X R@y
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 968
- امتیاز
- 1,406
- نام مرکز سمپاد
- مجتمع علامه طباطبایی
- شهر
- بناب
- سال فارغ التحصیلی
- 91
- مدال المپیاد
- المپیادهای ریاضی و کامپیوتر سال اول + زیست سال سوم (همه مرحله اول)
- دانشگاه
- علوم پزشکی تبریز
- رشته دانشگاه
- پزشکی
حتما تاپیک های قبل رو در رابطه با جمعیت پسرها و دخترا (پسر قحطیه یا دختر قحطی--دلایل ژنتیکی بیشتر بودن جمعیت پسرها ) رو خوندین!(اگه نخوندین بخونین
حالا در رابطه با روشن تر شدن موضوع با دكتر شهلا كاظميپور، معاون پژوهشي مركز جمعيتشناسي آسيا و اقيانوسيه مصاحبه کردیم( کرده اند(به ایشون میخوره با من مصاحبه کنن آخه! ) واینک قسمت اول ( در ضمن به علت کمی طولانی بودن موضوع در دو قسمت که یکیش الان میخونید و قسمت بعدیشو چند روز دیگه! )
با دكتر شهلا كاظميپور، معاون پژوهشي مركز جمعيتشناسي آسيا و اقيانوسيه
جمعيت دختران و پسران مجرد، متعادل است
وقتي دكتر شهلا كاظميپور از جمعيت شناسان برجسته كشور بگويد ميان تعداد زنان و مردان ايراني تعادل برقرار است و هيچ بحراني جمعيت كشور را تهديد نميكند بايد نفسي راحت كشيد.اساساً دكتر كاظميپور آدم منطقي و خوشبيني است، چرا كه اعتقاد دارد ما با معضل بيكاري نيز روبهرو نيستيم و آن چيزي كه ما را به اين روز رسانده پول نفت و تن پروري است. او معاون پژوهشي مركز مطالعات جمعيتشناسي آسيا و اقيانوسيه است و در لابهلاي زمانهايي كه به طرحهاي تحقيقي اختصاص ميدهد فرصتي را نيز براي روزنامه جامجم خالي كرد تا به همه پرسشهاي مبتلا به جمعيت كشور و مسائل روز چون ارث زنان و مهريه پاسخ گويد. آنچه درپي ميآيد حاصل گفتگوي ما با اوست.
خانم دكتر! فكر ميكنم براي ورود به بحث، بررسي ساختار كنوني جمعيت ايران شروع خوبي باشد. اكنون ساختار جمعيت كشورمان چگونه است؟
در مطالعات جمعيتي معمولا جمعيتها را به چند گروه تقسيم ميكنند. جمعيت را ابتداي امر از نظر ساختمان جنسي و سني يعني تعادل ميان زن و مرد و توزيع سني مطالعه ميكنند. در بيشتر جوامع تعادل ميان زن و مرد وجود دارد، چون در بدو تولد در مقابل هر 205 نوزادي كه متولد ميشوند 105 نوزاد پسر است و 100 نوزاد دختر؛ البته ميانگين اين رقم در تمام جهان فرق زيادي ندارد، ولي ممكن است در يك نقطه خاص يا در يك سال بخصوص دختر يا پسر بيشتر به دنيا بيايد، اما در ميانگين كل اين نسبت وجود دارد. حالا هر چقدر هم به سمت سالخوردگي ميرويم مرگ و مير نوزادان پسر يا مردان براثر سوانح ناشي از كار بيش از زنان است، در نتيجه نسبت جنسي به مرور به 100 ميرسد يا در سالخوردگي حتي مثلا ما در كشورهاي پيشرفته در مطالعه نسبت جنسي به رقم 84 هم بر ميخوريم، چون هر چه قدر جامعه سالخوردهتر ميشود ميانگين مرگ و مير مردان بيش از زنان ميشود، يعني اميد به زندگي مردان كمتر از زنان است بنابر اين، اين از نظر ساختمان سني است كه مطالعه خاصي را ميطلبد و خيلي هم دقيق است، ولي از نظر ساختمان سني، جمعيت به 3 گروه تقسيم ميشوند: كشورهايي كه جمعيت جوان دارند يعني باروري آنان بالاست، قاعده هرم سنيشان وسيع است و هر چه به سمت سالخوردگي ميروند مرگومير بالاست. معمولا در جامعهاي كه مواليدش بالاست مرگ و ميرش هم بالاست. هرم سني قاعدهاش وسيع است ولي برخي كشورها بينابين هستند، يعني مواليدشان را دارند كم ميكنند، ولي هنوز به آن كاهش بالا نرسيدهاند. مرگوميرشان هم در حال كم شدن است و هرم سنيشان در حد متوسط است، اما هنوز مثلثي شكل است و برخي جوامع هستند كه جمعيت سالخورده دارند مثل انگليس، فرانسه، آلمان كه اين مراحل را در سدههاي قبل طي كردهاند، مثلا جمعيت آنها در قرن هجدهم مثل كشورهاي آفريقايي بود، در قرن نوزدهم مثل كشور ما بود و الان جمعيت سالخورده دارند. تنها كشوري كه اين مراحل را خيلي سريع طي كرده، ژاپن است. ژاپن توانسته است اين مرحله را در عرض 4030 سال طي بكند. كشور ما هم از نظر ساختمان سني جمعيت در مرحلهگذار است، يعني از مرحله قاعده وسيع هرم به مرحله وسط رسيده و در دو دهه آينده مرحله وسط را هم طي ميكند.
آيا اين باور رايج درست است كه ما الان با كمبود پسر مواجهايم؟
نخير.
عدهاي معتقدند چون دختران ما ازدواج نميكنند در يك مقطع سني با كمبود پسر مواجه شدهايم.
بايد پرسشتان را اينطور مطرح كنيد. ما به طور كلي اگر از نظر جنسي در تمام سرشماريها نگاه كنيم تعداد مردان سرشماري شده بيش از زنان سرشماري شده است. حالا اگر بگوييم كم شماري وجود دارد نميتواند آنقدر باشد. اگر تمام سر شماريها را نگاه كنيد مثلا در همين سرشماري اخير كه 70 ميليون جمعيت شمارش شده است 34 ميليون و خردهاي زن است و 35 ميليون و خردهاي مرد، بنابر اين در تمام مقاطع مردها از زنان بيشترند. حتي در بدو تولد نيز مردان از زنان بيشترند، ولي اين شبهه وجود دارد كه وقتي ما تعداد دختران در معرض ازدواج را با تعداد پسران ازدواج نكرده و در معرض ازدواج مقايسه ميكنيم ميبينيم دختران بيشترند چرا؟ براي اينكه دختران در معرض ازدواج را مثلا از 15 سال به بالا ميگيريم، ولي پسران در معرض ازدواج را20 سال به بالا. اين به خاطر چنين تفاوتي است يعني به علت اينكه قاعده هرم وسيع است قطعا جمعيتي كه در گروه سني 15 تا 20 سال قرار دارد بيشتر است تا جمعيتي كه در گروه سني 35 تا 40 سال قرار دارد.
پس اگر سن در معرض ازدواج قرار گرفتن دختران را هم 20 سال در نظر بگيريم مشكل حل ميشود؟
بله. اصلا دختران كمتر هم ميشوند.
پس چرا اين كار را نميكنيم تا آنقدر تشويش و اضطراب ميان مردم نباشد؟
اين كار خود به خود دارد تحقق پيدا ميكند، يعني با افزايش سن ازدواج دختران كه خود خواسته هم است يعني دختران ما سعي ميكنند تحصيل كنند پس خود به خود سن ازدواجشان بالا ميرود، ولي سن ازدواج مردان در تمام سالهايي كه ما سرشماري كرده ايم ميانگين آن 26 سال است يعني نرم جامعه ما در مورد مردان عوض نشده ولي در مورد دختران سن ازدواج در حال بالا رفتن است. اوايل سال 1355 و قبل از انقلاب ميانگين سن ازدواج دختران ما 5/19 سال بود در صورتي كه الان 5/ 23 شده است يعني 4 سال اضافه شده است.
پس ما ميتوانيم پيش بيني كنيم كه در سالهاي آينده با بحران دختران مجرد روبهرو خواهيم شد؟
البته ما نميخواهيم اسم آن را بحران بگذاريم. در دهه آينده چون قاعده هرم سني ما جمع ميشود و موالي كم شده است اگر همين محاسبه را 10 سال ديگر بكنيم در نتيجه دختران كمتري با پسران بيشتري ميتوانند ازدواج كنند. يعني در دهه آينده تعداد پسران ما بيش از دختران خواهد بود؛ ولي خب يك مسالهاي كه وجود دارد نرم جامعه است. در جامعه ما همواره گفته ميشود سن خانمها بايد كمتر از آقايان باشد و هنوز سن مساوي يا بيشتر را قبول ندارند. در نتيجه ممكن است يك تعداد از دختراني كه خودشان به دلايلي ازدواج نكردهاند، مجرد باقي بمانند.
شما مدتي قبل بحثي در مورد توسعه فرهنگي در تحول باروري در ايران مطرح كردهايد. آيا اين ميتواند در ساختار جمعيت ايران تاثيرگذار باشد؟
بله ساختار جمعيت دقيقا متاثر از همين پديده است. ساختمان سني جمعيت ايران به دليل كاهش باروري در حال متحول شدن است و از جمعيت خيلي جوان به سمت جمعيت ميانسال ميرود و بعد از 20 يا 25 سال ديگر ممكن است جمعيتي سالخورده داشته باشيم.
هرم جمعيت ما الان چه شكلي است؟
هرم سني جمعيت ما به صورت يك قطره آب است كه از بالا ميآيد و باريك است و در وسط متورم ميشود و قاعده آن در حال جمع شدن است.
آيا تاكنون در مورد هرم هوشي كشور مطالعه اي شده است. گفته ميشود از آنجا كه نخبگان ما كمتر بچهدار ميشوند و اقشار عادي هنوز باروري بالايي دارند، پس از چند سال هرم هوشي ما متحول خواهد شد؟
اين پديده در كشورهاي ديگر هم مطرح است، ولي طبق بررسيهايي كه ما انجام دادهايم، باروري در ايران خيلي پايين است و ميانگين تعداد فرزندان 2 تاست و اين كاهش براي همه است. اين روند درگذشته به اين شكل بود كه يك خانواده كم سواد 8 بچه داشت و خانواده باسواد 3 يا 4 فرزند. ولي الان براي همه پايين آمده است؛ در نتيجه ساختار طبقاتي جامعه ما خيلي عوض نميشود.
يعني اين تعادل برقرار خواهد ماند؟
ميزان فقر با توجه به مواليد كمتر ميشود. خانوادهاي كه 8 فرزند داشت، فقرش خيلي بيشتر از خانوادهاي است كه الان مثلا تعداد فرزندش را به چهارتا رسانده است. البته در اين ميان نظارت هم لازم است. در استانهاي مختلف هم وقتي ما مطالعه ميكنيم، در بيشتر موارد ميزان باروري پايين آمده است. آمار نشان ميدهد ميزان مواليد در نقاط روستايي از نقاط شهري كمتر شده است. وزارت بهداشت امكانات پيشگيري از بارداري را در روستاها رايگان در اختيار افراد قرار ميدهد. در شهرها خانه بهداشت نيست و مراجعه كمتر است، ولي در روستا همه تحت پوشش قرار دارند و پرونده دارند.
نقش مهاجرت در اين ميان چگونه است؟ مثلا روستايياني كه به شهر ميآيند، فرهنگ باروريشان را تغيير ميدهند؟
بله، اين اصلا يك تئوري است كه مهاجرت باعث ميشود كه ميزان باروري كنترل شود. البته ممكن است در 10 سال نخست تحت تاثير ساختار فرهنگي جامعه مبدا باشد، ولي معمولا وقتي در جامعه مقصد قرار ميگيرند، سعي ميكنند به نقطه توسعه يافتهتري نسبت به مبدا بروند، پس مهاجرت باعث ميشود باروري پايين بيايد.
الان روند مهاجرت در شهر تهران چگونه است؟
به طور كلي روند مهاجرت نسبت به جمعيت كند شده است. اوايل انقلاب جمعيت تهران 4 ميليون نفر بود. وقتي سالي 500 هزار مهاجر ميآمد، اين رقم خيلي چشمگير ميشد، ولي الان اگر اين 500 هزار نفر هم بيايد، نسبت به كل جمعيت كمتر است. مهاجرت به تهران درگذشته شامل تهران بود؛ اما الان كلانشهر تهران حوزههاي جمعيتي ورامين، كرج و قرچك را شامل ميشود كه به اينجاها مهاجر بسيار زياد ميآيد و براي اين كه به تهران دسترسي داشته باشند و از امكانات استفاده كنند، در خود شهر تهران جذب نميشوند به طوري كه الان شهرستان تهران يك شعاع مهاجرتي پيدا كرده است.
""""""""""""""""""""""""""ادامه دارد ..."""""""""""""""""""""""""""""
حالا در رابطه با روشن تر شدن موضوع با دكتر شهلا كاظميپور، معاون پژوهشي مركز جمعيتشناسي آسيا و اقيانوسيه مصاحبه کردیم( کرده اند(به ایشون میخوره با من مصاحبه کنن آخه! ) واینک قسمت اول ( در ضمن به علت کمی طولانی بودن موضوع در دو قسمت که یکیش الان میخونید و قسمت بعدیشو چند روز دیگه! )
با دكتر شهلا كاظميپور، معاون پژوهشي مركز جمعيتشناسي آسيا و اقيانوسيه
جمعيت دختران و پسران مجرد، متعادل است
وقتي دكتر شهلا كاظميپور از جمعيت شناسان برجسته كشور بگويد ميان تعداد زنان و مردان ايراني تعادل برقرار است و هيچ بحراني جمعيت كشور را تهديد نميكند بايد نفسي راحت كشيد.اساساً دكتر كاظميپور آدم منطقي و خوشبيني است، چرا كه اعتقاد دارد ما با معضل بيكاري نيز روبهرو نيستيم و آن چيزي كه ما را به اين روز رسانده پول نفت و تن پروري است. او معاون پژوهشي مركز مطالعات جمعيتشناسي آسيا و اقيانوسيه است و در لابهلاي زمانهايي كه به طرحهاي تحقيقي اختصاص ميدهد فرصتي را نيز براي روزنامه جامجم خالي كرد تا به همه پرسشهاي مبتلا به جمعيت كشور و مسائل روز چون ارث زنان و مهريه پاسخ گويد. آنچه درپي ميآيد حاصل گفتگوي ما با اوست.
خانم دكتر! فكر ميكنم براي ورود به بحث، بررسي ساختار كنوني جمعيت ايران شروع خوبي باشد. اكنون ساختار جمعيت كشورمان چگونه است؟
در مطالعات جمعيتي معمولا جمعيتها را به چند گروه تقسيم ميكنند. جمعيت را ابتداي امر از نظر ساختمان جنسي و سني يعني تعادل ميان زن و مرد و توزيع سني مطالعه ميكنند. در بيشتر جوامع تعادل ميان زن و مرد وجود دارد، چون در بدو تولد در مقابل هر 205 نوزادي كه متولد ميشوند 105 نوزاد پسر است و 100 نوزاد دختر؛ البته ميانگين اين رقم در تمام جهان فرق زيادي ندارد، ولي ممكن است در يك نقطه خاص يا در يك سال بخصوص دختر يا پسر بيشتر به دنيا بيايد، اما در ميانگين كل اين نسبت وجود دارد. حالا هر چقدر هم به سمت سالخوردگي ميرويم مرگ و مير نوزادان پسر يا مردان براثر سوانح ناشي از كار بيش از زنان است، در نتيجه نسبت جنسي به مرور به 100 ميرسد يا در سالخوردگي حتي مثلا ما در كشورهاي پيشرفته در مطالعه نسبت جنسي به رقم 84 هم بر ميخوريم، چون هر چه قدر جامعه سالخوردهتر ميشود ميانگين مرگ و مير مردان بيش از زنان ميشود، يعني اميد به زندگي مردان كمتر از زنان است بنابر اين، اين از نظر ساختمان سني است كه مطالعه خاصي را ميطلبد و خيلي هم دقيق است، ولي از نظر ساختمان سني، جمعيت به 3 گروه تقسيم ميشوند: كشورهايي كه جمعيت جوان دارند يعني باروري آنان بالاست، قاعده هرم سنيشان وسيع است و هر چه به سمت سالخوردگي ميروند مرگومير بالاست. معمولا در جامعهاي كه مواليدش بالاست مرگ و ميرش هم بالاست. هرم سني قاعدهاش وسيع است ولي برخي كشورها بينابين هستند، يعني مواليدشان را دارند كم ميكنند، ولي هنوز به آن كاهش بالا نرسيدهاند. مرگوميرشان هم در حال كم شدن است و هرم سنيشان در حد متوسط است، اما هنوز مثلثي شكل است و برخي جوامع هستند كه جمعيت سالخورده دارند مثل انگليس، فرانسه، آلمان كه اين مراحل را در سدههاي قبل طي كردهاند، مثلا جمعيت آنها در قرن هجدهم مثل كشورهاي آفريقايي بود، در قرن نوزدهم مثل كشور ما بود و الان جمعيت سالخورده دارند. تنها كشوري كه اين مراحل را خيلي سريع طي كرده، ژاپن است. ژاپن توانسته است اين مرحله را در عرض 4030 سال طي بكند. كشور ما هم از نظر ساختمان سني جمعيت در مرحلهگذار است، يعني از مرحله قاعده وسيع هرم به مرحله وسط رسيده و در دو دهه آينده مرحله وسط را هم طي ميكند.
آيا اين باور رايج درست است كه ما الان با كمبود پسر مواجهايم؟
نخير.
عدهاي معتقدند چون دختران ما ازدواج نميكنند در يك مقطع سني با كمبود پسر مواجه شدهايم.
بايد پرسشتان را اينطور مطرح كنيد. ما به طور كلي اگر از نظر جنسي در تمام سرشماريها نگاه كنيم تعداد مردان سرشماري شده بيش از زنان سرشماري شده است. حالا اگر بگوييم كم شماري وجود دارد نميتواند آنقدر باشد. اگر تمام سر شماريها را نگاه كنيد مثلا در همين سرشماري اخير كه 70 ميليون جمعيت شمارش شده است 34 ميليون و خردهاي زن است و 35 ميليون و خردهاي مرد، بنابر اين در تمام مقاطع مردها از زنان بيشترند. حتي در بدو تولد نيز مردان از زنان بيشترند، ولي اين شبهه وجود دارد كه وقتي ما تعداد دختران در معرض ازدواج را با تعداد پسران ازدواج نكرده و در معرض ازدواج مقايسه ميكنيم ميبينيم دختران بيشترند چرا؟ براي اينكه دختران در معرض ازدواج را مثلا از 15 سال به بالا ميگيريم، ولي پسران در معرض ازدواج را20 سال به بالا. اين به خاطر چنين تفاوتي است يعني به علت اينكه قاعده هرم وسيع است قطعا جمعيتي كه در گروه سني 15 تا 20 سال قرار دارد بيشتر است تا جمعيتي كه در گروه سني 35 تا 40 سال قرار دارد.
پس اگر سن در معرض ازدواج قرار گرفتن دختران را هم 20 سال در نظر بگيريم مشكل حل ميشود؟
بله. اصلا دختران كمتر هم ميشوند.
پس چرا اين كار را نميكنيم تا آنقدر تشويش و اضطراب ميان مردم نباشد؟
اين كار خود به خود دارد تحقق پيدا ميكند، يعني با افزايش سن ازدواج دختران كه خود خواسته هم است يعني دختران ما سعي ميكنند تحصيل كنند پس خود به خود سن ازدواجشان بالا ميرود، ولي سن ازدواج مردان در تمام سالهايي كه ما سرشماري كرده ايم ميانگين آن 26 سال است يعني نرم جامعه ما در مورد مردان عوض نشده ولي در مورد دختران سن ازدواج در حال بالا رفتن است. اوايل سال 1355 و قبل از انقلاب ميانگين سن ازدواج دختران ما 5/19 سال بود در صورتي كه الان 5/ 23 شده است يعني 4 سال اضافه شده است.
پس ما ميتوانيم پيش بيني كنيم كه در سالهاي آينده با بحران دختران مجرد روبهرو خواهيم شد؟
البته ما نميخواهيم اسم آن را بحران بگذاريم. در دهه آينده چون قاعده هرم سني ما جمع ميشود و موالي كم شده است اگر همين محاسبه را 10 سال ديگر بكنيم در نتيجه دختران كمتري با پسران بيشتري ميتوانند ازدواج كنند. يعني در دهه آينده تعداد پسران ما بيش از دختران خواهد بود؛ ولي خب يك مسالهاي كه وجود دارد نرم جامعه است. در جامعه ما همواره گفته ميشود سن خانمها بايد كمتر از آقايان باشد و هنوز سن مساوي يا بيشتر را قبول ندارند. در نتيجه ممكن است يك تعداد از دختراني كه خودشان به دلايلي ازدواج نكردهاند، مجرد باقي بمانند.
شما مدتي قبل بحثي در مورد توسعه فرهنگي در تحول باروري در ايران مطرح كردهايد. آيا اين ميتواند در ساختار جمعيت ايران تاثيرگذار باشد؟
بله ساختار جمعيت دقيقا متاثر از همين پديده است. ساختمان سني جمعيت ايران به دليل كاهش باروري در حال متحول شدن است و از جمعيت خيلي جوان به سمت جمعيت ميانسال ميرود و بعد از 20 يا 25 سال ديگر ممكن است جمعيتي سالخورده داشته باشيم.
هرم جمعيت ما الان چه شكلي است؟
هرم سني جمعيت ما به صورت يك قطره آب است كه از بالا ميآيد و باريك است و در وسط متورم ميشود و قاعده آن در حال جمع شدن است.
آيا تاكنون در مورد هرم هوشي كشور مطالعه اي شده است. گفته ميشود از آنجا كه نخبگان ما كمتر بچهدار ميشوند و اقشار عادي هنوز باروري بالايي دارند، پس از چند سال هرم هوشي ما متحول خواهد شد؟
اين پديده در كشورهاي ديگر هم مطرح است، ولي طبق بررسيهايي كه ما انجام دادهايم، باروري در ايران خيلي پايين است و ميانگين تعداد فرزندان 2 تاست و اين كاهش براي همه است. اين روند درگذشته به اين شكل بود كه يك خانواده كم سواد 8 بچه داشت و خانواده باسواد 3 يا 4 فرزند. ولي الان براي همه پايين آمده است؛ در نتيجه ساختار طبقاتي جامعه ما خيلي عوض نميشود.
يعني اين تعادل برقرار خواهد ماند؟
ميزان فقر با توجه به مواليد كمتر ميشود. خانوادهاي كه 8 فرزند داشت، فقرش خيلي بيشتر از خانوادهاي است كه الان مثلا تعداد فرزندش را به چهارتا رسانده است. البته در اين ميان نظارت هم لازم است. در استانهاي مختلف هم وقتي ما مطالعه ميكنيم، در بيشتر موارد ميزان باروري پايين آمده است. آمار نشان ميدهد ميزان مواليد در نقاط روستايي از نقاط شهري كمتر شده است. وزارت بهداشت امكانات پيشگيري از بارداري را در روستاها رايگان در اختيار افراد قرار ميدهد. در شهرها خانه بهداشت نيست و مراجعه كمتر است، ولي در روستا همه تحت پوشش قرار دارند و پرونده دارند.
نقش مهاجرت در اين ميان چگونه است؟ مثلا روستايياني كه به شهر ميآيند، فرهنگ باروريشان را تغيير ميدهند؟
بله، اين اصلا يك تئوري است كه مهاجرت باعث ميشود كه ميزان باروري كنترل شود. البته ممكن است در 10 سال نخست تحت تاثير ساختار فرهنگي جامعه مبدا باشد، ولي معمولا وقتي در جامعه مقصد قرار ميگيرند، سعي ميكنند به نقطه توسعه يافتهتري نسبت به مبدا بروند، پس مهاجرت باعث ميشود باروري پايين بيايد.
الان روند مهاجرت در شهر تهران چگونه است؟
به طور كلي روند مهاجرت نسبت به جمعيت كند شده است. اوايل انقلاب جمعيت تهران 4 ميليون نفر بود. وقتي سالي 500 هزار مهاجر ميآمد، اين رقم خيلي چشمگير ميشد، ولي الان اگر اين 500 هزار نفر هم بيايد، نسبت به كل جمعيت كمتر است. مهاجرت به تهران درگذشته شامل تهران بود؛ اما الان كلانشهر تهران حوزههاي جمعيتي ورامين، كرج و قرچك را شامل ميشود كه به اينجاها مهاجر بسيار زياد ميآيد و براي اين كه به تهران دسترسي داشته باشند و از امكانات استفاده كنند، در خود شهر تهران جذب نميشوند به طوري كه الان شهرستان تهران يك شعاع مهاجرتي پيدا كرده است.
""""""""""""""""""""""""""ادامه دارد ..."""""""""""""""""""""""""""""