- شروع کننده موضوع
- #1
ashna
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 135
- امتیاز
- 17
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- مدال المپیاد
- دارم
من از این زمانه ، رخم زرد گــشت پیامــک می نگارد با هر دو شصــت
گهی دست چپ گهی دست راست بدین گونه بگذرد زنگ کلاس
کلاس اندر آن لحظه ساکت است معلم پیامک می نگارد با هر دو شصست
جواد از آن ته ، گوشه ی دنج کلاس پرید و باذوق پرسید: آقا سوال؟
معلم که منتظر، حیران و آشفته بود سراسیمه ناگه بفرمود : بنال!
گذشت این گونه نیم از زمان معلم از قضا شد، آماده پرتوان
معلم شد با بچه ها آماده ،یک رنگ کند تدریس با شوق، تک زنگ
در این تک زنگ هم ماجرا بود! صدای ویبره ی آن همرهان بود!
صدای در در آمد ناگه به گوشش ! بفرما: شیر ، تغذیه ، وقت کوشش!
معاون کار تغذیه کرد یک راست نمی داد این زمان تغذیه ای کاش
مدیر آمد کاری داشت فرتاش ! سبیل اندر صورت وی آشکار بود
مدیر را بچه ها ترس و حیا بود ازیرا چوب او هم خودنما بود
همه عالم گرفته دست در دست معلم هم گرفته چوب در دست
که این بیچاره ،آپاچی فروند نداند راه و چاره همچو سرمست
هوا بس ناجوان مردانه گرم است سر شاگرد اندرین اندیشه گرم است
که کی کولر کند روشن معلم ؟ که کی پایان شود درس معلم؟
که کی برق آید و ادیسون شاد گشته سر شاگرد اندر درس گذشته!
دریغا برق هم کمیاب بوده ! چو مریخی نازل از مریخ بوده!
خلاصه!من از این زمانه رخم زرد گشت که وقت معلم بیهوده گشت
ربط نامه:
درس معلم گر بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
بی ربط نامه:
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد؟ اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
تبریک نامه:
روز بزرگداشت مقام معلم برهمه به ویژه معلمان گرامی مبارک باد!
گهی دست چپ گهی دست راست بدین گونه بگذرد زنگ کلاس
کلاس اندر آن لحظه ساکت است معلم پیامک می نگارد با هر دو شصست
جواد از آن ته ، گوشه ی دنج کلاس پرید و باذوق پرسید: آقا سوال؟
معلم که منتظر، حیران و آشفته بود سراسیمه ناگه بفرمود : بنال!
گذشت این گونه نیم از زمان معلم از قضا شد، آماده پرتوان
معلم شد با بچه ها آماده ،یک رنگ کند تدریس با شوق، تک زنگ
در این تک زنگ هم ماجرا بود! صدای ویبره ی آن همرهان بود!
صدای در در آمد ناگه به گوشش ! بفرما: شیر ، تغذیه ، وقت کوشش!
معاون کار تغذیه کرد یک راست نمی داد این زمان تغذیه ای کاش
مدیر آمد کاری داشت فرتاش ! سبیل اندر صورت وی آشکار بود
مدیر را بچه ها ترس و حیا بود ازیرا چوب او هم خودنما بود
همه عالم گرفته دست در دست معلم هم گرفته چوب در دست
که این بیچاره ،آپاچی فروند نداند راه و چاره همچو سرمست
هوا بس ناجوان مردانه گرم است سر شاگرد اندرین اندیشه گرم است
که کی کولر کند روشن معلم ؟ که کی پایان شود درس معلم؟
که کی برق آید و ادیسون شاد گشته سر شاگرد اندر درس گذشته!
دریغا برق هم کمیاب بوده ! چو مریخی نازل از مریخ بوده!
خلاصه!من از این زمانه رخم زرد گشت که وقت معلم بیهوده گشت
ربط نامه:
درس معلم گر بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
بی ربط نامه:
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد؟ اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
تبریک نامه:
روز بزرگداشت مقام معلم برهمه به ویژه معلمان گرامی مبارک باد!