بهش گفتم معشوقت ...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alireza-zamiri
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

alireza-zamiri

کاربر فعال
ارسال‌ها
68
امتیاز
10
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک مشهد
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی بیرجند
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
بهش گفتم : معشوقت قشنگه؟

گفت: آره
گفتم تا کی ؟ گفت تا وقتی که آرایشش رو پاک نکنه !
گفتم فاصلتون چقده؟ گفت چیزی نیست، یه 1-2 ساعتی طول میکشه.
- برات نامه هم میفرسته؟
آره ، یعنی همین جمله های عشقولانه وب رو میفرسته (!)
- آیا اونقدر دوست داره که بگه هر روز بیای پیشم؟
گفت : راستش نه، وقتی دلش میگیره به یاد ما می افته.

گفتم نرخش چقدره؟! مثلا چقدر باید منّتش رو بکشی تا بهت لبخند بزنه؟

گفت هیچی! همینجوریش کلی می لبخنده!

تعجّب کردم! ازش پرسیدم چقدر دوسش داری؟

گفت اونقدر که حاضرم جونم رو بهش بدم!

گفتم خوش به حال معشوقت! که تونسته با صنع زیبایی ، کپی-پیست کردن چند تا جمله ، با وجود اون همه فاصله بین دلهاتون، و فقط هم صحبت شدنم باهات ، کاری کنی که جونت رو بهش بدی!

و بد به حال معشوقت! که هم عشق رو از یادت برده و هم بدون منّت کلّی میخنده!!

اینبار دوستم تعجب کرد! گفت: وا!! مگه خندیدن بده؟!

گفتم: معشوق ما که کلّی اما و اگر واسه قرب بهش گذاشته ... کلّی ناز کرده واسمون! ... کلّی بهانه آورده ... تازه اگه به عهدی که باهاش بستم ، خیانت بکنم گفته جزغالم میکنه (!!!) ... گفته فقط و فقط باید به اون عشق بورزیم! .... یه چیزی بگم، باورت میشه؟! معشوق من ، از من بیشتر دوستم داره! اینو مطمینم چون همه چیز رو واسه من و من رو واسه خودش درست کرده ...

بهم گفته اگه خوب باشم ، روز ولنتاین یه بهشت پر از گل بهم میده! که توش کلّی نعمت و حوریه و عشق و صفاست! البته اون طرف ماجرا هم هستا! حسابی ترسوندم اگه به کسی جز اون دل ببندم...

آره داداش!

عشق اینجوریاست دیگه ... هرچند میدونم همه ی اون لذّتهایی که واسم مهیّا کرده هیچ کدوم چشمم رو نخواهند گرفت ...

خدایا! ما به امید قرب تو ، هرچه غریبیست به جان میخریم ، عنایتی کن و محبت هر آنچه بی اذن تو در قلب ما داخل شده را خارج کن (اوهوک! یه هویی جوّ گرفتم حرفای گنده گنده زدم!! ...)

خیلی وقت بود ننوشته بودم ، حال داد! ... فعلا و السلام.
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

این داستان بود؟ خودت نوشته بودی؟ الان سر کجاش بحث کنیم؟;D
ولی خوب بود+ ;D(آخه نمیدونم قضیه چیه! ;D)
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

خیلی قشنگ بود . مرسی . واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم . الان اینجوریه که فقط با هم دوست میشن و از اون طرف هم 100 بار به طرف خیانت میکنن و فقط الکی با همن . خودمم دلیلشو نفهمیدم هنوز
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

+
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

خیلی باحالی،مرسی!
جدا قشنگ بود،یعنی من که خوشم اومد!
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

من نفهمیدم چی شد
ولی همه بهت مثبت دادن
مهض(محض) رو کم کنی منم میدم:دی
+
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

حرفات درست اما اون عشق رو نمیشه با اون عشق مقایسه کرد لازم نیس که آدم فقط یکی از این 2 تا عشق رو داشته باشه بودنشون در کنار هم با هم تناقض نداره اصلا به نظر من اگه یکی رو نداشته باشی آدم کاملی نیسی و در ضمن دخترا تو این زمونه خیلیی آشغال شدن پسرا آشغال تر
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

فکر کنم شاید بهتر باشه بیشتر تلاش کنی ;D
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

-
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...



روز ولنتاين ميفهمي نه معشوقي بوده نه ولنتايني ... ;)
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

تا جمله ی آخرت ، فکر میکردم معشوق تو هم آدم بوده ! مونده بودم به خدا ... ;D
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

واقعا که ایول واقعا خودت نوشته بودی؟
باور نمیکنم!!!!
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت!...

دوستان در جوابتون باید بگم : کلا ما (=من!) آدم خیلی خوبی هستیم دیگه (!) از + هاتون ممنون فکر نمیکردم اینهمه بازتاب جهانی داشته باشه!! ... این متن یک گفتگوی خیالیه که یک طرفش یک عاشق خدا و طرف دیگش یه جوونه!
اظهارنظرهاتون باعث شدن بیشتر بنویسم... پس شماهم باید بر چشمان عزیزتون(!) بیشتر زحمت بدین و متن هارو بخونین...
اما از اظهار لطف هاکه بگذریم ، انتقادها هم میتونن زیبا باشن، مثلا elii...elii خانم! منفی ای که دادی نوش جونم! اما خیلی خوبه که انتقادت رو مینوشتی شاید واقعا اشتباهی باشه که خبر ندارم... به نظرم بهتره آدم نظرشو بگه دیگه! ...
*مثلا PICO گفتن:روز ولنتاين ميفهمي نه معشوقي بوده نه ولنتايني ... .
که واقعا واسم نظرشون مفید بود!
چرا که باعث شد در متن بعدی ، قیامت رو به ولنتاین تشبیه کنم ، ایشالا دوستای گوگول همینجوری متن های این نویسنده ی خیلی خیلی خوب (!!) رو بخونن و حالشو ببرن!
((من کلا زیاد شیرین میزنم! => این تعرفایی که میکنم شوخیان ها، باز نگین چه آدم مغروریه!))
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت ...

قشنگ بود....یه + ....
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت ...

قشنگه اما عشق ما و عشق خدایی با هم خوبه
من که نمی تونم این دنیا رو بی عشق بگذرونم آخه خدا که روز ولنتاین........
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت ...

من اصلا" با این چیزا حال نمی کنم ! نمی دونم چرا ! ;D
ولی به قول شاعر که میگه : " عشق يعني پاك ماندن در فساد ، آب ماندن در دماي انجماد ، در حقيقت عشق يعني سادگي , در كمال برتري افتادگي " من با این که خدا آدما رو به خاطر اینکه اگه دو3ش نداشته باشن و .... عذاب میده مخالفم چون اصلا" به نظرم اون خدایی که بخواد به زور به همه بگه عاشق من باشین اصلا" خدا نیس ! من که عمرا" قبولش ندارم . ولی خب ...
شاعر در جای دیگر می فرمایند : " زندگی بدون عشق = شورت بدون کش " :)) ;D :-[
خلاصه بحث زیاده بگذریم .... !
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت ...

یه کم ناشیانه بود ولی خوب بود...دفعه اولتونه؟
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت ...

راستش من خوشم نيامد.
دو تا موضوع كاملا مختلف را با هم يكي كردي!!
نمي شه داستان را با عشق هاي الكي شروع كني و با عشق به خدا تمام!!!
 
پاسخ : بهش گفتم معشوقت ...

قشنگ بود اما به نظرم به این انجمن ربط نداره!
 
Back
بالا