- شروع کننده موضوع
- #1
alemzadeh
لنگر انداخته
- ارسالها
- 2,829
- امتیاز
- 14,281
- نام مرکز سمپاد
- هاشمی نژاد ۱
- شهر
- مشهد - تبریز
- دانشگاه
- دانشگاه هنر تبریز
- رشته دانشگاه
- طراحی صنعتی
جام جم آنلاين: مدتهاست كپي چيني توليدات مختلف، از وسايل برقي گرفته تا انواع خشكبار، بازار ايران را فتح كرده است؛ اما اين بار چينيها اثري را در حوزه باستانشناسي رو كردهاند كه با ساير توليدات آنها فرق دارد؛ «نسخه چيني منشور كوروش».
اين اثر برخلاف ساير محصولات آنان ظاهرا اصل است و تاريخ ساخت آن احتمالا به حدود سالهاي حكمراني كوروش كبير بازميگردد.
ماجرا از اين قرار است كه 2 قطعه استخوان فسيل شده اسب بتازگي در چين شناسايي شده كه از قرار معلوم حاوي رونوشتي خلاصه شده از منشور كوروش است. اين اثر در ازاء هر 20 نگاره ميخي استوانه كوروش يك نگاره دارد.
به گزارش ميراث خبر در ابتدا تصور ميشد اين استخوانها تقلبي باشند، اما ايروينگ فينكل، از متخصصان خطوط خاور نزديك باستان در موزه بريتانيا، اعتقاد دارد كه آنها اصل هستند. اگر اين استخوانهاي به دست آمده اصل باشند، سابقه ارتباط ايران با چين چند قرن عقبتر ميرود.كاميار عبدي، باستانشناس ايراني درباره اهميت اين كشف ميگويد: «البته هنوز بايد منتظر نظر ديگر زبانشناسان و بررسيهاي آزمايشگاهي در مورد اصالت اين اثر باشيم، اما اگر اصل باشد اين كشف مهم تحولي عظيم را در ديدگاههاي ما در زمينه ارتباط بين خاور نزديك، بويژه سلسله هخامنشي و چين در هزاره اول قبل از ميلاد، بويژه در زمان سلسله ژوي شرقي، به دنبال خواهد داشت».تا پيش از اين مدرك مستقيمي مبني بر ارتباط هخامنشيان با چين در دست نبود. با اين كشف تاريخ ارتباط بين ايران و چين از دوره سلسله اشكاني در ايران و سلسله هان در چين پيشتر و به زمان سلسله هخامنشي در ايران و سلسله ژوي شرقي در چين باز ميگردد.
داستان كشف
اين دو قطعه استخوان حكاكي شده در سالهاي 1935 و 1940 توسط «خو شن وي» طبيب سنتي چين خريداري شدند. خو فكر ميكرد اين دو قطعه حاوي اسنادي به خط كهن چيني است. در سال 1966 طي انقلاب فرهنگي چين او اين دو استخوان را براي جلوگيري از نابوديشان در خاك دفن كرد.
در سال 1985 خو اين دو استخوان را به شهر ممنوعه برد و به موزه كتيبههاي چين اهدا كرد، اما بتازگي «وو يوهنگ» متخصص زبانهاي خاورنزديك باستان در موزه شهر ممنوعه تشخيص داد كه نوشته روي فسيل باستاني بخشي از اعلاميه حقوق بشر كوروش و متعلق به ايران است.
تا پيش از تاييد اصالت اين دو قطعه تصور ميشد، لوح كوروش نمونهاي منحصر به فرد و تك بوده است. اما طي سال جاري ميلادي پيدا شدن دو قطعه گل نبشته در مجموعه موزه بريتانيا كه بخشي از اعلاميه كوروش بزرگ بود اين باور را مخدوش كرد و اين احتمال را پيش كشيد كه شايد چندين نسخه از اعلاميه كوروش وجود داشته است.
در ژوئن امسال با همكاري موزه چين خطوط روي اين دو قطعه كپي شده و براي مطالعه به موزه بريتانيا انتقال داده شد. به گفته فينكل نوشته روي اين دو قطعه با متن اصلي روي استوانه كوروش كمي تفاوت دارد، اما از لحاظ دستور زبان و آوانگاري درست است. سركشهاي سه گوش علائم روي استخوانها با استوانه كوروش متفاوت و بخش بالايي آن شبيه به حرف v است. اين نحوه نگارش در بابل رايج نبوده و احتمال توليد اين استخوانها در ايران را افزايش ميدهد.
فينكل همچنين معتقد است متني كه كپي كننده روي استخوانها به كار برده همان متن لوح كوروش نيست، اما نسخهاي متفاوت و ايراني از لوح بابلي است كه ميتوانسته نسخهاي از كتيبهاي سنگي، نوشته شده با جوهر روي چرم يا گل نوشته باشد كه در مكاني نامعلوم و به منظوري نامشخص در 2500 سال پيش از روي نسخه اصلي استوانه كوروش كپي شده است.
عبدي در اين باره ميگويد: «در اينكه منشور كوروش متني بسيار مهم بوده ترديدي نيست، اما مهمتر از آن اهميت آن براي اتباع شاهنشاهي هخامنشي است. پس از اينكه اصالت اين يافتهها تاييد شد از نخستين پرسشهايي كه بايد بدان پرداخت اين است كه متن منشور كوروش چگونه به چين راه يافته و چرا اين متن براي چينيها آنقدر اهميت داشته كه آن را كپي كنند؟»
اين اثر برخلاف ساير محصولات آنان ظاهرا اصل است و تاريخ ساخت آن احتمالا به حدود سالهاي حكمراني كوروش كبير بازميگردد.
ماجرا از اين قرار است كه 2 قطعه استخوان فسيل شده اسب بتازگي در چين شناسايي شده كه از قرار معلوم حاوي رونوشتي خلاصه شده از منشور كوروش است. اين اثر در ازاء هر 20 نگاره ميخي استوانه كوروش يك نگاره دارد.
به گزارش ميراث خبر در ابتدا تصور ميشد اين استخوانها تقلبي باشند، اما ايروينگ فينكل، از متخصصان خطوط خاور نزديك باستان در موزه بريتانيا، اعتقاد دارد كه آنها اصل هستند. اگر اين استخوانهاي به دست آمده اصل باشند، سابقه ارتباط ايران با چين چند قرن عقبتر ميرود.كاميار عبدي، باستانشناس ايراني درباره اهميت اين كشف ميگويد: «البته هنوز بايد منتظر نظر ديگر زبانشناسان و بررسيهاي آزمايشگاهي در مورد اصالت اين اثر باشيم، اما اگر اصل باشد اين كشف مهم تحولي عظيم را در ديدگاههاي ما در زمينه ارتباط بين خاور نزديك، بويژه سلسله هخامنشي و چين در هزاره اول قبل از ميلاد، بويژه در زمان سلسله ژوي شرقي، به دنبال خواهد داشت».تا پيش از اين مدرك مستقيمي مبني بر ارتباط هخامنشيان با چين در دست نبود. با اين كشف تاريخ ارتباط بين ايران و چين از دوره سلسله اشكاني در ايران و سلسله هان در چين پيشتر و به زمان سلسله هخامنشي در ايران و سلسله ژوي شرقي در چين باز ميگردد.
داستان كشف
اين دو قطعه استخوان حكاكي شده در سالهاي 1935 و 1940 توسط «خو شن وي» طبيب سنتي چين خريداري شدند. خو فكر ميكرد اين دو قطعه حاوي اسنادي به خط كهن چيني است. در سال 1966 طي انقلاب فرهنگي چين او اين دو استخوان را براي جلوگيري از نابوديشان در خاك دفن كرد.
در سال 1985 خو اين دو استخوان را به شهر ممنوعه برد و به موزه كتيبههاي چين اهدا كرد، اما بتازگي «وو يوهنگ» متخصص زبانهاي خاورنزديك باستان در موزه شهر ممنوعه تشخيص داد كه نوشته روي فسيل باستاني بخشي از اعلاميه حقوق بشر كوروش و متعلق به ايران است.
تا پيش از تاييد اصالت اين دو قطعه تصور ميشد، لوح كوروش نمونهاي منحصر به فرد و تك بوده است. اما طي سال جاري ميلادي پيدا شدن دو قطعه گل نبشته در مجموعه موزه بريتانيا كه بخشي از اعلاميه كوروش بزرگ بود اين باور را مخدوش كرد و اين احتمال را پيش كشيد كه شايد چندين نسخه از اعلاميه كوروش وجود داشته است.
در ژوئن امسال با همكاري موزه چين خطوط روي اين دو قطعه كپي شده و براي مطالعه به موزه بريتانيا انتقال داده شد. به گفته فينكل نوشته روي اين دو قطعه با متن اصلي روي استوانه كوروش كمي تفاوت دارد، اما از لحاظ دستور زبان و آوانگاري درست است. سركشهاي سه گوش علائم روي استخوانها با استوانه كوروش متفاوت و بخش بالايي آن شبيه به حرف v است. اين نحوه نگارش در بابل رايج نبوده و احتمال توليد اين استخوانها در ايران را افزايش ميدهد.
فينكل همچنين معتقد است متني كه كپي كننده روي استخوانها به كار برده همان متن لوح كوروش نيست، اما نسخهاي متفاوت و ايراني از لوح بابلي است كه ميتوانسته نسخهاي از كتيبهاي سنگي، نوشته شده با جوهر روي چرم يا گل نوشته باشد كه در مكاني نامعلوم و به منظوري نامشخص در 2500 سال پيش از روي نسخه اصلي استوانه كوروش كپي شده است.
عبدي در اين باره ميگويد: «در اينكه منشور كوروش متني بسيار مهم بوده ترديدي نيست، اما مهمتر از آن اهميت آن براي اتباع شاهنشاهي هخامنشي است. پس از اينكه اصالت اين يافتهها تاييد شد از نخستين پرسشهايي كه بايد بدان پرداخت اين است كه متن منشور كوروش چگونه به چين راه يافته و چرا اين متن براي چينيها آنقدر اهميت داشته كه آن را كپي كنند؟»