- شروع کننده موضوع
- #1
!!!
کاربر جدید
- ارسالها
- 3
- امتیاز
- 0
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- ...
همه چیز آرام است
همه جا تاریک است
ناگهان سرد نسیمیست که با آمدنش
میزند تیشه به آرامش شب!
دل شب غمگین است!
دل شب می گرید
شاید آن باد کثیف...
با گفتن حرفی دل شب را لرزاند
با گفتن رازی ز همه دنیا راند...
شاید او تهمت بی جا به دل شب زده است
شاید او درد فراغ عشق را جار زدست!
شاید او،شاید آن باد کثیف،عشق را کوچک کرد...
شاید آن باد ،زمانی خوش بود!نه کثیف،نه کدر...
شاید او عاشق بود...
شاید هم خبر عشق به لیلی میبرد!
ناشناسی ناگه،خبرش را دزدید!
خبر عشق به لیلی نرسید...
دل لیلی شکست
مجنون بی خبر است!
چه کسی میداند ...
شاید این شب،شب پاک...
که زمانی جایگاه امن ماه بوده است
روزی به شب سیاه تبدیل شود...
که از آن خوف کند،ماه زیبای شبانگاه خدا...
:-[
همه جا تاریک است
ناگهان سرد نسیمیست که با آمدنش
میزند تیشه به آرامش شب!
دل شب غمگین است!
دل شب می گرید
شاید آن باد کثیف...
با گفتن حرفی دل شب را لرزاند
با گفتن رازی ز همه دنیا راند...
شاید او تهمت بی جا به دل شب زده است
شاید او درد فراغ عشق را جار زدست!
شاید او،شاید آن باد کثیف،عشق را کوچک کرد...
شاید آن باد ،زمانی خوش بود!نه کثیف،نه کدر...
شاید او عاشق بود...
شاید هم خبر عشق به لیلی میبرد!
ناشناسی ناگه،خبرش را دزدید!
خبر عشق به لیلی نرسید...
دل لیلی شکست
مجنون بی خبر است!
چه کسی میداند ...
شاید این شب،شب پاک...
که زمانی جایگاه امن ماه بوده است
روزی به شب سیاه تبدیل شود...
که از آن خوف کند،ماه زیبای شبانگاه خدا...
:-[