اشعار عاشقانه

  • شروع کننده موضوع
  • #1

cactus

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
404
امتیاز
167
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1(مشهد)
شهر
مشهد
دانشگاه
رشت
رشته دانشگاه
پزشکی
این شعر از دفتر مثل هیچکس او اتخاب شده

اين روزا عادت همه رفتن ودل شكستنه
درد تموم عاشقا پاي كسي نشستنه
اين روزا مشق بچه ها يه صفحه آشفتگيه
گرداي رو آينه ها فقط غم زندگيه
اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
مشكل بي ستاره ها يه كم ستاره چيدنه
اين روزا كار گلدونا از شبنمي تر شدنه
آرزوي شقايقا يه شب كبوتر شدنه
اين روا آسمونمون پر از شكسته باليه
جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه
اين روزا كار آدما دلهاي پاك رو بردنه
بعدش اونو گرفتن و به ديگري سپردنه
اين روزا كار آدما تو انتظار گذاشتنه
ساده ترين بهانشون از هم خبر نداشتنه
اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفاييه
جرم تمومشون فقط لذت آشناييه
اين روزا توي هر قفس يكي دو تا قناريه
شبها غم قناريها تو خواب خونه جاريه
اين روزا چشماي همه غرق نياز شبنمه
رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه
اين روزا ورد بچه ها بازي چرخ و فلكه
قلباي مثل دريامون پر از خراش و تركه
اين روزا عادت گلها مرگ و بهونه كردنه
كار چشماي آدما دل رو ديونه كردنه
اين روزا كار رويامون از پونه خونه ساختنه
نشونه پروانگي زندگي ها رو باختنه
اين روزا تنها چارمون شايد پرنده مردنه
رو بام پاك آسمون ستاره رو شمردنه
اين روزا آدما ديگه تو قلب هم جا ندارن
مردم ديگه تو دلهاشون يه قطره دريا ندارن
اين روزا فرش كوچه ها تو حسرت يه عابره
هر جا يكي منتظر ورود يه مسافره
اين روزا هيچ مسافري بر نمي گرده به خونه
چشاي خسته تا ابد به در بسته مي مونه
اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه
اين روزا درد آدما فقط غم بي كسيه
زندگيشون حاصلي از حسرت و دلواپسيه
اين روزا خوشبختي ما پشت مه نبودنه
كار تموم شاعرا فقط غزل سرودنه
اين روزا درد آدما داشتن چتر تو بارونه
چشماي خيس و ابريشون همپاي رود كارونه
اين روزا دوستا هم ديگه با هم صداقت ندارن
يه وقتا توي زندگي همديگر و جا مي ذارن
جنس دلاي آدما اين روزا سخت و سنگيه
فقط توي نقاشيا دنيا قشنگ و رنگيه
اين روزا جرم عاشقي شهر دل و فروختنه
چاره فقط نشستن و به پاي چشمي سوختنه
اسم گلا رو اين روزا ديگه كسي نمي دونه
اما تو تا دلت بخواد اينجا غريب فراوونه
اين روزا فرصت دلا براي عاشقي كمه
زخماي بي ستاره ها تشنه ياس مرهمه
اين روزا اشك مون فقط چاره ي بي قراريه
تنها پناه آدما عكساي يادگاريه
اين روزا فصل غربت عشق و يبدهاي مجنونه
بغضاي كال باغچه منتظر يه بارونه
اين روزا دوستاي خوبم همديگر رو گم ميكنن
دلاي پاك و ساده رو فداي مردم ميكنن
اين روزا آدما كمن پشت نقاب پنجره
كمتر ميبيني كسي رو كه تا ابد منتظره
مردم ما به همديگه فقط زود عادت مي كنن
حقا كه بي وفايي رو خوب هم رعايت ميكنن
درسته كه اينجا همه پاييزا رو دوست ندارن
پاييز كه از راه ميرسه پا روي برگاش مي ذارن
اما شايد تو زندگي يه بغض خيس و كال دارن
چند تا غم و يه غصه و آرزوي محال دارن
اين روزا بايد هممون براي هم سايه باشيم
شبا يه كم دلواپس كودك همسايه باشيم
اون وقت دوباره آدما دستاشون رو پل ميكنن
درداي ارغواني رو با هم تحمل مي كنن
اگه به هم كمك كنيم زندگي ديدني ميشه
بر سر پيمان مي مونن دوستاي خوب تا هميشه
اما نه فكر كه ميكنم اين كار يه كار ساده نيست
انگار براي گل شدن هنوز هوا آماده نيست
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

cactus

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
404
امتیاز
167
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1(مشهد)
شهر
مشهد
دانشگاه
رشت
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اشعار مریم حیدر زاده

نام شعر :زیر درخت آرزو

مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه
من باشم و تو باشي يك شب مهتابي باشه
مي خوام يه كاري بكنم شايد بگي دوسم داري
مي خوام يه حرفي بزنم كه ديگه تنهام نذاري
مي خوام برات از آسمون ياساي خوشبو بچينم
مي خوام شبا عكس تو رو تو خواب گل ها ببينم
مي خوام كه جادوت بكنم هميشه پيشم بموني
از تو كتاب زندگيم يه حرف رنگي بخوني
امشب مي خوام براي تو يه فال حافظ بگيرم
اگر كه خوب در نيومد به احترامت بميرم
امشب مي خوام تا خود صبح فقط برات دعا كنم
براي خوشبخت شدنت خدا خدا خدا كنم
امشب مي خوام رو آسمون عكس چشات رو بكشم
اگه نگاهم نكني ناز نگاتو بكشم
مي خوام تو رو قسم بدم به جون هر چي عاشقه
به جون هر چي قلب صاف رنگ گل شقايقه
يه وقتي كه من نبودم بي خبر از اينجا نري
بدون يه خداحافظي پر نزني تنها نري
يه موقعي فكر نكني دلم واست تنگ نميشه
فكر نكني اگه بري زندگي كمرنگ نميشه
اگه بري شبا چشام يه لحظه هم خواب ندارن
آسموناي آرزو يه قطره مهتاب ندارن
راستي دلت ميآد بري بدون من بري سفر
بعدش فراموشم كني برات بشم يه رهگذر
اصلا بگو كه دوست داري اينجور دوست داشته باشم
اسم تو رو مثل گلا تو گلدونا كاشته باشم
حتي اگه دلت نخواد اسم تو تو قلب منه
چهره تو يادم مي آد وقتي كه بارون مي زنه
اي كاش منم تو آسمون يه مرغ دريايي بودم
شايد دوسم داشتي اگه آهوي صحرايي بودم
اي كاش بدوني چشمات و به صد تا دنيا نمي دم
يه موج گيسوي تو رو به صد تا دريا نمي دم
به آرزوهام مي رسم اگر كه تو پيشم باشي
اونوقت خوشبخت ميشم مثل فرشته ها تو نقاشي
تا وقتي اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه
نگام كن و برام بگو بگوي مي ري يا مي موني
بگو دوسم داري يا نه مرگ گلهاي شمعدوني
نامه داره تموم ميشه مثل تموم نامه ها
اما تو مثل آسمون عاشقي و بي انتها
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

cactus

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
404
امتیاز
167
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1(مشهد)
شهر
مشهد
دانشگاه
رشت
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اشعار مریم حیدر زاده

آدم برفی

تو را ساختم با اون برفا ، آدم برفي
تو اون شب اومدي دنيا ، آدم برفي
شبي كه عمرش از هر شب دراز تر بود
به او شب ما مي گيم ، يلدا ،
آدم برفي
يه جورايي من و تو عين هم هستيم
توام تنها ، منم تنها ، آدم برفي
من عاشق بودم و خواستم پناهم شي
توام عاشق بودي اما ، آدم برفي
همه انگار پي اونن كه كم دارن
تو بودي عاشق گرما ، آدم برفي
منم از عشقم و اسمش واست گفتم
نوشتم با دسام زيبا ، آدم برفي
تو خنديدي و گفتي ، قلبت از يخ نيست
تو عاشق بودي عين ما ، آدم برفي
تو گفتي كه براش مي ميري و مردي
آره مردي همون فردا ، آدم برفي
ديگه يخ سمبل قلباي سنگي نيست
سفيدي داشتي و سرما ، آدم برفي
تو آفتاب و مي خواستي تا دراومد اون
واسش مردي ، چه قدر
زيبا ، آدم برفي
نمي ساختم تو رو اي كاش واسه بازي
تو يه پروانه اي حالا ، آدم برفي
چه آروم آب شدي ، بي سر و صدا رفتي
بدون پچ پچ و غوغا ، آدم برفي
كسي راز تو رو هرگز نمي فهمه
چه قدر عاشق ، چه قدر رسوا ، آدم برفي
من اما با اجازت مي نويسم كه
تو روحت رفته به
دريا ، آدم برفي
تو روحت هر سحر خورشيد و مي بينه
مي بينيش از همون بالا ، آدم برفي
ببخشيد كه واسه بازي تو را ساختم
قرار ما شب يلدا ، آدم برفي
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

cactus

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
404
امتیاز
167
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1(مشهد)
شهر
مشهد
دانشگاه
رشت
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اشعار مریم حیدر زاده

لالایی بی لالایی

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
آي پونه ها ، اقاقيا ، شقايقاي خسته
كبوترا ،
قناريا ، جغداي دل شكسته
قصه ي كهنه ي شما آخر اونو نخوابوند
ترس از لولو مرده ديگه پشت دراي بسته
ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
باروناي ريز و درشت و عاشق بهاري
ماه لطيف و نقره اي ، عكساي يادگاري
آسمون خم
شده از غصه ي دور دريا
شباي يلداي پر از هق هق و بي قراري
ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
روز و شباي رد شده ، چه قدر ازش شنيديد
چه لحظه هايي كه اونو تو پيچ كوچه ديديد
وقتي كه چشماشو مي بست ترنه ته مي كشيد
چه قدر براي
خواب اون بي موقع ته كشيديد
ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
آدمگاي آرزو ، ماهياي خاطره
ديگه صدايي نمي ياد از شيشه ي پنجره
ديگه كسي نيس كه باش هزار و يك شب بگم
رفت اوني كه از اولم همش قرار بود بره
ديگه براش
نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
برف سفيد پشت بوم بي چراغ خونه
دو بيتياي بي پناه خيلي عاشقونه
ديديد با چه يقيني دائم زير لب مي گفتم
محاله اون تا آخرش كنار من بمونه
ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي
خوابه با نغمه ي جدايي
پروانه ها بسوزيد و دور چراغ بگرديد
شما ديگه رو حرفتون باشيد و برنگرديد
يه كار كنيد تو قصه هاي بچه هاي فردا
نگن شما با آبروي شمعا بازي كرديد
ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
تمام شبها
شاهدم ، چيزي براش كم نبود
قصه هاي تكراري تو هيچ جاي حرفم نبود
ستاره ها خوب مي دونستن كه براش مي ميرم
اندازه ي من كسي عاشقش تو عالم نبود
ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
از بس نوشتم آخرش آروم و بي خبر ، رفت
نمي دونم همين جاهاس يا عاقبت سفر رفت
يه چيزي رو خوب مي دونم اينكه تمام شعرام
پاي چشاي روشنش بي بدرقه ، هدر رفت
ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
لالاييا مال اوناس كه عاشقن ، دل دارن
شب و مي خوان ، با روزو با
شلوغي مشكل دارن
كسايي كه هر چي كه قلبشون بگه گوش مي دن
واسه شراب خاطره ، كوزه اي از گل دارن
ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
ديگه شباي باروني ، چشم من ابري تيره
با عكس اون شايد يه ساعتي خوابم مي بره
منتظرهيچ كس نيستم تا يه روزي بياد
با دستاش آروم بزنه به شيشه ي پنجره
ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي
انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي
ته دلم همش مي گم اگه بياد محشره
دلم با عشقش همه ي ناز اونو مي خره
من نگران چشماي روشنشم يه عالم
يعني شبا بي
لالايي راحت خوابش مي بره ؟
من حرفمو پس مي گيرم باز مي خونم لالايي
اگه بياد و نزنه ، باز ساز بي وفايي
انقدر مي خونم تا واسه هميشه يادش بره
رها شدن ، كنار من نبودن و جدايي
لالالالايي شباي ساكت و پر ستاره
كاش كسي پيدا شه ازش برام خبر بياره
آرزومه يه شب بياد و
با نگاهش بگه
كسي رو جز من توي اين دنياي بد نداره
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

cactus

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
404
امتیاز
167
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1(مشهد)
شهر
مشهد
دانشگاه
رشت
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اشعار مریم حیدر زاده

با همه مي بينمت ، با همه كس

ندارم بشنومت از اين و اون
ببينم عكستو تو آلبوم عكس ديگرون
نمي تونم ببينم با همه مربونيتو
با مني كه عمريه ديوونتم ،
نامهربون
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم ؟
ديگه طاقت ندارم تو رؤياي كسي باشي
دنياي مني ، محاله دنياي كسي باشي
عمريه داد مي زنم زيبا فقط مال منه
نمي تونم ببينم تو زيباي كسي باشي
با همه مي بنمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم ؟
ديگه طاقت ندارم ، زيبا چه قدر سفر مي ري ؟
به خدا رو كره زمين باشي هدر مي ري
مي دونم ، توي قايم باشك تلخ روزگار
يه روز از دست چشاي اين ديوونه در مي ري
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت
ندارم ، همه تو رو نشون مي دن
وقتي كه مي بينمت ، دستاشونو تكون مي دن
قيمت ناز نگات ، هر چي باشه من مي خرم
بقيه رد مي شن و همه مي گن گرون مي دن
با همه مي بينمت ، با همه به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ندارم ، توام من و دوس نداري
خودتم
از همه بيشتر من و تنها مي ذري
مي دوني نه روزگار ، نه مردمش ، نه تو ، نه عشق
قديما به اين مي گفتن ، غريبي ، بدبياري
با همه مي بينمت ، با همه به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ، همه تو رو نشون مي دن
وقتي كه مي بينمت ، دستاشونو تكون مي دن
قيمت ناز نگات ، هر چي باشه من مي خرم
بقيه رد مي شن و همه مي گن گرون مي دن
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ، توام من و دوس نداري
خودتم از همه بيشتر من و تنها مي ذاري
مي دوني نه روزگار ، نه مردمش ، نه تو ، نه عشق
يما به اين مي گفتن ، غريبي ، بدبياري
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم بخونمت تو هر غزل
گل اركيده بيارن واسه تو بغل بغل
تو كه بهتر مي دوني ، هيچ كس ديگه نمي گفت
به چشاي مثل ماه نازنين تو ، عسل
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ، پروانه هات فراوونن
اونا از ديوونگيم بي خبرن ، نمي دونن
اما من يه روز ميام انقده فرياد مي زنم
تا برن تمام عاشقايي كه تو مي دونن
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ، بپيچه موجاي صدات
كسي عكسي داشته باشه از طلوع خنده هات
نمي خوام حتي كسي يه شاخه گل بهت بده
همه ي گلا رئ من يه روز مي ريزم زير پات
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم همه تو رو طلب كنن
از آتيش عشق تو يا بسوزن يا تب كنن
مگه من مرده باشم كه بذارم چند تا ديگه
روزشونو به هواي ديدن تو شب كنن
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ببينمت با ديگري
دساي كسي باشه تو اون دساي مرمري
نمي تونم ببينم من ديوونت باشم و تو
بي تفاوت از كنار يه ديوونه بگذري
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم دنيا برام جهنمه
عكساتو هميشه مي بينم توي دستاي همه
تو بيا و
محض خاطر كسي كه دوس داري
بگو كه عاشق تر از هر كسي كه ديدي ، مريمه
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ، به خيليا نس مي دي
خيلي راحت با غريبه آشناها دس مي دي
مي دونم اگه يه ذره ديگه ايراد بگيرم
همه ي شعرا و نامه هاي من رو پس مي دي
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ، دلم برات تنگ شده
غم تو رو شونه هام يه كوهي از سنگ شده
تو صدات يه چيزيه خيلي من و مي ترسونه
حتي من بهم مي گه مهر تو كمرنگ شده
با
همه مي بينمت با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ، تو نمي خواي ببينمت
گل من فك مي كني مي خوام بيام بچينمت
دوس دارم يه وقت كوتاه بذاري براي من
توي لحظه هاي فيروزه اي و ناب و كمت
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه طاقت ندارم ، دلم يه گوله آتيشه
گل من تو هم كه دائم مي گي اينجور نمي شه
حق داري ، من ديوونم تو كه گناهي نداري
نمي توني بسوزي پاي يه عاشق ، هميشه
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
ديگه هم تو كار داري ، هم ماجرا طولانيه
هواي چشم منم ابريه و طوفانيه
زيبا جون اگر يه وقت حرفي زدم به دل نگير
اوج ديوونگيا تو بيتاي پايانيه
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
شنيدم امسال ديگه مي خواي بياي تولدم
كلي شرمنده ي اين حرفايي كه زدم ،، شدم
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق تو شدم
چه بياي و چه نياي من هميشه شرمندتم
هميشه مزاحم احم و نگاه و خندتم
مي دوني عاشقتم ، به اين دليله كه همش
نگران حالا و گذشته و آيندتم
با همه مي
بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
زيبا جون اينو بذار تو برگه هاي چكنويس
نمي گم نخون ، بخونو بعدشم روش بنويس
اگه خوب نگاه كني ، مي بيني كه مونده رو اون
رد اشك دو تا چشم عاشق و ابري و خيس
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
زيبا جون من و ببخش ، عاشقتم اما بدم
توي اين دنيا ، فقط ديوونگي رو بلدم
من مي ميرم واسه هر چي كه بگي ، هر چي بخواي
به دلت نگير كه اين حرف و يه عالمه زدم
با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم
تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم
 

S@ra

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
96
امتیاز
10
پاسخ : اشعار مریم حیدر زاده

اشعار حیدر مریم زاده رو کسی نداره؟
 

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
شعری عاشقانه از شاعری معروف...

تو را به جای همه زنانی که نشناختم دوست دارم .
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستم دوست دارم .
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب می‌شود
و برای نخستین گل‌ها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .
تو را به جای همه کسانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم .
بی تو جز گستره‌ یی بی‌کرانه نمی‌بینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آیینه‌ی خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.
تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانه‌گی‌ات که از آن من نیست
به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
می‌اندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی
تو خورشید رخشانی که بر من می‌تابی هنگامی که به خویش مغرورم
سپیده که سر بزند
در این بیشه‌زار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .
پس به نام زندگی
هرگز نگو هرگز


پل الوار
 

l-n@z

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
103
امتیاز
2
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : شعری عاشقانه از شاعری معروف...

thank u
+
 

amir.love

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
782
امتیاز
61
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
پاسخ : شعری عاشقانه از شاعری معروف...

اینو خیلی دوست دارم
از وقتی که توی فیلم مدار صفر درجه گفت یاد گرفتم!
ممنون
 

khoshi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
391
امتیاز
702
نام مرکز سمپاد
حلی3
شهر
تهران
مدال المپیاد
تلاش!
اين شعر براي من نيست و يكي از دوستام گفته
اولين شعرشه(البته اگه شعر باشه،من نميدونم)
بيايد اشكالاتشو بگيد تا بهتر از اينا بگه،چون خيلي دوست داره:


عشق را گوييد بر من
معني بودن،نبودن،يا كه سر بالا نمودن،بوسه اي از عطف،از احساس،راست بودن
عاشقم من
عشق را گوييد بر من
تا بدانم،كس نداند راز من را،محو در آغوش يار و اين بدن را،مغروري را به از اين كهنه تن را
عاشقم من
عشق را گوييد برمن
ذات هستي،يا كه هردم بودن در خواري،پستي،يا كه لحظه هاي شيرين هست و مستي
عاشقم من
عشق را گوييد برمن
كو كجاست؟ بربام،در دام است يا به سان آوازي آرام است،نه،نخوابم،خواب هم برمن حرام است، بايد دنبالش بگردم
عاشقم من
عشق را گوييد برمن
كس نداند كو كجاست؟ گر بخواهي گويمت من كه همانا عشق در قلب خداست
عاشقم من
عشق را برمن س‍ؤاليست
گر تو مي گويي كه در قلب خداست،گر تو مي گويي كه در چهره ي ياراست،پس هوس چيست؟ هر سؤالي را جوابي است، اي جوانك،عشق در معنويت جاي دارد
 

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : عشق را بر من گوييد

قالبش خیلی قشنگ بود . کمی کلمه ها روون نبودن . ولی خیلی قشنگ بود کلاً
 

khoshi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
391
امتیاز
702
نام مرکز سمپاد
حلی3
شهر
تهران
مدال المپیاد
تلاش!
پاسخ : عشق را بر من گوييد

همین؟
خوب بقیه هم یه چیزی بگن
اگه خوبه که این دوستم شروع نکرده شاعر شد
یه تبریک ...
اگه بده مشکلاتشو بگین
اگه ارزش نظر دادن نداره یه تفی ...
 

closeman

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,078
امتیاز
6,752
شهر
مشهد
دانشگاه
ازاد:-""
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : عشق را بر من گوييد

شعر نیست این که! بیشتر یه متنه.... و سجع داره....ولی شعر نیست فک کنم.....
زیاد روون نبود...می تونست خیلی خیلی بهتر از اینا باشه....
یکمم مورد منکراتی داره ها :-"
ولی خب...برای کار اول واقعا خوب بود....(یه جوری می گم برای باره اول که هر کی ندونه ف :-" می کنه من نوه ی حافظم :-")
 

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : عشق را بر من گوييد

به نقل از کلــــــــــــــوز :
شعر نیست این که! بیشتر یه متنه.... و سجع داره....ولی شعر نیست فک کنم.....
شعرای بهار رو بخون . همین شکلی اند .

این برای کار دهم خیلی خوبه نه برای کار اول
 

khoshi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
391
امتیاز
702
نام مرکز سمپاد
حلی3
شهر
تهران
مدال المپیاد
تلاش!
پاسخ : عشق را بر من گوييد

یعنی تنها مشکلش اینه که روون نیست؟
باید چی کار کنه تا درست شه؟
 

Anit

کاربر فعال
ارسال‌ها
74
امتیاز
167
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره المپیاد ریاضی
پاسخ : عشق را بر من گوييد

به نقل از بچه+ :
یعنی تنها مشکلش اینه که روون نیست؟
باید چی کار کنه تا درست شه؟
به نظر من کلمه هایی که انتخاب کرده قشنگند ولی بعضیاشون بهتر بود با هم نیان ! می تونست گروه کلمه های بهتری انتخاب کنه
ولی برای کار اول واقعااااااااااااااااااااا عالیه ه ه ه ه <D=
 

sh-sh

کاربر فعال
ارسال‌ها
40
امتیاز
148
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
یزد- صنعتی اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی مواد
يك حقيقت تلخ
يه نفر خوابش مياد و واسه ي خواب جا نداره
يه نفر يه لقمه نون براي فردا نداره
يه نفر مي شينه و اسكناساشو مي شمره
مي خواد امتحان آنه آه تا داره يا نداره
يه نفر از بس بزرگه خونشون گم مي شه توش
اون يكي اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا مي خواد واسه دخترش عروسك بخره
انتخابم مي آنه ، پولشو اما نداره
يكي دفترش پر از نقاشي و خط خطيه
اون يكي مداد براي آب و بابا نداره
يكي ويلاي آنار درياشون قصره ولي
اون يكي حتي تو فكرش آب دريا نداره
يكي بعد مدرسه توپ چهل تيكه مي خواد
مامانش ميگه اينا گرونه اينجا نداره
يه نفر تولدش مهمونيه ، همه ميان
يكي تقويم واسه خط زدن رو روزا نداره
يكي هر هفته يه روز پزشكشون مياد خونش
يكي داره مي ميره ، خرج مداوا نداره
يكي انشاشو مي ده توي خونه صحيح آنن
يكي از بر شده درد و ، ديگه انشا نداره
يه نفر مي ارزه امضاش به هزار تا عالمي
يكي بعد عمري رنج و زحمت امضا نداره
تو آلاس صحبت چيزي مي شه آه همه دارن
يكي مي پرسه آخه چرا مال ما نداره
يكي دوس داره آه آارتون ببينه اما آجا
يكي انقد ديده آه ميل تماشا نداره
يكي از واحداي بالاي برجشون مي گه
يكي اما خونشون اتاق بالا نداره
يكي جاي خاله بازي آلاس شنا مي ره
يكي چيزي واسه نقاشي ابرا نداره
يكي پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
يكي طاقت واسه ي صدور ويزا نداره
يكي فكر آخرين رژيماي غذاييه
يكي از بس آه نخورده شب و روز نا نداره
يكي از بس شومينه گرمه مي افته از نفس
يكي هم براي گرماي دساش ها نداره
دخترك مي گه خدا چرا ما .... مادرش مي گه
عوضش دخترآم ، او خونه ليلا نداره
يه نفر تمام روزاش پر رنج و سختيه
هيچ روزيش فرقي با روزاي مبادا نداره
يكي آزمايش نوشتن واسش ، اما نمي ره
مي گه نزديكياي ما آزمايشگا نداره
بچه اي آه تو چراغ قرمزا مي فروشه گل و
مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤيا نداره
يه نفر تمام روزا و شباش طولانيه
پس ديگه نيازي به شباي يلدا نداره
ياد اون حقيقت آلاس اول افتادم
دارا خيلي چيزا داره ولي سارا نداره
راستي اسمو واسه لمس بهتر قصه مي گم
مليكا چه چيزايي داره آه رعنا نداره ؟
بعضي قلبا ولي دنيايي واسه خودش داره
يه چيزايي داره توش آه توي دنيا نداره
هميشه تو دنيا آلي فرق بين آدما
اين يه قانون شده و ديروز و حالا نداره
خدا به هر آسي هر چيزي دلش مي خواد بده
همه چي دست اونه ، ربطي به شعرا نداره
آدما از يه جا اومدن ، همه مي رن يه جا
اون جا فرقي ميون فقير و دارا نداره
آاش يه روزي بشه آه ديگه نشه جمله اي ساخت
با نمي شه ، با نمي خوام ، با نشد، با نداره[-o<

خلوت يك شاعر
آاش در دهكده عشق فراواني بود
توي بازار صداقت آمي ارزاني يود
آاش اگر گاه آمي لطف به هم ميكرديم
مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود
آاش به حرمت دلهاي مسافر هر شب
روي شفاف تزين خاطره مهماني بود
آاش دريا آمي از درد خودش آم مي آرد
قرض مي داد به ما هرچه پريشاني بود
آاش به تشنگي پونه آه پاسخ داديم
رنگ رفتار من و لحن تو انساني بود
مثل حافظ آه پر از معجزه و الهامست
آاش رنگ شب ما هم آمي عرفاني بود
چه قدر شعر نوشتيم براي باران
غافل از آن دل ديوانه آه باراني بود
آاش سهراب نمي رفت به اين زودي ها
دل پر از صحبت اين شاعر آاشاني بود
آاش دل ها پر افسانه ي نيما مي شد
و به يادش همه شب ماه چراغاني بود
آاش اسم همه دخترآان اينجا
نام گلهاي پر از شبنم ايراني بود
آاش چشمان پر از پرسش مردم آمتر
غرق اين زندگي سنگي و سيماني بود
آاش دنياي دل ما شبي از اين شبها
غرق هر چيز آه مي خواهي و مي داني بود
دل اگر رفت شبي آاش دعايي بكنيم
راز اين شعر همين مصرع پاياني بود

خانم حیدرزاده
 
بالا