سرکار گذاری!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samaneh.Z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Samaneh.Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,137
امتیاز
1,491
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
کرج
مدال المپیاد
مدال نقره‌ی المپیاد نجوم‌و‌اخترفیزیک ..
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
تا حالا کسی ( معلم ، همکلاسی ، دوست ، آشنا و ...) رو سرکار گذاشتید؟ چندبار؟
تعریف کنین ما هم بخندیم!! ;D ;D ;D
 
پاسخ : سرکار گذاری !

خود تورو من تا الان کلی سرکار گذاشتم،نفهمیدی :دی
------------------
ولی دوم که بودم،معلم هندسمون رو گذاشتم سر کار.:دی هی از داداشم گفتم،آخر سر دبیره برگشت گفت:شاگرد خودم بوده تو شهید سلطانی:دی(داداش من اصلا سمپادی نبوده:دال)
 
پاسخ : سرکار گذاری !

آخه منو کی سر کار گذاشتی؟؟؟؟؟؟؟
----
:-"
 
پاسخ : سرکار گذاری !

منم یه بار یه پسره مزاحم شد منم سرکارش گداشتم بیچاره موقعی که فهمید کلی پوکیده بود از خنده و تا فهمید دیوونم کرد هی می زنگید
 
پاسخ : سرکار گذاری !

این کارو من نکردم ولی کار جالبی بود
پشت یکی از بچه ها یه برچسب زده بودن... از این برچسبای حیوونا که اسم هم دارن!
پشت یکی دیگه هم زده بودن
بعد این دوتا داشتن به همدیگه میخندیدن!
ما هم به دوتاشون
در زمان خودش بسیار باحال بود!
 
پاسخ : سرکار گذاری !

ما پشت یکی از بچه های کلاس یه برچسب زدیم عکس هم گرفتیم می ذارم
روش نوشتیم
i want a husband
 
پاسخ : سرکار گذاری !

این مورد کاغذ چسبوندن رو بچه ها ما هم میکردن ( منم که اصلا تو این کار شریک نبودم...:-" )

"لطفا به من یونجه بدهید" یا " نزدیک نشوید، لگد میزند"

;D ;D
 
پاسخ : سرکار گذاری !

معلم زبانمون سر كلاس cd اورده بود كه گوشيش زنگ زد ، نويز زنگ خوردن گوشي روي ضبط تاثير گذاشت و ضبط جيغ كشيد
اين بود كه يك فكر عالي به ذهنم اومد.
با كناريم هماهنگ كرديم گوشيشو سايلنت كرد و جواب نداد من همش زنگ ميزدم دوباره وسط كلاس نويز ميفتاد رو ضبط و اعصاب همه خورد شد تفلك معلم كه فكر ميكرد از گوشيشه همش گوشيشو خاموش روشن ميكرد آفلاينش كرد اما بازم جواب نداد آخر يه كاري كرد كه همه زديم زير خنده
براي اينكه گوشيش آنتن نده پيچيدش لاي دستمال كاغذي
طفلك گريش گرفته بود بسكه اذيتش كرديم...........
 
پاسخ : سرکار گذاری !

به نقل از Golnoush.N :
این کارو من نکردم ولی کار جالبی بود
پشت یکی از بچه ها یه برچسب زده بودن... از این برچسبای حیوونا که اسم هم دارن!
پشت یکی دیگه هم زده بودن
بعد این دوتا داشتن به همدیگه میخندیدن!
ما هم به دوتاشون
در زمان خودش بسیار باحال بود!

آره یادش بخیر! یه سری از بچه ها می نوشتن " فروشی" !!! :دی
 
پاسخ : سرکار گذاری !

تا دلتون بخواد...رو استیک انواع و اقسام نام ها از حیوانات گرفته تا...رو استیک می نوشتیم و می چسبوندیم پشته بچه ها...این اواخر جوری شده بود که بنده ی خدا بچه ها یک سره بر می گشتن ببینن پشتشون چیزی چسبوندیم یا نه...
 
پاسخ : سرکار گذاری !

من يه بار تو راه روپاي دختر خالم نشسته بودم اونجور سر كارش گذاشتم كه مامانو خالم كه كنارمون بودن فكر ميكردن خاستگاره
 
پاسخ : سرکار گذاری !


یه بار با ایدی پسر یه دختر رو سرکار گذاشتم (البته این کار رو زیاد میکردم ) دختره گفت چند سالته گفتم 25 گفت چی میخونی ؟ گفتم پزشکی صنعتی شریف ;D :-"
 
پاسخ : سرکار گذاری !

به نقل از mig-mig :
یه بار با ایدی پسر یه دختر رو سرکار گذاشتم (البته این کار رو زیاد میکردم ) دختره گفت چند سالته گفتم 25 گفت چی میخونی ؟ گفتم پزشکی صنعتی شریف ;D :-"
منم این کارو کردم
یکی دوبار هم اشتب شد بچه های سمپاد رو سرکار گذاشتم
بعد طرف گفت شهید سلطانی ای دیگه نه؟
منم خواستم کم نیارم گفتم آره
دیگه حالا میخواست کل آماره اون مدرسه رو ازم بگیره منم چرت و پلا تحویلش میدادم
آخرشم معرفی کردم خودمو گفتم دوربین مخفی بود
 
پاسخ : سرکار گذاری !

چن سال پیش یکی از فرزانگانی های ما رو یه کاغذ نوشته بود این خر به فروش میرسد و چسبونده بود پشت ناظمشون ! :-"
اون سالو نمره انظباط بهش 12 دادن! ;D
 
پاسخ : سرکار گذاری !

یه چیزی میگم حساب کار دستتون بیاد؟!!

ما چند وقت پیش تو مدارس حوصلمون سر رفت و گفتیم چیکار کنیم؟!! فردا قرار شد که اعلامیه خطم یکی از بچه هارو درست کنیم و بزنیم توی دیوار مدرسه؟!!

ما این رو خیلی خوب انجام دادیم و کلی شعر خوب هم گذاشتیم؟! بعد ناظم و مدیرمون این اعلامیه رو دیدن؟!! زدن زیر گریه!؟! :((

بعد وقتی اون بچه هه که این کارو واسش کردیم اومد مدیر و ناظممون فک کردند روحه!؟! و فرار کردن؟!! بعدش مارو صف کردن و گفتند که کار کی بوده و برا این کار کیفامون رو گشتن و امتحانات نوبت اول رو انداختن عقب؟!!(آخه تو امتحانات بود)

آخر لومون دادن بچه ها بخاطر امتحانات و مارو ... کردند!؟! ;D

شوخی رو داشتی؟!! شماها جرئت دارید این کارو بکنید؟!! :-? :-"
 
پاسخ : سرکار گذاری !

انقد كه حسابش از دستم در رفته من استاده عوض كردنه صدامم يكيدوبار هركدومو ضايع كردم
بچه هامونم يه بار شماره معلممونو گير اورده بودن تا ميرف پا تخته بش زنگ ميزدن
 
  • لایک
امتیازات: Neg!n
پاسخ : سرکار گذاری !

سر كار گذاشتن كه زياد...........يه موردش كه خداست و تقريبا تو يه روز سر بالاي 10 نفر در اوردم(تو دو ساعت) با پ.خ ميگم :-".........


اين خيلي تكرار ميشه:شايع سازي جهت امتحان تو كلاس(گاهي تو پايه >))........بعدم ميگم تو خوندي؟؟من كه نخوندم .......بس خرخوني.........بعد كلي اعصاب افرادو خورد كردم...


گاهي هم ميگفتم از كل كتاب و خودم ميگفتم:اسون بود من كه دو دور خوندم و اونا هم :-ss :-ss :-ss :-ss :-ss :-s و منم تو دلم >)
 
پاسخ : سرکار گذاری !

ما یه بار یکی از بچه های حرص در آر و خرخون و مثبت کلاس رو سر کار گذاشتیم خیــــــــــلــــــــــی فاز داد! ;D
قبل از عید بود، معاونه به ما گفت باید کلاس بشورین! ;D :-w ما هم قشنگ کلاس رو برق انداختیم، معاون اومد دید کلی قربونمون رفت و گفت برین حیاط تفریح کنین! ;D
ما رفتیم حیاط، این خانوم خرخون موندن سر کلاس که ریاضی بخونن! :-&
ما یه سطل بزرگ رو پر از آب و کف کردیم و تی های کثیف رو توش شستیم، بعد 4 طبقه رفتیم بالا یه طبقه اومدیم پایین، دور از چشم معاون یواشکی رفتیم تو کلاس!
این خانوم خرخون نشسته بو با مخ تو کتاب ریاضی بود! سطل رو خیلی آروم خالی کردیم رو زمین ، بعد به دختره گفتیم : تو بقیه کلاس رو تمیز کن ما میریم حیاط :-" ;D اونم سر تو کتاب گفت باشه! :))
بعد هیچی رفتیم تو حیاط و مشغول چرت و پرت گفتن شدیم، بعد یکی از بچه ها رفت بالا و خبر آورد که بیاین! ;D
رفتیم بالا، دیدیم معاون داره به شدت خرخونه رو توبیخ میکنه! میگه چرا این کلاسو که دوستات (؟؟!!) زحمت کشیده بودن تمیز کردن رو کثیف کردی؟ اونم بدبخت گفت : خانوم اجازه ما بگیم؟ ما داشتیم ریاضی میخوندیم بچه ها گفتن اگه چیزی مونده تمیز کنین ما هم میخواستیم تمیز کنیم بعد دیدیم این جا... دوباره معاونه گفت : میخواستی تمیز کنی گند زدی به کلاس؟ کلش رو خودت باید پاک کنی! ;D ;D ;D
ما هم شاد و خندان رفتیم پایین و دختره اون جا رو تمیز کرد و معاونم اجازه نداد تا ایشون کارش تموم میشه معلم ریاضی بیاد سر کلاس! بعدشم زنگ تموم شد و دختره زد زیر گریه به مناسبت این که معلم ریاضی عزیزش نیومده سر کلاس، کلی هم زمین سابیده! ;D ;D ;D
 
پاسخ : سرکار گذاری !

به نقل از alex delpiero :
ما پشت یکی از بچه های کلاس یه برچسب زدیم عکس هم گرفتیم می ذارم
روش نوشتیم
i want a husband
:))
1 ) پشت یکی از بچه ها گل و بلبل کشیدیم یه ف ا ک تمیز هم نوشتیم رفتش پای تخته بچه ها تحمل کردن نخندیدن :)... رفت خونشون فرداش اومد گفت ... کی پشت تی شرتم اینو کشیده بود ؟؟ :-w :-w

2) یکی از بچه ها یه بیماری لنفی داشت ... یه دو هفته ای قرار بود بیمارستان بخوابه ... ما (مثلا دوستای صمیمیشیم) یه شایعه خیلی قوی درست کردیم ک فلانی 2 بار با خودش یکاری کرده ???.. ;D بار سوم خون اومده :)) :)) بعد دیگه بیمارستانه ...جالبه با این ک مسخره بود تو کله مدرسه در موردش صحبت میگردن :-"... تو فرزانگان هم یکم پخش شد ...یکی از اشناهای فرزانگانیش بهش زنگ زد تو بیمارستان گفت همچینی چیزیه ؟؟ :)) ...دیگه لو رفت ...ولی 3-4 روز خبر یک مدرسه بود :-\ :-\

3) یکی از بچه های مدرسه با اس مارو سر کار گذاشت گفت از بچه های فرزانگان کرجه ( پا ندادما :-"...ولی آمارم در رفت تا حدی) خواستم تلافی کنم بعد چند وقت گوشیمو زدن (دزد). من یه خط جدید انداختم ... گفتم حالا این خطه ک هست بیا تلافی کنیم ... بهش اس دادمو اول گفتم یه دخترم الانم تهرانم ... اونم گفت تهرانمو (خالی بند!) ادرس همو پرسیدیم جفتمون ادرس گفتیم الکی 8-} ...بعد گفتم ولی ما خونمون کرجه مدرسمونم عظیمیست (نگفتم فرزانگان چون شک میکرد :-") دیگه کم کم شکش بر طرف شد ... گفتم عزیزم کی ببینمت ؟؟ :P امروز عصر خوبه ؟؟ >:D< ... گفت باید صداتو بشنوم تا بفهمم دختریو سر کار نیستم ... گفتم اوکی ;) ... بعد میخواستم تا گندش در نیومده جمعش کنم سریع ی دختر جور کردم ... بهش گفتم یه ده ثانیه صحبت کنه تا شکش بر طرف شه ... و شد ;D =D> =D> ... بعد ک قرار گذاشتیم ساعت 7 پارک ایران زمین ... بعد جالبه خوده اون دوستم زنگ زد خونه ی ما 8-} ... گفتش سجاد عصری میخوام برم بیرون میای بچرخیم ؟؟ ??? منم واسه اینکه گندش در نیاد با من قرار داره گفتم بذار ببینم اگه نیما بیاد منم میام B-)... بعد همه بچه هارو زنگ زدیم جمع کردیم رفتیم )
B-)
اول رفتیم آزادگان ک با بچه ها بیلیارد بازی کنیم ... من گوشیمو قایم کردم و جالبه با ما بیلیارد بازی کرد و نفهمید ;D ... بعد گفت : بچه ها من باید برم کار دارم <:-P ... رفت ... ما با بچه ها دنبالش رفتیم یواشکی دمه پارک یهو به جای یه دختر خوشکل یه سری پسره خندونو ;D دید که دارن با انگشت نشونش میدنو به سمتش میان :)) شوکه شد مارو دید ... :-ss ریختیم سرش کلی خندیدیم :)) ... گفت : نامردیه قرار نبود دختر بیارید ... :(( :((
>) >)

4 ) یکی از بچه های فرزانگان از اون پسره ک بالا اوسکولش کردیم خوشش اومده بود ... از من شمارشو خواست گفتم اگه باهاش دوست شی ناراحت میشما ؟؟ گفت نه فقط یکم گپ میزنیم بعدشم سر کارش میذارم ...
بعد گفتیم حالا ک ایشونم پایست ی بار دیگه سر کار بذاریمش ... کلی اس دادنو این حرفا بعد به دختره گفتم فلان روز قرار بذار من و پسرایه دیگه میریم سر قرار ...
بعد فلان روز شد من داشتم آماده میشدم برم سر قرار ... اس دادم ب دختره ببینم قرار پا برجاست یا نه ؟؟ گفتش نمیخواد بیای ما الان با همیم ???8-} ... یعنی این وسط من پیچ خوردم ..اون دوستم سر کار نرفت 8-}

خیلیه اگه یادم بیاد میگم
( من تو پستم اسم نبردم پس کسی شاکی نشه )

وای خسته شدم ... + داشتا ( عجب تگرگی داره میاد آسمون جر خورد)
 
پاسخ : سرکار گذاری !

دقیقا 8 بار تو تابستون دوستامو گذاشتم سر کار یکوشونو با 4 نفر دیگه گذاشته بودم سر کار وقتی بهش گفتنم سر کار بودی باوار نمیکرد ;D یکیشونم هنوز نمیدونه سر کار بوده
 
Back
بالا