اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع مرضیه
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

مرضیه

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
294
امتیاز
30
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قم
سلام یه شعر نوشتم ، هرکی تا هر جا که خواست ادامه بده ولی همین جا بنویسه (شعرم خیلی یه جوریه ولی اگه خلاقیت به خرج بدید درست می شه )


تا چند در این میکده مهمان تو باشم یا در پس این کوچه نگهبان تو باشم
 
  • لایک
امتیازات: f.hn
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

یارا به سر آمد غم هجران تو آخر تا کی نگهدار غم روی تو باشم





البته مزخرفه!
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

به نقل از فاطمه ق :
یارا به سر آمد غم هجران تو آخر تا کی نگهدار غم روی تو باشم





البته مزخرفه!
خیلی هم قشنگه
لطفاً بقیه شعر فاطمه رو ادامه بدن و الی آخر
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

گفتی که ابد راه ندارد به دلم تا هست جهان همنفس با تو منم


قرار این یه شعر سمپادی الاصل باشه و یه کم همکاری کنید فکر کنم چیز خوبی از آب در بیاد .
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

چرا موضوع رو یه خورده متفاوت تر انتخاب نمی کنین؟
کار قشنگیه ولی فکر می کنم اگه به سمپاد مربوط باشه قشنگتر بشه
 
پاسخ : پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

قرار نیست که این شعر رو اصولش پیش بره
هر کی فکر کرد یه جور دیگه قشنگ می شه باید خودش زیرکانه بیتشو با بیت قبل مخلوط کنه و در عین حال موضوع شعر رو هم عوض کنه (از قصد اینو دادم که مسائل از یه جای متشخصانه شروع بشه )
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

[size=10pt][/size]چند تو را ای خطنی خط ز خطرها بستانم و مستانه و سرسان تو باشم
خنیاگری ای باد صبا مطرب چالاک تا چند به چنگ تو غزلخوان تو باشم
دردی کشی جام جمت ساقی سرمست تا چند در این میکده مهمان تو باشم
هم پای سگان سر کوی تو نگارا تا چند پس کوچه نگهبان تو باشم
مبهوت از آن زلف پریشان تو تا چند دیوانه ی زنجیری و حیران تو باشم



کاوه معتمدیان
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

ببخشید متن های عاشقانه رو هم می شه گذاشت؟
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

از نظر من ایرادی نداره ( مطهری گیر نده کافیه )
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

به چیزایی که خلاف قوانین انجمن نباشه گیر داده نمیشه! ;D
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

برای این که حاشیه درست نشه از شعرهایی شروع می کنم که بار عاشقانه کم تری دارن ... درضمن اینا بیشترشون شعر نیشتن من اسمشونو گذاشتم پریشان حالی یا شعرواره ( یا به قول اصطلاح صدا و سیما دلنوشته!) خیلی هم تحفه نیستن ولی به هر حال همینی که هست ;D انتقاد و اینام مطرح کنید خوشحال می شم!

به نام او...

به نام او که هر نفس , طنین سبز لحظه هاســــت
به نام تو به نام عشق , که مثل دُر گران بهاســــت

***
به نام آن که صادق است , به نام آن که لایق است
به نام آن مسافری , که مست یک شقایق اســـــت

***

به نام آن که در غروب , چراغ مـــــــــهر برکشـــــــید
به نام آن که در دلش , محبتی همیشه دیــــــــــــــد

***
به نام آن که در کویـــــــر , به زیر ظل آفـــــــــــــــتاب
برای دل شکستگان , بَرَد یکی دو جرعــــــــــــــه آب

***
به نام آن که هیچ شب , تا به سحـــــــــــرگاه نخفت
فقط برای عاشقان , سبد سبد ترانـــــــــــــــــه گفت

***
به نام ساحت دلی , که پر تب است و شوق و شور
همان دلی که خسته است , از این همه کبر و غرور

***
به نام شوق مرغ عشق , برای درک زندگــــــــــــــی
برای اولین صــــــــــعود , رهاشدن ز بستگـــــــــــــی

***
به نام آن حقایقی , که هیچ جا و هیچ گـــــــــــــــــاه
کسی برای لحظه ای , به نورشان نشد گـــــــــــــــواه

***
به نام یک سکوت ژرف , ز بین این همه ســـــــــــــخن
به نام آن که خوب زیست , برون ز قید جـــــــسم و تن

***
به نام او که مالکِ , همه همیشه هر کجاســــــــــــت
به نام آن وجود پاک , که نام نامی اش خداســــــــــت​
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

عالی بود
ولی ادامه ی شعر اصلی نبود که عیب نداره چون خودمم هم قصد ندارم رعایت کنم .
دل میزند به شهر قصه های دورو دراز
دور از تمام راه های رازو نیاز
گویی که باغ آرزو خوش تر است
از هر چه هست و هر چه آید باز
خوابم به دنیا و بیدار در چله ی ماه
تا بر کشم به روی حقیقت جشن راز

البته زیاد جالب نیست و این که شش بیتشو سانسور کردم بدترش کرده .
به بزرگواری خودتون گیر ندین .
در ضمن چرا هر کی شعر می گه یه ذره اعتماد به نفس نداره
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

به نقل از مرضیه :
دل میزند به شهر قصه های دورو دراز
دور از تمام راه های رازو نیاز
گویی که باغ آرزو خوش تر است
از هر چه هست و هر چه آید باز
خوابم به دنیا و بیدار در چله ی ماه
تا بر کشم به روی حقیقت جشن راز

ساده و زیبا بود ولی ای کاش کاملش رو می ذاشتید ... انگار مفهومش ناقص شده...
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

به نقل از silence :
برای این که حاشیه درست نشه از شعرهایی شروع می کنم که بار عاشقانه کم تری دارن ... درضمن اینا بیشترشون شعر نیشتن من اسمشونو گذاشتم پریشان حالی یا شعرواره ( یا به قول اصطلاح صدا و سیما دلنوشته!) خیلی هم تحفه نیستن ولی به هر حال همینی که هست  ;D انتقاد و اینام مطرح کنید خوشحال می شم!

به نام او...

به نام او که هر نفس , طنین سبز لحظه هاســــت
به نام تو به نام عشق , که مثل دُر گران بهاســــت

***
به نام آن که صادق است , به نام آن که لایق است
به نام آن مسافری , که مست یک شقایق اســـــت

***

به نام آن که در غروب , چراغ مـــــــــهر برکشـــــــید
به نام آن که در دلش , محبتی همیشه دیــــــــــــــد

***
به نام آن که در کویـــــــر , به زیر ظل آفـــــــــــــــتاب
برای دل شکستگان , بَرَد یکی دو جرعــــــــــــــه آب

***
به نام آن که هیچ شب , تا به سحـــــــــــرگاه نخفت
فقط برای عاشقان , سبد سبد ترانـــــــــــــــــه گفت

***
به نام ساحت دلی , که پر تب است و شوق و شور
همان دلی که خسته است , از این همه کبر و غرور

***
به نام شوق مرغ عشق , برای درک زندگــــــــــــــی
برای اولین صــــــــــعود , رهاشدن ز بستگـــــــــــــی

***
به نام آن حقایقی , که هیچ جا و هیچ گـــــــــــــــــاه
کسی برای لحظه ای , به نورشان نشد گـــــــــــــــواه

***
به نام یک سکوت ژرف , ز بین این همه ســـــــــــــخن
به نام آن که خوب زیست , برون ز قید جـــــــسم و تن

***
به نام او که مالکِ , همه همیشه هر کجاســــــــــــت
به نام آن وجود پاک , که نام نامی اش خداســــــــــت​
زیبا بود احسنت!
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

به نقل از نازنین :
زیبا بود احسنت!
لطف دارید...مرسی

به نقل از مرضیه :
عالی بود
ولی ادامه ی شعر اصلی نبود که عیب نداره چون خودمم هم قصد ندارم رعایت کنم .

اوه...معذرت می خوام... من اصلا حواسم به موضوع تاپیک نبود... فکر کردم باید اشعار خودمون رو قرار بدیم! یه تاپیک دیگه برای این موضوع ایجاد کردم... برای جبران این اشتباه شعر اصلی تون رو ادامه می دم... بازم ببخشید

از یاد تو صیقل بخورد روح و روانم ... تا قطع جهان همسفر کوی تو باشم
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

به نقل از silence :
لطف دارید...مرسی

اوه...معذرت می خوام... من اصلا حواسم به موضوع تاپیک نبود... فکر کردم باید اشعار خودمون رو قرار بدیم! یه تاپیک دیگه برای این موضوع ایجاد کردم... برای جبران این اشتباه شعر اصلی تون رو ادامه می دم... بازم ببخشید

از یاد تو صیقل بخورد روح و روانم ... تا قطع جهان همسفر کوی تو باشم
ممنون.منم باید تغییراتی ایجاد کنم
چون خودمم هم جو گیر شده بودم .
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

از یاد تو سمپاد من، آرامش جانم آرام شوم هر دم و هر لحظه به یادت
هر لحظه ز عطر و رنگ سمایت* دیوانه شود هر که ببیند روی جمالت!


*سمایت= منظور رنگ آبیه سمپاد هست(:دی)

فقط کمی ناسیونالیستی شد!!!(:دی)
 
پاسخ : پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

به نقل از fatemeh.ir :
از یاد تو سمپاد من، آرامش جانم آرام شوم هر دم و هر لحظه به یادت
هر لحظه ز عطر و رنگ سمایت* دیوانه شود هر که ببیند روی جمالت!


*سمایت= منظور رنگ آبیه سمپاد هست(:دی)

فقط کمی ناسیونالیستی شد!!!(:دی)
ایول
شعر حسابی متحول شد.
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

بر من تو بگو تا به كي من محبوس دو چشمان تو باشم البته ببخشيد كه خيلي مسخره شد
 
پاسخ : اگه شاعر یا بی کار نیستید نیاید

به نقل از sahar.nikkhah :
بر من تو بگو تا به كي من محبوس دو چشمان تو باشم البته ببخشيد كه خيلي مسخره شد

منظورت سمپاد بود؟
سمپاد که چشم نداره!!!!(:دی)

بر من بگو تا به کی من مست نشان های تو باشم
بر من نگو که تا کی فرصت دیدار تو دارم
فرصت دیدار تو باید تا بیکران ها ادامه یابد
مست تماشای تو ام ای با صلابت سمپاد من
بعد از ایران من هویت و نام و نشانم ای با صلابت سمپاد من
 
Back
بالا