- شروع کننده موضوع
- #1
elahe
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 1,511
- امتیاز
- 342
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان ١
- شهر
- بندرعباس
جسد هیتلر، چه سرنوشتی پیدا کرد ؟!
در واپسین ماههای حیات، هیتلر، مبدل به مرد افسرده و رهبری شده بود که قادر به گرفتن کوچکترین تصمیم سیاسی و نظامی نبود. در ۳۰ آوریل سال ۱۹۴۵، هیتلر با شلیک به سر خود و خوردن سیانور، خودکشی کرد. اوا براون، معشوقه هیتلر که در آخرین روز با وی ازدواج کرد، او را در خودکشی همراهی کرد. با وصیت وی، جسد او و اوا براون با بنزین سوزانیده شد. در همان روز، رئیس دستگاه تبلیغات نازیهای یعنی گوبلز و همسرش بعد از کشتن فرزندانشان، خودکشی کردند. ارتش شوروی در ۲ و ۳ ماه می سال ۱۹۴۵، ابتدا جسد گوبلزها را پیدا کرد و سپس در پنج می، بقایای پیکر هیتلر را پیدا کرد.
اینها چیزهایی هستند که همه میدانند. اما در این میان برخیها هم عقیده داشتند و حتی دارند که هیتلر، به نحوی موفق به فرار شده است. حتی اخیرا، یک باستانشناس و متخصص استخوان به نام "نیک بانتونی" و یک استاد ژنتیک به نام "لیندا استراسبورگ"، در اظهار نظرهایی، شک و تریدهای تازهای را در مورد اصالت بقایای به جا مانده از پیکر هیتلر، برانگیختند، اظهار نظرهایی که بازتاب رسانهای پیدا کرد.
به همین دلیل، خبرگزاری CNN کوشید که یک بار دیگر به نحوی قضیه را بررسی کند. در مقالهای که چند وقت پیش این خبرگزاری منتشر کرد و تا مدتی در شبکههای اجتماعی به دفعات لینک دهی صورت می گرفت، چیزهای تازهای در مورد آنچه بر سر پیکر هیتلر آمد، به چشم میخورد.
CNN حقایق ادعایی تازه را در مصاحبه اختصاصی با رئیس قسمت آرشیو سازمان امنیت ملی روسیه FSB ، فردی به نام "ژن واسیلی خریستوفوروف"، به دست آورده است:
در اوایل ژوئن سال ۱۹۴۵، ارتش شوروی جسد هیتلر و براون را در جنگلی در بیرون شهر راتنئو Rathenau به خاک سپرد. ۸ ماه بعد، یعنی در فوریه سال ۱۹۴۶، جسدها مجددا از خاک بیرون آورده شدند و در یک پادگان ارتش شوروی در شهر ماگدبرگ آلمان شرقی، دفن شدند.
تا زمانی که روسها بر محل دفن تسلط داشتند، خیالشان از دسترسی غریبهها به محل دفن، راحت بود. اما در مارس ۱۹۷۰، یعنی زمانی که قرار شد که شوروی این پادگان را تخیله کند و آن را تحویل مقامات آلمان شرقی بدهد، این واهمه در سر مقامات امنیتی شوروی شکل گرفت که ممکن است، محل دفن هیتلر به پرستشگاه کسانی تبدیل شود که عقاید فاشیستی دارند.
رئیس وقت KGB در آن زمان، یوری آندروپوف بود، او با کسب موافقت از سران حزب کمونیست، اجازه یافت که یک مأموریت فوق سری را برای امحاء بقایای اجساد هیتلر و دیگر نازیها به مرحله اجرا درآورد.
اسم رمز این عملیات آرشیو یا The Archives بود و به وسیله گروهی از عوامل KGB انجام شد. این عملیات در ۴ آوریل سال ۱۹۷۰ انجام شد. آنها دو پروتکل برای این عملیات داشتند. در یک پروتکل، آنها میتوانستند با انهدام فیزیکی کل محل، مأموریت را به انجام برسانند، اما در پروتکل بعدی، آنها با نبش قبر، بایستی بقایای اجساد را بیرون میآوردند و نابود میکردند. آنها ترجیح دادند از شیوه دوم استفاده کنند. بقایای اجساد در یک کوره، در بیرون شهر شوئنبک Shoenebeck که در ۱۱ کیلومتری ماگدبرگ بود، سوزانده شد، خاکسترها جمع شد و به رود Biederitz ریخته شدند.
تنها قسمتهایی که از بدن هیتلر باقی ماند، قسمتهایی از استخوان آرواره و جمجمه او بود که به روسیه فرستاده شد. FSB شکی در متعلق بودن این قطعات استخوانی به هیتلر ندارد. در سال ۲۰۰۰، در جریان نمایشگاه جنگ جهانی دوم در مسکو، این قطعات جمجمه هیتلر که سوراخ گلولهای که هیتلر با آن خودکشی کرده بود، روی آن مشخص بود، به نمایش گذاشته شد ...
تصویر قطعه ای از جمجمه هیتلر
برای دیدن عکس در اندازه بزرگ اینجا کلیک کنید
کارت شناسایی هیتلر
گواهی تولد و غسل تعمید هیتلر
نکاتی در مورد زندگی هیتلر:
1. آدولف تنها فرزند خانواده هیتلر بود.
2. با پدرش اصلا رابطه خوبی نداشت.
3. از جاهای بن بست بشدت می ترسید.
4. انسانی فوق العاده با هوش بود به طوری كه با دست چپ نقاشی میكرد و با دست راست ریاضی حل میكرد.
5. هرگز لب به مشروب و سیگار نزد.
6. دستور داد تا ماشینی ارزان قیمت بسازند كه تمام مردم آلمان بتوانند استفاده كنند. (اون ماشین فولكس بیتل بود)
7. ماشین فولكس را هیتلر طراحی كرد.
8. خلبان مورد علاقه اش (بور) بود.
9. در جنگ دچار كوری موقت شد و در بیمارستان نظامی برلین بستری شد.
10. آدم سرسختی بود.
تاریخ میگه آلمانها به طرز وحشیانه ای لهستان رو اشغال كردن و مورخی هست كه میگه نباید بگین لهستان باید بگین له هستان چون اونا در جنگ له شدن هیتلر لهستانیها رو دو دسته كرد یكی دسته باسوادها و دیگری بی سوادها بعد دستور داد تا تمامی با سواد ها رو قتل عام كنن تا مبادا روزی بهتر از آلمانها بشن. بعد دسته بیسواد ها رو به كار در معادن بردن.
هیتلر در كتابش میگه در طول عمرم فقط دو بار گریه كردم یكی زمانی كه مادرم مرد و دیگری زمانی كه آلمان در جنگ شكست خورد. در معاهده ی ورسای آلمانها حق نداشتن نیروی نظامی داشته باشن اما هیتلر دستور داده بود تا در كارخانه پرورش مرغ هواپیماهای جنگی بسازند.
هیتلر زمانی كه خواب بود هیچكس جرات بیدار كردنش رو نداشت چون یه بار گروهبانی این كار رو كرده بود و اون گروهبان بدبخت رو به تیر بار بسته بودن. به همین خاطر در اواخر جنگ اكثر مناطقی كه آلمانها از دست میدادن زمانی بود كه هیتلر خواب بود.
هیتلر 12دانشمند آلمانی رو زندانی كرد و با یک هفته ای که به اونها مهلت داد به اونها گفت: شما باید ماشینی بسازید كه در گرمای آفریقا و سرمای روسیه حركت كنه و آب رادیاتورش در سرما یخ نزنه و در گرما جوش نیاره. اونا فولكس رو ساختند كه رادیاتور نداره و موتورش در عقب قرار داره تا سرمای زمستان و گرمای تابستان روی موتورش تاثیر نذاره.
علت شركت كردن آمریكا در جنگ این بود كه هیتلر به تمامی كشورهای هم پیمانش دستور داده بود تمامی كشتی ها، ناوها و زیردریایی های كشور های بیطرف رو نابود كنن به همین خاطر یه زیر دریایی ژاپنی یه ناو آمریكایی رو زد و این بهانه ای شد برای حضور آمریكا در جنگ. و در انتها شعار هیتلر با ارتش خودش و هم پیمانهاش این بود كه تا زمانی كه جلو میرم پشت سرم بیائید، كشتنم انتقامم رو بگیرید، عقب نشینی كردم به من مهلت ندهید و من رو بكشید.