شعرهای Go|nOo$h

[Golnoosh]

ديروز يه شعري به ذهنم رسيد و نوشتم خواستم ازتون بپرسم كه نظرتون چيه؟
تمام انتقادا و پيشنهاداتونو بگين چون اصولا آدم انتقاد پذيري هستم و اگه ميتونين راهنماييم كنين راستي اينم بگم تا حالا شعر نگفته بودم!
خب اينه:
ديشب ياد چشمت خواب مرا به هم زد دردل خيال زلفت آشوبي رغم زد
اي آنكه ماه پيشت گشته خجل و شرمسار اي خوش ترين خيالم اي سنگدل ترين يار
اي آنكه در دل خود عشقي به من نداري بي تو خوشي تمام شد ماندست بي قراري
اي دوست كه بي وفايي مثل هزار دشمن رفتي و تو نديدي بي تو چه شد بر من
اينك تو بهترينم اي نازنين دلدار حال مرا ببين و من را به غصه نسپار
اي آنكه در نبودت شب از ستاره سير است امروز كنار من باش فردا دگر دير است

 

[arman aria]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

شاعری طبع روان می خواهد
نه معانی نه بیان می خواهد

معنی عالی بود ولی وزن مشکل داشت
موفق باشید

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

شاعری طبع روان می خواهد
نه معانی نه بیان می خواهد

معنی عالی بود ولی وزن مشکل داشت
موفق باشید

آره خب اما چه ميشه كرد خيلي دوست دارم شعر بگم ايشالا كم كم بهتر ميشه!

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

اينم يكي ديگه صبح سر كلاس ديني به ذهنم رسيد:

چشم انتظار ديدنت ماندم هنوز خيره به در كي شود بينم تورا من باز يك بار دگر
اي بني آدم ببينيد اين همان دلدار بود كه نميگيرد كنون هيچ از حالم خبر
حال من را تو نمي داني, از دوري تو اشك ميريزم و مستم من هر شب تا سحر
وز سحر تا شب به اين فكر دل خوش ميكنم كه بيايد روزي ايام هجرانت به سر
يا بميرم و نمانم بيش از اين در درد و رنج همه ميميرند روزي به جز اين است مگر؟
من از اين بي كسي و غم دگر خسته شدم قصد دارم كه كنم سوي خدايم سفر


نميدونم شعرام چرا اينطوري تموم ميشن!

 

[پریا]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

این دومیه خوب بود...!

 

[AmorE]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

یک شخصیتی اگه خواستی از همسن و سالای خودمونه بهت معرفی میکنم بری شاعر شی...
خو من که کیلویی مثبت منفی میدم اینم یه +

 

[arman aria]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

اينم يكي ديگه صبح سر كلاس ديني به ذهنم رسيد:
چشمان بيقرارم مانده اند خيره به در كي شود بينم تورا من يك بار دگر
اي بني آدم ببينيد اين همان دلدار بود كه نميگيرد كنون هيچ از حالم خبر
حال من را تو نمي داني, از دوري تو اشك ميريزم و مستم هر شب تا سحر
وز سحر تا شب به اين فكر دل خوش ميكنم كه بيايد روزي ايام هجرانت به سر
يا بميرم و نمانم بيش از اين در درد و رنج همه ميميرند روزي جز اين است مگر؟
من از اين بي كسي و غم دگر خسته شدم قصد دارم كه كنم سوي خدايم سفر


نميدونم شعرام چرا اينطوري تموم ميشن!

آفرین

یک شخصیتی اگه خواستی از همسن و سالای خودمونه بهت معرفی میکنم بری شاعر شی...
خو من که کیلویی مثبت منفی میدم اینم یه +

از این شخصا به مام معرفی کن

 

[EMS.H]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

برای اولین بار خوب بود
جوش نزن پیشرفت می کنی
اینم یه مثبت+

 

[AHMADREZA]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

كلا من آدمي هستم كه بيشتر نقد مي كنم تا تعريف
ديشب ياد چشمت خواب مرا به هم زد دردل خيال زلفت آشوبي رغم زداين يه كم وزنش خوب نيست
اي آنكه ماه پيشت گشته خجل و شرمسار اي خوش ترين خيالم اي سنگدل ترين ياراين هم همين طور (اي فكر مي كنم به هم ريخته)
اي آنكه در دل خود عشقي به من نداري بي تو خوشي تمام شد ماندست بي قراري
اي دوست كه بي وفايي مثل هزار دشمن رفتي و تو نديدي بي تو چه شد بر منبهتر بود مي گفتي چه گشته بر من
اينك تو بهترينم اي نازنين دلدار حال مرا ببين و من را به غصه نسپار
اي آنكه در نبودت شب از ستاره سير است امروز كنار من باش فردا دگر دير است

به نظرم بيشتر ترانه هسش نه شعر

چشم انتظار ديدنت ماندم هنوز خيره به()بهتر بود مي گفتيد در تا به در كي شود بينم تورا من يك بار وزنش خوب نيستدگر
اي بني آدم ببينيد اين همان دلدار بود كه نميگيرد كنون هيچ از حالم خبرنمي گيرد بهتر بود بعد از حالم بياد
حال من را تو نمي داني, از دوري تو اشك ميريزم و مستم هر شب تا سحراين يكي بهتر از بقيه هسش
وز از بهتر بود سحر تا شب به اين فكر دل خوش ميكنم كه بيايد روزي ايام هجرانت به سر
يا بميرم و نمانم اينجا اين خوب نيست بيش از اين در درد و رنج همه ميميرند روزي جز اين است مگر؟
من از اين بي كسي و غم دگر خسته شدم قصد دارم كه كنم سوي خدايم سفرهمش خوب بود به جز سفر

غالب شعر 2 چي بود
ببخشيد كه اين همه انتقاد كردم اما به نظرم بهتر از اين بود كه بيام بگم چه شعر خوبي

 

[astronomer_girl]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

خیلی عالی بود.
فقط مشکل وزنی داشت.
یه+

 

[elahe]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

به جا + یای کیلوویی راهنماییش کنید ...من که زیاد وارد نیستم!

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

خیلی عالی بود.
فقط مشکل وزنی داشت.
یه+

به جا + یای کیلوویی راهنماییش کنید ...من که زیاد وارد نیستم!

راست ميگه ديگه
مرسي كه اومدين

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

دلم خون و دلم خون ودلم خون چه تلخ است قصه ي ليلي و مجنون
اگر چه عمرمان كم ميشود هي وليكن درد عشق مي گردد افزون
بگو راز 2 چشم عاشقت چيست ندانم كه چگونه گشتم افسون
مرا جز قلب تو منزلگهي نيست ز فكر دوريت دل گشته محزون
غم دل را نميداني طبيبم دلم عشق و دلم درد و دلم خون


نظر بدين ديگه

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

قصد ندارين بگين چه طور بود؟

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

اي قلب من پرواز كن بار دگر آغاز كن
بس است دگر كم ياد آن عاشق كش طناز كن
بي ياوري درد بديست نازت كشند گر ناز كن
پر بسته تا كي ميتوان بالا برفت؟ پر باز كن
رازش نگفته مانده است اينك تو كشف راز كن
گويد نبيند عشق تو احساس خويش ابراز كن
گرچه برفت , ليكن دعا پشت سر آن دلبر ناساز كن

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

اي قلب من پرواز كن بار دگر آغاز كن
بس است دگر كم ياد آن عاشق كش ناساز كن
بي ياوري درد بديست نازت كشند ار ناز كن
پر بسته تا كي ميتوان بالا برفت؟ پر باز كن
رازش نگفته مانده است اينك تو كشف راز كن
گويد نبيند عشق تو احساس خويش ابراز كن
گرچه برفت , ليكن دعا همراه آن طناز كن

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

بهار آمد وليكن سرد و خسته
هنوز گويا خزان رخت بر نبسته
بهار آمد وليكن يارم نيست
بگو اكنون بهار در خانه ي كيست؟
بهار آمد وليكن رفت يارم
به جز احساس غم حسي ندارم
بهار آمد وليكن بار ديگر
دل من در خزان است خوب بنگر!
بهار آمد ولي آندورترها
خزان مانده هنوز اندر دل ما
"بهار آمد گلي با خود نياورد
چرا آورده گل اما گل درد
خزان جاي بهاران را گرفته
كدامين دست جاشان را عوض كرد؟"

 

[AHMADREZA]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

بیشتر شعراتون ترانه هست نه شعر

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

قلبم برفته جاي دور پايم بماند در جاي خويش
طي ميكنم اين فاصله روزي به دست پاي خويش
ديده نظر كرد بر رخش دل را ببرد همپاي خويش
من مست عطر زلف يار يار من است شيداي خويش
در ميكشم پيمانه اي با ياد آن زيباي خويش
دانم اگر روزي رود من مانم و غمهاي خويش

 

[Golnoosh]

پاسخ : بياين و نظر تونو بگين . خوشحال ميشم

صد آه و دو صد افسوس كين عمر جواني رفت
داني كه چه شد بر من؟ آن دلبر جاني رفت
عشق و غزل و احساس يك شب به فاني رفت
او آمد و عشق آمد چون رفت جهاني رفت
شعر و هنر و لبخند هر چيز كه داني رفت
صد بوسه ز وي كردم بي باز ستاني رفت
بي هيچ سخن آمد بي هيچ نشاني رفت
تا در پي او گشتم گفتند فلاني رفت
من شكوه از اين دارم كان يوسف ثاني رفت
گويند خوش و خرم با شادماني رفت
درد دل من ماند و آن باعث و باني رفت