اسناد و مدارک معتبر تاریخی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

farshidGCD

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,747
امتیاز
7,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
MMU
رشته دانشگاه
IBM - ID
در این تاپیک اسناد و مدارک معتبر تاریخی جهت استفاده قرار داده میشوند، این اسناد میتوانند شامل نوشته، عکس، فیلم، صوت یا کتاب های معتبر باشند. اسناد مورد نظر این تاپیک، ترجیحا کاربردی یا کمیاب اند
 

X R@y

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
968
امتیاز
1,406
نام مرکز سمپاد
مجتمع علامه طباطبایی
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
91
مدال المپیاد
المپیادهای ریاضی و کامپیوتر سال اول + زیست سال سوم (همه مرحله اول)
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
صدای واقعی مظفردین شاه را بشونید!

285%3E_731307.jpg


صداي ضبط شده ي مظفرالدين شاه قاجار كه قديمي ترين سند صوتي تارخ ايران است جملات وي كه خطاب به اتابك اعظم گفته شده است اين است :

اتابك اعظم از خدمات صادق ولايق شما كه تا به حال چهل سال است خدمت مي كنيد از همه ي خدمات شما راضي هستيم به خصوص از خدمات اين سه چهار ساله اي كه در صدارت خود اظهار ميكنيد و ان شاء الله عوض اينها را همه را به شما مرحمت خواهيم فرمود و شما هم ابدا ذره اي در خدمات خود تان ان شاء الله قصور نخواهيد داشت و مرحمت مارا به اعلا درجه نسبت به خودتان بدانيد انشاء الله الرحمن بعد چهار صد سال كه خدمت بكنيد اميد وارهستيم كه هميشه خوب باشه و اين خدماتي كه به من مي كنيد و به مملكت ايران مي كنيد البته خداوند اورا بي عوض نخواهد گذاشت ان شاءالله عوض اورا هم خدا وهم سايه ي خدا كه خود من باشم به شما خواهم داد و از خدمات همه ي وزرا هم راضي هستيم و شما خدمات همه را حقيقتا خوب عرض مي كنيد و همه را به موقع عرض مي كنيد
اینم لینک های دانلودش که فرقی نمیکنن:


دانلود

دانلود
 

X R@y

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
968
امتیاز
1,406
نام مرکز سمپاد
مجتمع علامه طباطبایی
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
91
مدال المپیاد
المپیادهای ریاضی و کامپیوتر سال اول + زیست سال سوم (همه مرحله اول)
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
و اینک صدا و تصویر رضاشاه با آتاترک

بازم درود :D

بعد از صدای مظفرالدین شاه که اینجا شنیدین! حالا نوبت رضاشاه است!

showimage.aspx

پس از گذشت ۷۶ سال، فیلم یازدید رضا شاه از تركیه و مكالمه او با كمال آتا تورک كه در آن صدای رضا‌شاه نیز شنیده می‌شود بر حسب تصادف در شهر استانبول پیدا و از شبكه‌های تلویزیونی این كشور پخش شد.

آن‌گونه كه رسانه‌های تركیه گزارش داده‌اند، یكی از اساتید دانشگاه به نام" سامی شكر اوغلو" كه برای خرید میوه به یكی از میوه‌فروشی‌های استانبول رفته بود مشاهده می كند كه صاحب مغازه سرگرم تراشیدن حلقه‌هائی از نگاتیو فیلم است. استاد دانشگاه بر حسب كنجكاوی از او دلیل تراشیدن فیلم‌ها را می‌پرسد.

میوه‌فروش توضیح می‌دهد كه با تراشیدن فیلم‌ها و اضافه كردن ماده "استون " به آن، خمیری را درست می‌كند كه از آن برای چسباندن تكه‌های فیلم استفاده می‌شود. لازم به توضیح است كه بررسی سوابق انبار میوه فروش روشن می‌كند كه این محل قبلا استودیوی یک شركت تولید فیلم‌های خبری به نام " ایپک" بوده كه در آن سال‌ها فعال بوده است.

متن گفت‌و گوی آتاتورک و رضا شاه:

آتاتورک: خیلی مایه خوش‌بختی است كه به تركیه تشریف آوردید.

رضاشاه: من هم بی‌نهایت خوش‌وقتم كه موفق شدم به آرزوی دیرینه‌ای كه داشتم برسم.

آتاتورک: خیلی متشكرم. مدت‌ها بود كه منتظر تشریف‌فرمایی شما بودم. حسرت دیدار شما را داشتیم و صمیمانه می‌گویم كه خیلی خوش‌وقتم كه بالاخره روز ملاقات رسید.

رضاشاه: شاید بدانید كه چند سال پیش به نماینده شما عرض كردم كه برای زیارت شما به تركیه سفر خواهم كرد.

آتاتورک: خیلی ممنونم. خیلی ممنونم. دوستی ما خیلی قدیمی است و از سال‌ها پیش شروع شد. این، دوستی و آشنایی متقابل را بیش از پیش تقویت خواهیم كرد.

رضاشاه: شاید در گذشته غفلت شده‌باشد ولی امیدوارم در آتیه جبران شود.

آتاتورک: هیچ شک و شبهه‌ای ندارم و تمام ترک‌ها هم همین نظر را دارند.

حال شاید این سوالو بپرسید که: رضاشاه ترکیم بلد بود؟؟؟ و جوابش: مادر محمدرضاشاه پهلوی از ترکان آذربایجانی بود‌. ملکه تاج الملوک آیرملو که تا پایان سلسله‌ی پهلوی لقب ملکه‌ی مادر را داشت در خاطرات خود می‌گوید :
"رضا از خانواده مهاجر آذربایجانی بود که از باکو به ایران مهاجرت کرده بودند و به زبان ترکی تسلط کامل داشت."
(خاطرات ملکه پهلوی از مجموعه تاریخ شفاهی ایران ناشر:به آفرین چاپ دوم تهران ۱۳۸۰ ، ص ۲۶)


اینم فیلم

اینم جدیدناشه که نمیدونم چیه (ساری وقت نکردم ببینم) دانلود


منبع: www.aftabnews.ir
 

dr.eniac

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,641
امتیاز
7,852
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
دانشگاه
علوم‌پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
دندان‌پزشکی
وصيت نامه آدولف هیتلر

از زمانی که داوطلبانه و در کمال فروتنی در جنگ اوّل جهانی که به کشور رایش تحمیل شد خدمت کردم ، سی سال می گذرد. در این سه دهه ، تنها راهنمای من در تمام افکار ، اعمال و زندگیم ، عشق و وفاداری نسبت به این ملّت بوده است. این عشق و علاقه به من قدرت می داد تا بتوانم پیرامون دشوارترین مسائلی که تاکنون در برابر یک موجود فانی قرار گرفته است ، تصمیم بگیرم. در این سه دهه ، تمام سلامت و نیرویم را صرف کرده ام.

اینکه من و یا هر کس دیگری در آلمان در سال ۱۹۳۹ خواستار جنگ بوده ایم ، به هیچ وجه واقعیّت ندارد. این جنگ ، به ویژه ، خواستهٔ دولتمردانی بود که یا خود یهودی بودند و یا در راه منافع یهودیان فعالیّت می کردند و همانها بودند که به جنگ دامن زدند. در پی شش سال جنگی که علیرغم تمام موانع ، روزی از آن به عنوان با شکوهترین و قهرمانانه ترین جلوهٔ مبارزات یک کشور به منظور بقای یک ملّت ، یاد خواهد شد.

من نمی توانم از شهری که پایتخت این کشور است ، دست بردارم. از آنجا که نیرویمان ناچیز تر از آن است که بتوانیم بیش از این در برابر حملهٔ دشمن مقاومت کنیم و مقاومت ما نیز به تدریج به وسیلهٔ مردانی کور و بی اراده تحلیل خواهد رفت ، آرزو می کنم که در سرنوشت میلیونها انسان دیگری که تصمیم گرفته اند در این شهر باقی بمانند ، شریک باشم. گذشته از این ، هرگز در دستهای دشمنانی که خواستار نمایشی تازه جهت توده های دیوانهٔ خود هستند ، نخواهم افتاد.

بنابراین تصمیم گرفته ام در برلین بمانم ، و در لحظه ای که مطمئن شوم که وضعیت پیشوا و حکومت در معرض خطر و سقوط حتمی قرار گرفته است ، مرگ را داوطلبانه پذیرا شوم. با قلبی شاد و آگاهی از یک وحدت بی مانند در تاریخ ، از فداکاری ها و دستاوردهای سربازانمان در جبهه های جنگ ، زنانمان در خانه ها ، دهقانان و کارگران و جوانانمان تشکّر و قدردانی می کنم. آرزو و درخواستم این است که ملّت آلمان ، هرگز و تحت هیچ شرایطی در هیچ مبارزه ای تسلیم نشوند و با تمام توان خود ، و با وفاداری نسبت به مبانی و اصول «کلاوزه ویتز» علیه دشمنان سرزمین مادری خود بجنگند.
از وفاداری سربازان آلمان و نیز از مشارکت و همدلی من با آنها در مرگ ، بذری در زمین پاشیده خواهد شد که روزی در تاریخ آلمان رشد خواهد کرد و در نتیجه یک ملّت متحد واقعی تحقق خواهد بخشید…
پیش از مرگ ، رایش مارشال هرمان گورینگ را از حزب بیرن می اندازم و تمامی حقوق را که به موجب حکم روز بیست و نه ژوئن ۱۹۴۱ و نیز سخنرانی در رایشتاگ در اوّل سپتامبر ۱۹۳۹ به وی تفویض کرده ام ، از او می گیرم.
گورنینگ و هیملر ، جدا از عدم وفاداری نسبت به من ، با مذاکرات محرمانه با دشمن که بدون آگاهی و بر خلاف میل من انجام گرفت ، و نیز اقدام به اعمال غیر قانونی برای کنترل کشور ، شرمندگی جبران ناپذیری برای کشور آلمان به بار آوردند. به منظور تقدیم دولتی که از مردان با شرف تشکیل شده ، و قادر است وظیفهٔ ادامهٔ جنگ را با تمام نیرو انجام بدهد ، افراد زیر را به عنوان کابینهٔ جدید منسوب می کنم: • رئیس جمهور: دونیتس • صدر اعظم: دکتر گوبلز • وزیر حزب: بورمن • وزیر امور خارجه: زایس اینکوارت باشد که کابینهٔ جدید ، نسبت به وظیفهٔ خود که برقراری نظام ناسیونال سوسیالستی در کشور است آگاه باشد و شرایطی را بوجود آورد که هر فرد آلمانی ، خدمت در راه منافع عموم را به منافع شخص خود ارجح بداند.از ملّت آلمان ، تمام مردان و زنان ناسیونال سوسیالیست و نیز تمام افراد ارتش می خواهم که تا دم مرگ نسبت به دولت و رئیس جمهور جدید وفادار بوده ، از اوامر آنها اطاعت کنند. از این مهمتر ، اینکه به دولت و ملّت آلمان دستور می دهم که همواره قوانین نژادی را مورد مراقبت و ملاحظه قرار بدهند.

۲9 آوریل 1945
آدلف هیتلر
 
بالا