- شروع کننده موضوع
- #1
نام کتاب:پندراگن کتاب اول:تاجر مرگ
نویسنده.جی.مک هیل
انتشارات :تندیس نام مترجم:ویدا اسلامیه
خلاصه:بابی پندراگن به ظاهر پسری عادی است.خانه و خانواده و حتی سگ محبوبی به نام مارلی دارد.ولی خصوصیت بسیار ویژه ای نیز دارد او قرار است دنیارا نجات دهد.
این ماجرا تنها به زمینی که میشناسیم ختم نمیشود.بابی کم کم به این درک میرسد که زندگی در این جهان چنان که او تصور میکرده نیست.اما پیش از ان که بتواند از خود مخالفتی نشان دهد به گسترده ی دیگری به نام دندارن کشیده میشود به قلمرویی که ساکنانش موجوداتی عجیبند و فرمانروای مستبد و جادوگری بر ان حکومت میکند و گرفتار انقلاب خطرناکی است.
اگر بابی بخواهد بار دیگر خانوادم اش را ببیند باید نقش نجات بخشی خود را تمام و کمال بپذیرد زیرا چنان که بر او اشکار میشود دندارن تازه اغاز ماجراست..........
سری کتابهای «ماجراجوییهای پندراگن» اثر دی جی مکهیل، یک سری ۱۰ جلدی است که تا به حال ۹ جلدِ آن چاپ شده است. این کتابها به ترتیب عبارتاند از:
The Merchant of Death
The Lost City of Faar
The Never War
The Reality Bug
Black Water
The Rivers of Zadaa
The Quillan Games
The Pilgrims of Rayne
Raven Rise
محتوا:
داستان از خط روایی بسیار سادهای دارد؛ مک هیل در واقع به گونهای تکراری و کلیشهای، موضوعی را به نمایش در میآورد. موضوع اصلی پسری است که از دنیای عادی (دنیای فعلی خودمان) به دنیایی خارجی و ناآشنا میرود تا وظیفهای خطیر را به انجام برساند. شخصیت اصلی داستان تا قبل از آشکار شدن برخی موارد و واقعیتها، زندگی ساده و بیدردسری را دنبال میکند. بازیکن ماهر بسکتبال تیم مدرسهاش، شاگردی باهوش در کلاس درس، پسری شوخطبع و محبوب میان هم سن و سالهایش و در آخر صاحب سگی است که دوستش دارد و بعد از ظهرها او را به گردش میبرد. حال او بهطور ناگهانی متوجه میشود کاری را باید انجام دهد که تنها از عهدهی او برمیآید. و احتمالا سرنوشت افراد زیادی در گرو موفقیت او در راهش است.
ما اینگونه داستانها را زیاد شنیده و خواندهایم. شاید وجه تفاوت، و از نظر من نقطهی قوت، این است که بابی از آن بچههای احمقی نیست که تمام همسن و سالهایش دستش بیندازند. یکی از محبوبترین میان دوستانش است و حتی از ضعیفان دفاع میکند. مثلا همین دوست صمیمی او که تمام داستان و وقایع نگاریاش را در «دندارن» برای او میفرستد، شخصیتی دست و پا چلفتی است که تنها دوستش همین بابی است.
یکی دیگر از نقاط قوت این داستان لحن صمیمی و شوخی است که ما در وقایعنگاریهای بابی با آن مواجه هستیم. وقایعنگاریهای بابی مانند داستان دیگری است که در دل داستان اصلی نهفته است و هر چند فصل یک بار خواننده آنها را میخواند. این داستان در اصل وجودش الزامی است و بهگونهای همان داستان اصلی است اما تفاوتهایی میان این وقایعنگاری (داستان نهفته) و باقی وجود دارد. برای مثال داستان از دید سوم شخص یا راوی بازگو میشود؛ در حالیکه دستنوشتههای بابی از دید اول شخص بیان میشوند. یا تفاوت دیگر همان لحن است که ذکر شد. نمونهی دیگری از این نوع داستانسرایی را میتوان در داستان «معبد»[8]، اثر «ماتیو ریلی»[9] مشاهده کرد. در آنجا نیز ما با داستانی مواجهیم که در آن قهرمان اصلی در حال خواندن داستانی است، داستانی که در گذشتهی دور رخ داده و خواندنش برای پیشبرد اهداف داستان ضروری است.
دربارهی ترجمه:
ترجمهای بسیار خوب و روان از خانم ویدا اسلامیه. نقطهی قوت ترجمه همان قسمتهای وقایعنگاری بابی است که به خوبی همان لحن برای خوانندهی ایرانی بازگو شده است. تنها اشکالات همان اشتباهات چاپی هستند که به خاطر چاپ فوری کتاب و رساندن آن به نمایشگاه بودهاند. خصوصا اسم روی جلد کتاب که به اشتباه پندارگن درج شده است!
بخشی از کتاب:
امیدوارم تو باشی که این را میخوانی مارک.
امیدوارم یک نفر این را بخواند چون تنها چیزی که در حال حاضر موجب میشود عقلم به کلی از سرم نپرد، آوردن تمام اینها به روی کاغذ است، بلکه روزی که همهچیز تمام شد به کمک آن ثابت کنم که خالی بند نیستم.میدانی دیروز دو اتفاق پیش آمد که زندگیام را تا ابد تغییر داد.
اولین اتفاق این بود که دیروز کورتنی چتویند را دیدم. بله، همان کورتنی چتویند معروف که موقع فکر کردن لب پایینیش را میگزد، با نگاه چشمهای خاکستری تیرهاش تا ته دلت نفوذ میکند...
از سایت طرفداران فانتزی
---------------------------------
کسی این کتاب تخیلی را خونده ؟
من خودم جلد اولشو خوندم به نظرم کتاب خیلی جالبی بود. :)
نویسنده.جی.مک هیل
انتشارات :تندیس نام مترجم:ویدا اسلامیه
خلاصه:بابی پندراگن به ظاهر پسری عادی است.خانه و خانواده و حتی سگ محبوبی به نام مارلی دارد.ولی خصوصیت بسیار ویژه ای نیز دارد او قرار است دنیارا نجات دهد.
این ماجرا تنها به زمینی که میشناسیم ختم نمیشود.بابی کم کم به این درک میرسد که زندگی در این جهان چنان که او تصور میکرده نیست.اما پیش از ان که بتواند از خود مخالفتی نشان دهد به گسترده ی دیگری به نام دندارن کشیده میشود به قلمرویی که ساکنانش موجوداتی عجیبند و فرمانروای مستبد و جادوگری بر ان حکومت میکند و گرفتار انقلاب خطرناکی است.
اگر بابی بخواهد بار دیگر خانوادم اش را ببیند باید نقش نجات بخشی خود را تمام و کمال بپذیرد زیرا چنان که بر او اشکار میشود دندارن تازه اغاز ماجراست..........
سری کتابهای «ماجراجوییهای پندراگن» اثر دی جی مکهیل، یک سری ۱۰ جلدی است که تا به حال ۹ جلدِ آن چاپ شده است. این کتابها به ترتیب عبارتاند از:
The Merchant of Death
The Lost City of Faar
The Never War
The Reality Bug
Black Water
The Rivers of Zadaa
The Quillan Games
The Pilgrims of Rayne
Raven Rise
محتوا:
داستان از خط روایی بسیار سادهای دارد؛ مک هیل در واقع به گونهای تکراری و کلیشهای، موضوعی را به نمایش در میآورد. موضوع اصلی پسری است که از دنیای عادی (دنیای فعلی خودمان) به دنیایی خارجی و ناآشنا میرود تا وظیفهای خطیر را به انجام برساند. شخصیت اصلی داستان تا قبل از آشکار شدن برخی موارد و واقعیتها، زندگی ساده و بیدردسری را دنبال میکند. بازیکن ماهر بسکتبال تیم مدرسهاش، شاگردی باهوش در کلاس درس، پسری شوخطبع و محبوب میان هم سن و سالهایش و در آخر صاحب سگی است که دوستش دارد و بعد از ظهرها او را به گردش میبرد. حال او بهطور ناگهانی متوجه میشود کاری را باید انجام دهد که تنها از عهدهی او برمیآید. و احتمالا سرنوشت افراد زیادی در گرو موفقیت او در راهش است.
ما اینگونه داستانها را زیاد شنیده و خواندهایم. شاید وجه تفاوت، و از نظر من نقطهی قوت، این است که بابی از آن بچههای احمقی نیست که تمام همسن و سالهایش دستش بیندازند. یکی از محبوبترین میان دوستانش است و حتی از ضعیفان دفاع میکند. مثلا همین دوست صمیمی او که تمام داستان و وقایع نگاریاش را در «دندارن» برای او میفرستد، شخصیتی دست و پا چلفتی است که تنها دوستش همین بابی است.
یکی دیگر از نقاط قوت این داستان لحن صمیمی و شوخی است که ما در وقایعنگاریهای بابی با آن مواجه هستیم. وقایعنگاریهای بابی مانند داستان دیگری است که در دل داستان اصلی نهفته است و هر چند فصل یک بار خواننده آنها را میخواند. این داستان در اصل وجودش الزامی است و بهگونهای همان داستان اصلی است اما تفاوتهایی میان این وقایعنگاری (داستان نهفته) و باقی وجود دارد. برای مثال داستان از دید سوم شخص یا راوی بازگو میشود؛ در حالیکه دستنوشتههای بابی از دید اول شخص بیان میشوند. یا تفاوت دیگر همان لحن است که ذکر شد. نمونهی دیگری از این نوع داستانسرایی را میتوان در داستان «معبد»[8]، اثر «ماتیو ریلی»[9] مشاهده کرد. در آنجا نیز ما با داستانی مواجهیم که در آن قهرمان اصلی در حال خواندن داستانی است، داستانی که در گذشتهی دور رخ داده و خواندنش برای پیشبرد اهداف داستان ضروری است.
دربارهی ترجمه:
ترجمهای بسیار خوب و روان از خانم ویدا اسلامیه. نقطهی قوت ترجمه همان قسمتهای وقایعنگاری بابی است که به خوبی همان لحن برای خوانندهی ایرانی بازگو شده است. تنها اشکالات همان اشتباهات چاپی هستند که به خاطر چاپ فوری کتاب و رساندن آن به نمایشگاه بودهاند. خصوصا اسم روی جلد کتاب که به اشتباه پندارگن درج شده است!
بخشی از کتاب:
امیدوارم تو باشی که این را میخوانی مارک.
امیدوارم یک نفر این را بخواند چون تنها چیزی که در حال حاضر موجب میشود عقلم به کلی از سرم نپرد، آوردن تمام اینها به روی کاغذ است، بلکه روزی که همهچیز تمام شد به کمک آن ثابت کنم که خالی بند نیستم.میدانی دیروز دو اتفاق پیش آمد که زندگیام را تا ابد تغییر داد.
اولین اتفاق این بود که دیروز کورتنی چتویند را دیدم. بله، همان کورتنی چتویند معروف که موقع فکر کردن لب پایینیش را میگزد، با نگاه چشمهای خاکستری تیرهاش تا ته دلت نفوذ میکند...
از سایت طرفداران فانتزی
---------------------------------
کسی این کتاب تخیلی را خونده ؟
من خودم جلد اولشو خوندم به نظرم کتاب خیلی جالبی بود. :)