قسمتی از وصیت نامه ی نیما یوشیج

  • شروع کننده موضوع
  • #1

reza-handsome

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
617
امتیاز
1,089
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
نمیدونم خوندیدش یا نه اما اگه نخوندید حتما بخونید خیلی جالبه
-------------------------------------------------------------------------
وصيّت***نامه***ی نيمايوشيج
شب دوشنبه 28 خرداد 1335
امشب فکر می***کردم با اين گذران کثيف که من داشته***ام - بزرگی که فقير و ذليل می***شود - حقيقةً جای تحسّر است . فکر می***کردم برای دکتر حسين مفتاح چيزی بنويسم که وصيت***نامه***ی من باشد ؛ به اين نحو که بعد از من هيچ***کس حقّ دست زدن به آثار مرا ندارد . به***جز دکتر محمّد معين ، اگر چه او مخالف ذوق من باشد .
دکتر محمّد معين حق دارد در آثار من کنجکاوی کند . ضمناً دکتر ابوالقاسم جنّتی عطائی و آل احمد با او باشند ؛ به شرطی که هر دو با هم باشند .
ولی هيچ***يک از کسانی که به پيروی از من شعر صادر فرموده***اند در کار نباشند . دکتر محمّد معين که مَثَل صحيح علم و دانش است ، کاغذ پاره***های مرا بازديد کند . دکتر محمّد معين که هنوز او را نديده***ام مثل کسی است که او را ديده***ام . اگر شرعاً می***توانم قيّم برای ولد خود داشته باشم ، دکتر محمّد معين قيّم است ؛ ولو اين***که او شعر مرا دوست نداشته باشد . امّا ما در زمانی هستيم که ممکن است همه***ی اين اشخاص نام***برده از هم بدشان بيايد ، و چقدر بيچاره است انسان ... !
 

sayyed

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
653
امتیاز
297
نام مرکز سمپاد
شهيد قدوسي قم
شهر
قم
مدال المپیاد
کمی شیمی
دانشگاه
شريف
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : قسمتی از وصیت نامه ی نیما یوشیج

به نقل از alone-boy :
نمیدونم خوندیدش یا نه اما اگه نخوندید حتما بخونید خیلی جالبه
-------------------------------------------------------------------------
وصيّت***نامه***ی نيمايوشيج
شب دوشنبه 28 خرداد 1335
امشب فکر می***کردم با اين گذران کثيف که من داشته***ام - بزرگی که فقير و ذليل می***شود - حقيقةً جای تحسّر است . فکر می***کردم برای دکتر حسين مفتاح چيزی بنويسم که وصيت***نامه***ی من باشد ؛ به اين نحو که بعد از من هيچ***کس حقّ دست زدن به آثار مرا ندارد . به***جز دکتر محمّد معين ، اگر چه او مخالف ذوق من باشد .
دکتر محمّد معين حق دارد در آثار من کنجکاوی کند . ضمناً دکتر ابوالقاسم جنّتی عطائی و آل احمد با او باشند ؛ به شرطی که هر دو با هم باشند .
ولی هيچ***يک از کسانی که به پيروی از من شعر صادر فرموده***اند در کار نباشند . دکتر محمّد معين که مَثَل صحيح علم و دانش است ، کاغذ پاره***های مرا بازديد کند . دکتر محمّد معين که هنوز او را نديده***ام مثل کسی است که او را ديده***ام . اگر شرعاً می***توانم قيّم برای ولد خود داشته باشم ، دکتر محمّد معين قيّم است ؛ ولو اين***که او شعر مرا دوست نداشته باشد . امّا ما در زمانی هستيم که ممکن است همه***ی اين اشخاص نام***برده از هم بدشان بيايد ، و چقدر بيچاره است انسان ... !
به این میگن نمونه ی تفکر باز !
 
بالا