JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser .
اشعار انتظــــــــــار !!
کاربر حرفهای
این تاپیک رو زدم تا اشعار زیبایی که در رابطه با انتظار و آقا ولی عصر(عج) خوندین و یا خودتون سرودین رو توش قرار بدیم.
"پرستوها، پرستوها، پرستوها، پرستوها/ علی داوودی"
خدا، نه! شکل انسان، نه! جدا از رنگ ها، بوها
تو را با خویش می سنجند، دنیای ترازوها
کتابی! سوره هایت، هر ورق، معنای خورشیدند
جهان آیینه ی کور است و تفسیر ارسطوها
نسیمی! بوی گندم زار در تو می دود هر دم
نه! سودای شرابی در تو می رقصند هندوها
قیامت در قیامت، رستخیز شاعران هستی
طرب در من ندارد رقص خلخال و النگوها
جهان، این چشم های سرمه کش در انتظار توست
که فانوسی بیاویزی، در این سوسوی گیسوها
نماز سبز گلدان های نومیدی، اجابت کن
بیاری گل، بریزی عطر در دستان شب بوها
تو راز غنچه های سر به مهری ای بهار تلخ!
بیا بگذار شیرین بگذرد اوقات کندوها
طلسم دیر سال خاک شاید بشکند امشب
که بر خود حرز می بندند اینجا، سحر و جادوها
کمان در دست ابروها، جهان دست پری روها
خوشم با این تکاپوها، چه اشراقی است این سوها
پرستوها که برگردند، فال عشق می گیرم
پرستوها، پرستوها، پرستوها، پرستوها
کاربر حرفهای
پاسخ : اشعار انتظــــــــــار !!
این شعر مرحوم آغاسی رو حتما همه شنیدن به نظرم خیلی تاثیرگذاره...
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایـــــی ام
ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پـــــرشورتر
کاش این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایــــــــــه ما می شدی
هر که به دیــدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مارا عطشــــی دست داد
نام تو بردم لبم آتــــــش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است
ای نگـــــه ات خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما؟...
کاربر حرفهای
پاسخ : اشعار انتظــــــــــار !!
"سرانجام عجیب اتفاقاتی که می گویند/ زکریا اخلاقی"
** همین است ابتدای سبز اوقاتی که می گویند
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می گویند
اشارات زلالی از طلوع زاده ی نرگس
پیاپی می وزد از سمت میقاتی که می گویند
زمین در جستجو هرچند بی تابانه می چرخد
ولی پیداست دیگر آن غلاماتی که می گویند
جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش
کنار خیمه ی سبز ملاقاتی که می گویند
کنار جمعه ی موعود گل های ظهور او
یکایک می دمد طبق علاماتی که می گویند
کنون از ابتدای دشت های شرق می آید
صدای آخرین بند مناجاتی که می گویند
و خاک این خاک شاعر آسمانی می شود کم کم
در استقبال آن عاشق ترین ذاتی که می گویند
و فردا بی گمان این سمت عالم روی خواهد داد
سرانجام عجیب اتفاقاتی که می گویند
کاربر حرفهای
پاسخ : اشعار انتظــــــــــار !!
تو نیستی چه میگذرد در ولیِّ عصر/ مریم سقلاطونی (شعر متفاوتیه! بخونید جالبه!)
تهران...هوای سُربی آذر... ولیِّ عصر
دور از نشاط صبح و کبوتر... ولیِّ عصر
سرسام بنزها و صدای نوارها
شبهای بیچراغ و مکدّر ولیِّ عصر
خاموش در بنفش مِه و آسمانخراش
در برزخی سیاهْ شناور، ولیِّ عصر
پنهان در ازدحام کلاغان بیاثر
زیر چنارهای تناور، ولیِّ عصر
خالی از اتفاقِ رسیدن، تمام روز
تاریک و سرد و دلهرهآور، ولیِّ عصر
با لنزهای آینه ای پرسه میزنند
ارواح نیمهجان زنان در ولیِّ عصر
مانند یک جذامی از خود بریده است
در های و هوی آهن و مرمر، ولیِّ عصر
یک روز جمعه سر زده، آقا، بیا ببین
تو نیستی چه میگذرد در ولیِّ عصر؟
کاربر حرفهای
پاسخ : اشعار انتظــــــــــار !!
امسال هم بدون تو تحویل میشود؟/ زهرا بیدکی
عشق از من و نگاه تو تشکیل میشود
گاهی تمام من به تو تبدیل میشود
وقتی به داستان نگاه تو میرسم
یکباره شعر وارد تمثیل میشود
ای عابر بزرگ که با گامهای تو ...
از انتظار پنجره تجلیل میشود
تا کی سکوت و خلوت این کوچههای سرد
بر چشم های پنجره تحمیل میشود؟
آیا دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل میشود؟
بی شک شبی به پاس غزلهای چشم تو
بازار وزن و قافیه تعطیل میشود
«آنروز هفت سین اهورایی بهار
موعود! با سلام تو تکمیل میشود»
کاربر حرفهای
پاسخ : اشعار انتظــــــــــار !!
ای ناخدای ورطۀ دریا! تو ماندهای/ امید مهدی نژاد
ای آخرین ستاره به فردا! تو ماندهای
خورشید ناپدید شد، اما تو ماندهای
مُردند غازیان یمین و یسارمان
سردار خستۀ شبِ هیجا! تو ماندهای
السابقون مصادره شد، کاخ سبز شد
تنها تو، ای اباذر! تنها تو ماندهای
ما گم نمیشویم که سکان به دست توست
ای ناخدای ورطۀ دریا! تو ماندهای
ما هم جگر به گوشۀ دندان گرفتهایم
زیرا تو ـ ای شریفِ شکیبا! ـ تو ماندهای
پایین نگاه میکنم و جمله رفتهاند
رو میکنم به جانب بالا: تو ماندهای
تعظیم میکنم به بلندای حضرتت
آری، برای عرض تولّا تو ماندهای
تنها تویی و ما به جماعت نشستهایم
مشکور نیست سعی فرادا، تو ماندهای
ما ماندهایم و معرکه، ما ماندهایم و تیغ
الّا همین بهانه که: آقا! تو ماندهای
کاربر نیمهحرفهای
پاسخ : اشعار انتظــــــــــار !!
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل اتشین سخن تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم نه ولی
برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح ظهر نه غروب شد نیامدی!
کاربر فعال
پاسخ : اشعار انتظــــــــــار !!
سلام
حلول نیمه شعبان مبارک
گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم
فرمود من هم از تو ترک گناه خواهم
گفتم که روی ماهت از ما چرا نهان است؟
فرمود که خود حجابی ورنه رخم عیان است
******************************
از شنبه درون خود تلنبار شدیم
تا آخر پنجشنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم
جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم...
******************************
یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی به سر ِ ما دستی
شعبان که به نیمه می رسد آقا جان !
ما تازه به یادمان می آید هستی !