- شروع کننده موضوع
- #1
fatemeh.ir
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 271
- امتیاز
- 64
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- قم
- مدال المپیاد
- قبولی در مرحله ی اول المپیاد فیزیک 88
نظریه ی همه چیز،پایان فیزیک؟!؟!؟
در 29 آوریل 1980 در سالن کنفرانس کوکرافت در کمبریج انگلستان جایی که عرصه ی بالیدن تامسون و رادرفورد بود، دانشمندان و مقامات دانشگاه روی صندلی های ردیف شده بر کف شیب دار سالن که مقابل دیواری پوشیده از وایت برد و پرده ی اسلاید بود، گرد هم آمده بودند؛ این جلسه برای اولین خطابه ی یک استاد جدید وضع شده بود. این استاد استیفن ویلیام هاوکینگ، ریاضی دان و فیزیک دان سی و هشت ساله بود.
عنوان خطابه یک سوال بود، آیا دور نمای فیزیک نظری نزدیک دیده می شود؟ و هاوکینگ با اعلام اینکه پاسخ او به این سوال مثبت است همه را شگفت زده کرد.
هاوکینگ همچنان در تلاش این است که نظریه ای بیابد که تمام قانون ها را داشته باشد؛ نظریه ی همه چیز!
نظریه ای که دانشمندان قبل از او، آن را یگانگی می خواندند، آن ها این نظریه را برای متحد چهار نیروی اصلی(نیروی گرانش، نیروی الکترومغناطیس، نیروی ضعیف و نیروی قوی) دنبال می کردند. آن ها در پی یافتن یک ابر نیرو بودند. ابر نیرویی که در عین جدا و متفاوت بودن با نظریه های دیگر، همه ی نظریه ها را، که هر کدام از یکی از چهار نیرو را در بر داشت، را توضیح دهد.
هاوکینگ سال هاست که درصدد پاسخ به این سوال کیهان شناسی است که: جهان از کجا آمده و به کجا می رود؟
در کتابی دیدم که در توصیفات هاوکینگ گفته بود؛ استیفن هاوکینگ هر وقت هر وقت نمی توانست مسائل مربوط به سیاه چاله ها را با نسبیت عمومی اینشتین توجیه کند به سراغ مکانیک می رفتو او به خاطر یک چنین قضایایی خواستار این بود که این دو نظریه را با هم ادغام کند. او برای این کار فرضیه ای مطرح میکند و آن را مورد سوال قرار می دهد، در پی یافتن حقیقت بود که به یک سری مشکلات و سوالاتی برخورد،از قبیل:
فضای خالی، خالی نیست و سیاه چاله ها سیاه نیستند!
آغاز ها می توانند پایان ها باشند و...حقیقت بسیار پیچیده و گریزان است.
نظریه ی همه چیز باید بتواند دنیا را توضیح دهد .
دنیا را با تمام قواعد و ناهنجاری هایش!
نظریه ی همه چیز باید بتواند جواب این سوال را نیز که می گوید:«دنیا در لحظه ی آغاز قبل از اینکه زمانی بگذرد، چگونه بوده است؟ یعنی شرایط اولیه یا شرایط مرزی در آغاز جهان چه بوده است؟»بدهد.
درک کامل ابر نیرو ممکن است که درک شریاط مرزی را هم برای ما امکان پذیر کند. از طرف دیگر ممکن است که ضروری باشد که ما شرایط مرزی را بدانیم تا بتوانیم ابر نیرو را بفهمیم(یک بار دیگه این دو جمله رو بخونین!...در صورت لزوم به دورهای بعدی کشیده شود.)
این دو به طور تنگاتنگی با یکدیگر ارتباط دارند و نظریه پردازان هم از هر دو طرف مشغول کار هستند تا به«نظریه ی همه چیز» برسند.
در آخر این سوال می ماند، که آیا امکان دارد هاوکینگ و دانشمندان دیگر روزی به نظریه ی همه چیز دست یابند؟
آیا امکان می شود، روزی که راز آفرینش فاش شود و پرده از اسرار خلقت کنار رود؟
در 29 آوریل 1980 در سالن کنفرانس کوکرافت در کمبریج انگلستان جایی که عرصه ی بالیدن تامسون و رادرفورد بود، دانشمندان و مقامات دانشگاه روی صندلی های ردیف شده بر کف شیب دار سالن که مقابل دیواری پوشیده از وایت برد و پرده ی اسلاید بود، گرد هم آمده بودند؛ این جلسه برای اولین خطابه ی یک استاد جدید وضع شده بود. این استاد استیفن ویلیام هاوکینگ، ریاضی دان و فیزیک دان سی و هشت ساله بود.
عنوان خطابه یک سوال بود، آیا دور نمای فیزیک نظری نزدیک دیده می شود؟ و هاوکینگ با اعلام اینکه پاسخ او به این سوال مثبت است همه را شگفت زده کرد.
هاوکینگ همچنان در تلاش این است که نظریه ای بیابد که تمام قانون ها را داشته باشد؛ نظریه ی همه چیز!
نظریه ای که دانشمندان قبل از او، آن را یگانگی می خواندند، آن ها این نظریه را برای متحد چهار نیروی اصلی(نیروی گرانش، نیروی الکترومغناطیس، نیروی ضعیف و نیروی قوی) دنبال می کردند. آن ها در پی یافتن یک ابر نیرو بودند. ابر نیرویی که در عین جدا و متفاوت بودن با نظریه های دیگر، همه ی نظریه ها را، که هر کدام از یکی از چهار نیرو را در بر داشت، را توضیح دهد.
هاوکینگ سال هاست که درصدد پاسخ به این سوال کیهان شناسی است که: جهان از کجا آمده و به کجا می رود؟
در کتابی دیدم که در توصیفات هاوکینگ گفته بود؛ استیفن هاوکینگ هر وقت هر وقت نمی توانست مسائل مربوط به سیاه چاله ها را با نسبیت عمومی اینشتین توجیه کند به سراغ مکانیک می رفتو او به خاطر یک چنین قضایایی خواستار این بود که این دو نظریه را با هم ادغام کند. او برای این کار فرضیه ای مطرح میکند و آن را مورد سوال قرار می دهد، در پی یافتن حقیقت بود که به یک سری مشکلات و سوالاتی برخورد،از قبیل:
فضای خالی، خالی نیست و سیاه چاله ها سیاه نیستند!
آغاز ها می توانند پایان ها باشند و...حقیقت بسیار پیچیده و گریزان است.
نظریه ی همه چیز باید بتواند دنیا را توضیح دهد .
دنیا را با تمام قواعد و ناهنجاری هایش!
نظریه ی همه چیز باید بتواند جواب این سوال را نیز که می گوید:«دنیا در لحظه ی آغاز قبل از اینکه زمانی بگذرد، چگونه بوده است؟ یعنی شرایط اولیه یا شرایط مرزی در آغاز جهان چه بوده است؟»بدهد.
درک کامل ابر نیرو ممکن است که درک شریاط مرزی را هم برای ما امکان پذیر کند. از طرف دیگر ممکن است که ضروری باشد که ما شرایط مرزی را بدانیم تا بتوانیم ابر نیرو را بفهمیم(یک بار دیگه این دو جمله رو بخونین!...در صورت لزوم به دورهای بعدی کشیده شود.)
این دو به طور تنگاتنگی با یکدیگر ارتباط دارند و نظریه پردازان هم از هر دو طرف مشغول کار هستند تا به«نظریه ی همه چیز» برسند.
در آخر این سوال می ماند، که آیا امکان دارد هاوکینگ و دانشمندان دیگر روزی به نظریه ی همه چیز دست یابند؟
آیا امکان می شود، روزی که راز آفرینش فاش شود و پرده از اسرار خلقت کنار رود؟