بزرگان سمپادی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع fatemeh.ir
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

fatemeh.ir

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
271
امتیاز
64
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
مدال المپیاد
قبولی در مرحله ی اول المپیاد فیزیک 88
سال 1369 توی شهر تبریز دکتر یاسمن فرزان امتحان ورودی به دبیرستان سمپاد رو قبول شدن. و شدن یه سمپادی مثه همه ی ماها!
ایشون واسه المپیاد می خوند، و درست حسابی نشست خوند و مراحلو پشت سر هم قبول شد.
تا اوون زمان هنوز نشده بود که دختری توی تیم ملی فیزیک ایران باشه و ایشون به عنوان اولین دختر ایرانی راهی مسابقات جهانی در سال 1372 خورشیدی شد. توی مسابقات جهانی نقره گرفت و به عنوان بهترین دانش آموز دختر شناخته شد!
ایشون هم مثه خیلی های دیگه بعدش رفتن شریف ولی از اوون دسته ای بود که نرفتن برق و فیزیک خوندن...(:دی)
تا دوره ی کارشناسی ارشد توی شریف بود و بعدش رفت تریست ایتالیا ولی ظاهرا در سال 1380 همسرش یه بورس فوق دکتری در دانشگاه استنفورد میگیره که ایشون هم باهاشون میرن امریکا.

آیوپاپ ایشونو به عنوان بهترین فیزیکدان جوان انتخاب کرده، به خاطر اینکه نتیجه ی تحقیقاتشون نشون میداد که نوترینو ها جرم دارن( تا اوون زمان نوترینو ها رو بدون جرم در نظر میگرفتن،طبق مدل استاندارد ).
دکتر فرزان الان در ایران هستن و توی پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي(IPM) مشغول به کارن.
بد نیست از همسر ایشون هم بدونین:
همسر دکتر فرزان،جناب دکتر محمد مهدی شیخ جباری، برنده جايزه عبدالسلام ICTP و جايزه فيزيك سازمان كنفرانس اسلامي در سال 2007.
ایشون امسال به عنوان چهره ی ماندگار فیزیک معرفی شدن.(با 35 سال سن!!!!!!!!!!!!)
البته ایشون هم المپیادی بودن و مثل اینکه نقره ی کشوری میگیرن(اگه اشتباه نکنم!)
اینو مطمئن نیستم ولی فکر کنم ایشون هم سمپادی بودن!

اگه اطلاعات بیشتر و دقیقتری از دکتر فرزان و آقای شیخ جباری می خواین میتونین به سایت IPM سر بزنین: www.ipm.ac.ir
اوونجا بگردین، پیدا میکنین(:دی)
 
3525_orig.jpg

زاده شدن به تاريخِ بيست و هفتمِ ارديبهشت ماهِ 52ي شمسي،
بزرگ شدن در فضاي پرهيجانِ انقلاب اسلامي.
گه‌گاه با كيفِ كودكانه‌اي پر از اعلاميه پوششي بودن براي كارهاي پدري
و گه‌گاه هم‌بازي بودن با ادموند و آربي و آرش در محله‌ي بيست و پنج شهريور در تهران.
بحرانِ اول شدن و بيست گرفتن در هر آن چه كه مي‌شد در دوره‌ي دبستان
راستي، يك بار هم بوسيدنِ دستِ امام به سالِ 61...
بعدترك، سال 62، رفتن به مركزِ آموزش تيزهوشِ علامه‌ي حلي كه قبل از تاسيسِ سازمانِ استعدادهاي درخشان(66) زيرِ نظر معاونتِ آموزشِ استثنايي، عقب‌افتاده‌ها بود...
بزرگ شدن در فضايي سرشار از تكثر و تنوع در علامه حلي تهران و رفاقت... رفاقت با كلي رفيق كه هنوز كه هنوز است موي‌شان را با عالم و آدم عوض نخواهم كرد...
گرفتار شدن در گروهي سه نفره به سرپرستي جواني مهندس كه از جنگ برگشته بود و پروژه‌ي موشكي‌ش تمام نشده بود و طراحي و ساختنِ هواپيماي يك نفره‌ي غدير-24 و شايد هم جايزه گرفتن در 69، در چهارمين جشن‌واره‌ي اختراعات و ابتكاراتِ خوارزمي كه البته اول شدنِ در آن كم‌ترين فايده‌ي آن پروژه بود...
قبول شدن در رشته‌ي مهندسيِ مكانيك دانش‌گاهِ صنعتي شريف.
كار كردن در پروژه‌ي هواپيماي دو نفره‌ي آموزشي غدير-27 و هم‌زمان گرفتنِ مدركِ خلبانيِ شخصي (پي.پي.ال.) به عنوانِ جوان‌ترين خلبانِ شخصيِ كشور در آن سال‌ها، به سالِ 71 تا بپرانم غدير-27 را به عنوانِ خلبانِ آزمايشيِ گروه...
عضو شدن در هيات مديره‌ي موسسه‌ي خصوصي هواپويان به سالِ 71 كه قرار بود به همتِ مرداني ميان‌سال‌تر صنعتِ هوايي را به ميانِ مردم ببرد...
رد شدنِ پروژه‌ي غدير-27 در مزايده‌اي داخلي و دولتي و عوض‌ش دادنِ پروژه‌ي دولتي به يك شركتِ خارجي! به سالِ 72...
افسرده شدن و بازگشتن به جنين تولد، دبيرستانِ علامه حلي و معلمي و هم‌زمان راه انداختنِ معاونتِ پژوهشي دبيرستان و فعاليت در آن از سالِ 72 تا 74 كه حاصل‌ش چند مقام شد براي دوستانِ كوچك‌ترِ آن‌روز و برادرانِ امروزم در جشن‌واره‌هاي دانش‌آموزيِ خوارزمي...
راستي، مدتي هم كار كردن در هيات تحريريه‌‌ي نشريه‌ي روايت كه مخصوص دانش‌آموزان و فارغ‌التحصيلان استعدادهاي درخشان بود، از سالِ 70 تا 72.
و البته شاعر شدن در چندين دوره از دوازده دوره شب‌هاي شعرِ انقلاب اسلامي علامه حلي با آن مخاطب‌هاي فراوان و دوست‌داشتني.
و خدمت‌گزارِ خدمت‌گزاران بودن در هياتِ خدمت‌گزارانِ اهلِ بيت از تاسيس‌ش در سال 70 تا همين حالا و به مددِ ارباب تا تهِ كار...
بعدترك هم ساختن و نصب كردنِ يك تنورِ خورشيدي در بشاگرد با همان برادرانِ علامه حلي به سالِ 79...
هم‌زمان نوشتنِ داستان و مقاله در شماره‌هاي مياني تا پايانيِ ماه‌نامه‌ي نيستان، از 75 تا 76.
بعدتر سفري به ايالاتِ متحده به سالِ 79.
راه‌ انداختنِ سايتِ لوح به سالِ 81 و سردبيري‌ش تا سالِ 84... كه در زمانِ خود پرمخاطب بود و ...
اين وسط‌ها عضويت در هياتِ مديره‌ي شركتِ سوره پيام از سالِ 81 تا 82.
داشتنِ يك كارِ تجاريِ شخصي از سالِ 81 تا 83 و شايد هم تا همين حالا...
رياستِ هيات مديره‌ي انجمن قلم ايران از سالِ 84 تا 86، ساختنِ سالن و كتاب‌فروشيِ انجمنِ قلمِ ايران، برگزار كردنِ جشن‌واره‌ي سلام بر نصرالله هم‌زمان با جنگِ سي و سه روزه و فرستادنِ بزرگ‌ترين كاروانِ اهلِ فرهنگِ ايراني به لبنان به سالِ 86 و سه نقطه‌هاي فراوان كه اقلِ حسن‌ش شناختن آدم‌ها بود به قيمتِ هديه‌ي دو سال از عمر...
و از همه شيرين‌تر، سفر به همه‌ي استان‌هاي كشور و هجده كشورِ دنيا.
و حالا كه برخي نويسنده‌ام مي‌خوانند، منتشر كردنِ
- رمانِ ارميا به سال 74 كه جايزه‌ِ بيست سال داستان‌نويسيِ دفاعِ مقدس سال 79 را گرفت و تقديرِ ويژه‌ي اولين جشن‌واره‌ي مهر و دومين كتابِ سالِ دفاعِ مقدس.
- مجموعه‌ي داستانِ ناصر ارمني به سالِ 78
- رمانِ منِ او به سالِ 78 كه سالِ 79 جزوِ سه كتابِ برگزيده‌ي منتقدان مطبوعات شد و البته تقديرِ ويژه‌ي دومين جشن‌واره‌ي مهر.
- داستانِ بلندِ ازبه به سالِ 80
- سفرنامه‌ي داستانِ سيستان به سالِ 82
- مقاله‌ي بلندِ نشتِ نشا به سالِ 83
- و رمانِ بيوتن به سالِ 87

و همه‌ي اين زيادي‌ها را نوشتن و آن كمي‌ها را ننوشتن... چه مي‌ارزد براي كسي كه خوب مي‌داند هنوز كاري نكرده است...
--------------------
بر گرفته از www.ermia.ir سایت شخصی رضا امیرخانی
 
پاسخ : رضا امیرخانی

" و از همه شيرين‌تر، سفر به همه‌ي استان‌هاي كشور و هجده كشورِ دنيا. "

این قسمتش رو من خیلی بیشتر از همه دوست دارم.
 
پاسخ : رضا امیرخانی

دوستان فرزانگان تهرانی!
آقای امیرخانی دوشنبه 21 میان مدرسه تون!
سلام من رو بهش برسونین!
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از محمد مطهری :
" و از همه شيرين‌تر، سفر به همه‌ي استان‌هاي كشور و هجده كشورِ دنيا. "

این قسمتش رو من خیلی بیشتر از همه دوست دارم.
ازجمله سفر به فرزانگان کاشان به تاریخ6اردیبهشت88خورشیدی!
 
پاسخ : یاسمن فرزان

کسی ایمیل یا شماره ای چیزی از ایشون یا همسرشون ندارن؟!
 
پاسخ : یاسمن فرزان

پروفایل دکتر فرزان رو اینجا ببینین:
http://physics.ipm.ac.ir/people/farzan/
 
وحید تارخ

وحید تارخ فارغ التحصیل علامه حلی تهران

صفحه دانشگاهی : http://people.seas.harvard.edu/~vahid
رزومه : http://people.seas.harvard.edu/~vahid/bio-tarokh.pdf

استاد ایرانی دانشگاه هاروارد
مخترع کدهای فضا-زمان در مخابرات
 
شهرام یزدانی

دكتر"شهرام يزداني" پزشك متخصص ارتوپدي ، عضو هيات علمي و مدير مركز مطالعات و توسعه آموزش پزشكي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي

فارغ التحصیل دوره اول سمپاد (حلی تهران)
 
ایمان افتخاری

دکتر ایمان افتخاری با کوله باری حاوی مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی دانش آموزی با نمره ی مطلق، تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه صنعتی شریف آغاز نمود. او در دوره ی کارشناسی نیز موفق به کسب مدال طلای المپیاد دانشجویی ریاضی با بالاترین نمره شد. پس از آن دوره ی کارشناسی ارشد و دوره ی دکترای خود را در دانشگاه پرینستون گذراند و در ادامه در مقطع پست دکتری در زمینه ی توپولوژی ابعاد پایین و هندسه ی شمارشی در دانشگاه هاروارد به تحصیل پرداخته و هم زمان مسئولیت تدریس دروسی همانند سیستم های دینامیکی را داشته است. وی در حال حاضر عضو هیئت علمی دانشکده ی ریاضی دانشگاه صنعتی شریف است.
 
پاسخ : ایمان افتخاری

هزار تا قول و قرار به ما دادند که سر کلاس مشاوره بیارنش اما هیچ دفعه ای نیومد
حالا اگه یه دفعه اومد بهش می گم بیاد توی سایت یه خورده بهره ببریم ازشون >:D<
 
پاسخ : ایمان افتخاری

ایمان از دوستای بنده هستن
خیلی البته باهاش رابطه ندارم اما خانوادگی چرا!
 
پاسخ : رضا امیرخانی

من خیلی دوسش دارم
من او فوق العادس
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از amir h :
من خیلی دوسش دارم
من او فوق العادس
داش جمله دومتو معنی می کنی ؟! ;D

نمیشناختمشون !
 
  • لایک
امتیازات: M.H.R
پاسخ : رضا امیرخانی

"من او" ( man e oo)
اسم یکی از کتابای ایشونه که خیلی هم جالبه
 
پاسخ : رضا امیرخانی

من نشت نشا رو بیشتر دوست دارم!
 
پاسخ : رضا امیرخانی

من فقط من او رو خوندم! قشنگ بود.
 
پاسخ : رضا امیرخانی

کسی بتونه یه پل ارتباطی ایجاد کنه خوبه.
کتاب نشت نشاتشم جالبه.
 
پاسخ : رضا امیرخانی

منم به شخصه از آثار ایشون خوشم میاد.
 
پاسخ : رضا امیرخانی

من همه ی کتاباشون رو بدون استثنا هرکدوم رو چند بار! خوندم
من او
از به
بی وتن
ناصر ارمنی
نشت نشا
ارمیا
سرلوحه ها
اگه چیز تازه ای هست خبرم کنید!
کلا با شیوه ی نثرشون خیلی حال می کتم !
 
Back
بالا