بعدا بی خیال شدم )
2 .استقلال عاطفی (در واقع نه تنها استقلال ندارم ،بلکه وابستگی شدید دارم که فکر میکنم طبیعی و نرماله)