تباهی فرهنگ از دیدگاه فردوسی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

dr.eniac

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,641
امتیاز
7,852
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
دانشگاه
علوم‌پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
دندان‌پزشکی
خوب يه شعر از فردوسي رو گذاشتم تا بيايم روي فرهنگ ما بعد از ورود اونا با قبلش بحث كنيم
بريم جنبه تاريخيشو ببينيم و براي اصلاح فرهنگ هاي غلط الان ازش استفتده كنيم


پیروزی اعراب بر ایران از دیدگاه فردوسی


چو بخت عرب بر عجم چیره گشت
همه روز ایرانیان تیره گشت

جهان را دگرگونه شد رسم و راه
تو گویی نتابد دگر مهر و ماه

ز می نشئه و نغمه از چنگ رفت
ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت

ادب خوار گشت و هنر شد وبال
به بستند اندیشه را پر و بال

جهان پر شد از خوی اهریمنی
زبان مهر ورزیده و دل دشمنی

کنون بی غمان را چه حاجت بمی
کران را چه سودی ز آوای نی

که در بزم این هرزه گردان خام
گناه است در گردش آریم جام

بجایی که خشکیده باشد گیاه
هدر دادن آب باشد گناه

چو با تخت منبر برابر شود
همه نام بوبکر و عمر شود

ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده است کار

که تاج کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
 

منتقد

مهمان
پاسخ : تباهی فرهنگ از دیدگاه فردوسی

*از تاپیک های قدیمی بود که بازآوری شد
.....
اسم تاپیک رو نوشتید تباهی فرهنگ
بعد دقیقا به اعراب نسبت دادید و این شعرو نوشتید
حمله اعراب از دو جهت قابل بحثه:
1- ایران از نظر تمدن صنعتی و رشد جنبه های زندگی مثل پاکیزگی و خوراک و این ها از اعراب جلوتر بود(از عرب جاهلی)
2- ایران دین هم داشت که همون زرتشت بود
جمع این دو تا شاید به نظر بیاد که حمله اعراب فرهنگ ایران رو نابود کرد اما اینطور نبود
کلیدش اسلام هست
اسلام نه تنها باعث از بین رفتن فرهنگ نیست بلکه باعث رشدم هست
از هر نظر هم میشه اثبات کرد
اگر چیزی هست خوشحال میشیم بفرمایید
 

Darya1995

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
160
امتیاز
259
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4 کرج
شهر
کرج
پاسخ : تباهی فرهنگ از دیدگاه فردوسی

درتصوير حكاكي شده برسنگهاي تخت جمشيد:
هيچ كس عصباني نيست...
هيچ كس سواربراسب نيست...
هيچ كس رادرحال تعظيم نميبيني...
هيچوقت برده داري درايران مرسوم نبود...
دربين اين صدهاپيكر تراشيده شده،حتي يك تصويربرهنه وجود ندارد...
اين آداب اصيلمان است:
نجابت...
قدرت...
احترام...
مهرباني...
خوشرويی...
-------
من كه بادين عرب آميختم،
كيش وآيينم به تازي باختم،
من كه زرتشت كهن راداده ام،
من كه نامم نام تازي گشته است، گه غلام این وگه آن گشته است،
میروم مشهد به پابوس رضا،
گرچه فردوسی همانجا خفته است،
جای تاج عمامه به سررفته است،
من که جشنم جای نوروز، فطر و قربان گشته است.
من کجاایرانیم...؟!
---------
اعراب به ما آموختند :
به جای خوراك بگوییم غذا،كه خود به ... شتر می گویند...
اعراب به ما آموختند :
برای شمارش خودمان بجای تن نفررابکار ببریم كه خودبرای حیوانات استفاده می كردند؛
اعراب به ماآموختند :
به جای واق واق سگ بگوییم پارس كه نام اولیه سرزمینمان است؛ اعراب به ما آموختند :
بگوییم شاهنامه آخرش خوش است چون آخر شاهنامه ایرانیان ازاعراب شكست میخورند...
آیا وقت آن نرسیده (فرهنگ ریشه ای) خود رانجات دهیم؟
 
بالا