- شروع کننده موضوع
- #1
silence
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 507
- امتیاز
- 348
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی - شهید قدوسی
- شهر
- تهران
- دانشگاه
- شهید بهشتی
- رشته دانشگاه
- دندانپزشکی
سلام.
خواستم ببینم این جا کسی هست این کتابو خونده باشه؟
کیمیاخاتون ( داستانی از شبستان مولانا ) , نوشته سعیده قدس , نشرچشمه
کتاب پرحاشیه ای بود چند سال پیش و اون موقع سر و صدای زیادی کرد عمدتا بخاطر دو مسئله:
اول نگاه و تصویر متفاوتی که نسبت به زن در طول کتاب ارائه می شه که به نظر من در نوع خودش واقعی و ملموسه. ( شخصیت کیمیا خاتون که محور بخش اول این کتابه در واقع دخترخوانده مولاناست. )
دوم که مهم تره اینه که مولانا و البته به خصوص شمس تبریزی رو متفاوت با اون تصوری که ازشون داریم نشون می ده و می شه گفت کاملا نقدشون می کنه. در واقع کاری که این کتاب کرده یعنی پرداختن به زندگی روزمره و بعد زمینی مولانا به جای بعد آسمانی و عرفانیش که همیشه باعث افتخار ما ایرانی هاست یک کم انسان رو نسبت به شخصیت کلی مولانا مردد می کنه! احتمالا اگر دختری حرف های این کتاب رو باور کنه از شمس تبریزی متنفر خواهد شد!
اما این که این کتاب چقدر بر اساس واقعیته مسئلست... سعیده قدس گفته که وقایع مربوط به کیمیا خاتون رو که رو به فراموشی بوده رو از یه کتابخانه ای تو شهر اسلام آباد پاکستان پیدا کرده ولی خب مولوی شناسان روی خوشی به این کتاب نشون ندادن و معتقد بودن اینا غالبا زائیده تخیلات این نویسندست البته پشت جلد کتاب هم نوشته شده " این رمان تاریخی برداشتی خیال پردازانه از یک ماجرای واقعی می باشد , سعی بسیار رفته تا واقعی ترین تصویر خیالی ارائه گردد! "
در کل اگه احیانا کسی خونده این کتابو بگه که چقدر حرفاشو پذیرفته؟ و یه چیز دیگه هم این که واقعا شیوه زندگی مولانا قبل از دیدن شمس قابل قبول تره یا بعد از تحولش؟
خواستم ببینم این جا کسی هست این کتابو خونده باشه؟
کیمیاخاتون ( داستانی از شبستان مولانا ) , نوشته سعیده قدس , نشرچشمه
کتاب پرحاشیه ای بود چند سال پیش و اون موقع سر و صدای زیادی کرد عمدتا بخاطر دو مسئله:
اول نگاه و تصویر متفاوتی که نسبت به زن در طول کتاب ارائه می شه که به نظر من در نوع خودش واقعی و ملموسه. ( شخصیت کیمیا خاتون که محور بخش اول این کتابه در واقع دخترخوانده مولاناست. )
دوم که مهم تره اینه که مولانا و البته به خصوص شمس تبریزی رو متفاوت با اون تصوری که ازشون داریم نشون می ده و می شه گفت کاملا نقدشون می کنه. در واقع کاری که این کتاب کرده یعنی پرداختن به زندگی روزمره و بعد زمینی مولانا به جای بعد آسمانی و عرفانیش که همیشه باعث افتخار ما ایرانی هاست یک کم انسان رو نسبت به شخصیت کلی مولانا مردد می کنه! احتمالا اگر دختری حرف های این کتاب رو باور کنه از شمس تبریزی متنفر خواهد شد!
اما این که این کتاب چقدر بر اساس واقعیته مسئلست... سعیده قدس گفته که وقایع مربوط به کیمیا خاتون رو که رو به فراموشی بوده رو از یه کتابخانه ای تو شهر اسلام آباد پاکستان پیدا کرده ولی خب مولوی شناسان روی خوشی به این کتاب نشون ندادن و معتقد بودن اینا غالبا زائیده تخیلات این نویسندست البته پشت جلد کتاب هم نوشته شده " این رمان تاریخی برداشتی خیال پردازانه از یک ماجرای واقعی می باشد , سعی بسیار رفته تا واقعی ترین تصویر خیالی ارائه گردد! "
در کل اگه احیانا کسی خونده این کتابو بگه که چقدر حرفاشو پذیرفته؟ و یه چیز دیگه هم این که واقعا شیوه زندگی مولانا قبل از دیدن شمس قابل قبول تره یا بعد از تحولش؟