تصور و تصدیق
• تعریف علم
• اقسام علم (علم حضوری و حصولی)
• اقسام علم حصولی ( تصور و تصدیق)
• اقسام تصور (جزئی و کلی)
• نسبت های چهار گانه بین مفاهیم کلی
• اقسام تقابل
بخش اول
تعریف علم
هنگامی که چشم خود را باز میکنیم و درخت یا گلی را می بینیم و سپس چشم خود را می بندیم، صورت آن گل و درخت را در ذهن خود حاضر
می یابیم. نیز هنگامی که درد، شادی یا غمی برای ما حاصل می شود، ابتدا وجود آن و سپس صورت آن را در درون خودمی یابیم؛ یعنی در
هنگام وجود شادی یا درد، همان شادی و یا همان درد در درون ما حضور دارد، اما پس از مدتی که آن حالت از بین رفت صورتی از آن در ذهن ما
باقی می ماند و ما به هنگام وجود این امور در درون خود و نیز با وجود صورت های آنها حالت و صفتی داریم که قبلا نداشتیم. به همین حالت و
صفت، علم و آگاهی گفته می شود. پس علم انسان یک حالت خاص است نسبت به اشیاء و آن حالت، یا وجود اموری است در روح انسان و یا
صورت و تصویر آن اشیاء است در ذهن او. صورت گل و درخت و یا مفهوم غم و شادی در ذهن ما و حضور غم و شادی در درون نفس ما، علم و
آگاهی ماست نسبت به آن ها.
پس می توان حضور صورت اشیا را نزد خود، علم نامید. ولی باید توجه داشت که در مثال شادی و درد، گاهی خود شادی و درد را در درون خود
داشتیم و گاهی صورت آن را و در هر دو حال، حضور چیزی را در نفس خود احساس می کردیم. پس علم یا حضور درد و شادی و یا حضور صورت
درد، شادی، گل و درخت است. بنابراین، علم انسان حضور چیزی است نزد نفس و روح انسان، خواه آن چیز واقعیتی از واقعیت ها باشد مثل
درد، شادی و غم و یا صورت و تصویر درخت، گل، شادی، غم و درد.