هفت فرمان انوشيروان

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Sampadik

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,666
امتیاز
7,042
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تــهران
پادشاه روم به انوشيروان دادگر نامه نوشت كه چه كردي كه هيچ كس در آن سرزمين با تو مخالفت نكرد. انوشيروان پاسخ داد كه هفت چيز:

يكم، آن‌كه زبانم را از دشنام دادن بازداشتم

دوم، در امر و نهي به ديگران، سخن زشت و بيهوده نگفتم

سوم، به وعده‌هاي خود عمل كردم

چهارم، به هركسي بنابر شايستگي وي مقام دادم نه برپايه‌ي آرزوي خودم

پنجم، مجرمان را براي ادب مجازات كردم نه از روي خشم خود

ششم، با داد و انصاف براي مردم ايمني ايجاد كردم

هفتم، خود را دوستي يك‌دل براي مردم قرار دادم



ز شاهان كه با تخت و افسر بدند

به گنج و به لشكر توانگر بدند

نبد دادگرتر ز نوشين‌روان

كه بادا هميشه روانش جوان

نه زو پرهنرتر به فرزانگي

به تخت و بداد و به مردانگي




دليل فروپاشي فرمانروايي ساسانيان

از برخي از آل‌ساسان پرسيدند كه چرا حكومت پس از سال‌هاي طولاني از دست شما بيرون شد؟ پاسخ دادند كارهاي بزرگ را كه لايق انسان‌هاي خردمند و بزرگ بود به انسان‌هاي كوچك داديم. سرانجام اهل تجربه و خرد ضايع شدند و پيران و بزرگان از ميان رفتند و كساني كه خردشان اسير هوا و هوس بود بر همه‌ي كارها چيره شدند و پادشاهي از دست رفت.

منبع

برگرفته از اندرز حاكمانه(بازنويسي كتاب تحفة الملوك، اثر علي بن حفص محمود اصفهاني). به كوشش علي‌اكبر احمدي داراني. مؤسسه‌ي فرهنگي اهل قلم، چاپ دوم 1382
 

AHMADREZA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,028
امتیاز
1,416
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی کاشان
شهر
کاشان
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : هفت فرمان انوشيروان

چه قدر نظرات افراد موفق به هم نزدیک هستش
این حرفا توی نظرات بزرکان دینی هم هست
 

SOUL KEEPER

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,161
امتیاز
8,026
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : هفت فرمان انوشيروان

هر وقت از این چیزا می خونم اعصابم خورد میشه ! 1.یادم میاد که چی بودیم و چی شدیم ! این خودش باعث میشه به زمین و زمان فش بدم ! 2.اینکه چرا وقتی اینارو می دونیم بش عمل نمی کنیم ! هی میگیم فلانی فلان دوران این جوری بود موفق بود ! خب ما چرا الان اونجوری نمیشیم که موفق شیم ! این خیلی بیشتر از مورد اول حرص میده منو ! :-w
 

eyekay

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
797
امتیاز
495
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی قم،علامه حلی تهران
شهر
قم،تهران
مدال المپیاد
مدال نقره ی المپیاد ریاضی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : هفت فرمان انوشيروان

این عدالت انوشیروان یه غلط مصطلح تو تاریخه و انوشیروان هرگز اینطور نبوده
اینو دکتر شریعتی هم میگه


به این شعر نظامی از مخزن الاسرار دقت کنید



این داستان منسوب به «انوشیروان» است كه به همراه «دستور» وزیرش از دهی خراب می گذشت كه دید دو جغد با هم دعوا می كنند از وزیر علت را پرسید و وزیر زیرك هم به طور غیرمستقیم برای اینكه انوشیروان را متوجه ظلم و جورش بكند مدعی شد كه یكی از این دو جغد به عنوان شیربها به دیگری این ده ویران را وعده داده بوده و اكنون درخواست دریافت آن را دارد و آن دیگری به وی می گوید غصه نخور تا وقتی شاه این مملكت چنین كسی است من صدهزار ده خرابه مانند این را به تو می دهم :



صیدكنان مركب نوشیروان

دور شد از كوكبه خسروان

مونس خسرو شده دستور و بس

خسرو و دستور و دگر هیچكس

شاه در آن ناحیت صید یاب

دید دهی چون دل دشمن خراب

تنگ دو مرغ آمده در یكدیگر

وز دل شه قافیه‌شان تنگتر

گفت به دستور چه دم میزنند

چیست صغیری كه به هم میزنند

گفت وزیر ای ملك روزگار

گویم اگر شه بود آموزگار

این دو نوا نز پی رامشگریست

خطبه‌ای از بهر زناشوهریست

دختری این مرغ بدان مرغ داد

شیربها خواهد از او بامداد

كاین ده ویران بگذاری به ما

نیز چنین چند سپاری به ما

آن دگرش گفت كزین درگذر

جور ملك بین و برو غم مخور

گر ملك اینست نه بس روزگار

زین ده ویران دهمت صد هزار

در ملك این لفظ چنان درگرفت

كاه براورد و فغان برگرفت

دست بسر بر زد و لختی گریست

حاصل بیداد بجز گریه چیست

زین ستم انگشت به دندان گزید

گفت ستم بین كه به مرغان رسید

جور نگر كز جهت خاكیان

جغد نشانم به دل ماكیان

ای من غافل شده دنیا پرست

بس كه زنم بر سر ازین كار دست

مال كسان چند ستانم بزور

غافلم از مردن و فردای گور

تا كی و كی دست‌درازی كنم

با سر خود بین كه چه بازی كنم

ملك بدان داد مرا كردگار

تا نكنم آنچه نیاید به كار

من كه مسم را به زر اندوده‌اند

میكنم آنها كه نفرموده‌اند...

نام خود از ظلم چرا بد كنم

ظلم كنم وای كه بر خود كنم

بهتر از این در دلم آزرم داد

یا زخدا یا زخودم شرم باد

ظلم شد امروز تماشای من

وای به رسوایی فردای من

سوختنی شد تن بی حاصلم

سوزد از این غصه دلم بر دلم

چند غبار ستم انگیختن

آب خود و خون كسان ریختن

روز قیامت زمن این تركتاز

باز بپرسند و بپرسند باز

شرم زدم چون ننشینم خجل

سنگدلم چون نشوم تنگدل

بنگر تا چند ملامت برم

كاین خجلی را به قیامت برم

بار منست آنچه مرا بارگی است

چاره من بر من بیچارگی است

زین گوهر و گنج كه نتوان شمرد

سام چه برداشت، فریدون چه برد

تا من از این امر ولایت كه هست

عاقبت الامر چه دارم به دست

شاه در آن باره چنان گرم گشت

كز نفسش نعل فرس نرم گشت

چونكه به لشكر گه و رایت رسید

بوی نوازش به ولایت رسید...
 

hidden

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
676
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
سلطان شهیدان
شهر
کرج
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
دارو
پاسخ : هفت فرمان انوشيروان

همون چیزی که اسلام میگه
نزدیک به همون پندهای امام علی به مالک اشتر .. واقعا حکومت باید اونطوری باشه
 

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : هفت فرمان انوشيروان

به نقل از حامد مهدوی :
این عدالت انوشیروان یه غلط مصطلح تو تاریخه و انوشیروان هرگز اینطور نبوده
اینو دکتر شریعتی هم میگه


به این شعر نظامی از مخزن الاسرار دقت کنید



این داستان منسوب به «انوشیروان» است كه به همراه «دستور» وزیرش از دهی خراب می گذشت كه دید دو جغد با هم دعوا می كنند از وزیر علت را پرسید و وزیر زیرك هم به طور غیرمستقیم برای اینكه انوشیروان را متوجه ظلم و جورش بكند مدعی شد كه یكی از این دو جغد به عنوان شیربها به دیگری این ده ویران را وعده داده بوده و اكنون درخواست دریافت آن را دارد و آن دیگری به وی می گوید غصه نخور تا وقتی شاه این مملكت چنین كسی است من صدهزار ده خرابه مانند این را به تو می دهم :



صیدكنان مركب نوشیروان

دور شد از كوكبه خسروان

مونس خسرو شده دستور و بس

خسرو و دستور و دگر هیچكس

شاه در آن ناحیت صید یاب

دید دهی چون دل دشمن خراب

تنگ دو مرغ آمده در یكدیگر

وز دل شه قافیه‌شان تنگتر

گفت به دستور چه دم میزنند

چیست صغیری كه به هم میزنند

گفت وزیر ای ملك روزگار

گویم اگر شه بود آموزگار

این دو نوا نز پی رامشگریست

خطبه‌ای از بهر زناشوهریست

دختری این مرغ بدان مرغ داد

شیربها خواهد از او بامداد

كاین ده ویران بگذاری به ما

نیز چنین چند سپاری به ما

آن دگرش گفت كزین درگذر

جور ملك بین و برو غم مخور

گر ملك اینست نه بس روزگار

زین ده ویران دهمت صد هزار

در ملك این لفظ چنان درگرفت

كاه براورد و فغان برگرفت

دست بسر بر زد و لختی گریست

حاصل بیداد بجز گریه چیست

زین ستم انگشت به دندان گزید

گفت ستم بین كه به مرغان رسید

جور نگر كز جهت خاكیان

جغد نشانم به دل ماكیان

ای من غافل شده دنیا پرست

بس كه زنم بر سر ازین كار دست

مال كسان چند ستانم بزور

غافلم از مردن و فردای گور

تا كی و كی دست‌درازی كنم

با سر خود بین كه چه بازی كنم

ملك بدان داد مرا كردگار

تا نكنم آنچه نیاید به كار

من كه مسم را به زر اندوده‌اند

میكنم آنها كه نفرموده‌اند...

نام خود از ظلم چرا بد كنم

ظلم كنم وای كه بر خود كنم

بهتر از این در دلم آزرم داد

یا زخدا یا زخودم شرم باد

ظلم شد امروز تماشای من

وای به رسوایی فردای من

سوختنی شد تن بی حاصلم

سوزد از این غصه دلم بر دلم

چند غبار ستم انگیختن

آب خود و خون كسان ریختن

روز قیامت زمن این تركتاز

باز بپرسند و بپرسند باز

شرم زدم چون ننشینم خجل

سنگدلم چون نشوم تنگدل

بنگر تا چند ملامت برم

كاین خجلی را به قیامت برم

بار منست آنچه مرا بارگی است

چاره من بر من بیچارگی است

زین گوهر و گنج كه نتوان شمرد

سام چه برداشت، فریدون چه برد

تا من از این امر ولایت كه هست

عاقبت الامر چه دارم به دست

شاه در آن باره چنان گرم گشت

كز نفسش نعل فرس نرم گشت

چونكه به لشكر گه و رایت رسید

بوی نوازش به ولایت رسید...
نمیدونم چرا انقدر علاقه دارید هرچیزی که داریم رو به غیر از کوروش و داریوش زیر سوال ببرید.
 

eyekay

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
797
امتیاز
495
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی قم،علامه حلی تهران
شهر
قم،تهران
مدال المپیاد
مدال نقره ی المپیاد ریاضی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : هفت فرمان انوشيروان

حیف بحث کمی سیاسی میشه ولی این مثال عدل انوشیروانو همین نزدیکیا تو زمان خودمون می تونید ببینید

خب اشتباه اشتباهه باید رد بشه انوشیروان هم همینطوریه اسمش کاملا اشتباه در رفته
می دونید نظامی حکایتی تو ایران که از قدیم بوده رو به صورت شعر درآورده و این حکایتم قبل از نظامی بوده و نظامی شعرش کرده(خیلی قشنگ این کارو کرده)


اینو یه تاریخ دان می گه (اسمشو نمی دونم)


کلا هر سلسله ی شاهنشاهی که توی یه کشور شروع میشه چند سال پس از شروع حداکثر تا زمان پادشاه سوم چهارم یه سلسله به یه نقطه ی اوج می رسه و بعد به دلایل مختلفی افول می کنه و بعدش که سقوط

چون تا سومین یا چهارمین پادشاه توی یه سلسله به سبک درباری تربیت نمی شن (یعنی به سبکی تربیت میشن که قبل از اینکه اون خاندان به شاهی برسه می شدن)
بعد کم کم این سبک تغییر می کنه و بنابراین با روش جدید فرزندان نالایق تربیت می شد)
یه تعداد انگشت شماری که لیاقت دارن به دلیل خوف پادشاه از اینکه یه وقت اونها قصد گرفتن تاج و تختو بکنن کشته میشن
اینطوریه که یه سلسله افول می کنه

این نقطه ی اوج برای هر سلسله ای هست (حتی این اواخر که به دلیل سیاسی نمی شه گفت)

یا ممکنه این اوج وافول برای یه سلسله ی تک پادشاهی هم باشه مثل نادر ولی هست


ولی این برای داخل ایرانه و بالاخص بیشتر برای اقتصاد و امنیت و... ایران
وگرنه برای چیزی که ما بهش امروز می گیم دموکراسی صدق نمی کنه

مثلا در زمان اوایل حکومت نادر درسته وضع تو ایران خوب بود ولی تو حمله ی به هند جنایتی که نادر کرد مغول تو ایران نکرد
نمی خوام بگید چون مردم دهلی اسیرا رو ندادن نادر بهشون حمله کرد
اگه ندادن که خب حمله می کرد می گرفت چرا تپه ی سر و چشم درست کرد؟


یا مثلا خشایارشا
زمان خشایارشا فکر می کنید حمله هایی که به روم یا یونان می شد به غیر از قتل و خونریزی چیز دیگه ای هم داشت/



کلا عادت کردیم به چیزایی که نداریم افتخار کنیم

شما که تاریخ 2500 سال ایران رو درخشان می خونید دوست دارم 10 تا پادشاه مثل کوروش نام ببرید
درسته ایران از لحاظ وضع مملکت تو اغلب این سال ها خوب بوده(تا زمان کریم خان) ولی به چه قیمتی؟
قتل و غارت دیگران؟مگه بقیه ی کشور هایی که مردمشون کشته شدن آدم نبودن؟ چرا ما مغول ها و یا اسکندر رو تا تریخمون لعن می کنیم؟مگه کاری که اونا کردن غیر از کاری بود که پادشاهای ایران کردن؟
 

AHMADREZA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,028
امتیاز
1,416
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی کاشان
شهر
کاشان
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : هفت فرمان انوشيروان

توی این افتخا به نظر یه کم زیاده روی هم می کنیم
 
بالا