پاسخ : فيلم هاي روي پرده
به نقل از baroon :
اگه زحمتي نيست اين كارو بكنيد اين تاپيك واسه همينه
چشم...
در مورد وقتی همه خوابیم فیلمی از بهرام بیضایی ( کارگردانی که اصولا هر 10 سال یه بار فیلم می سازه! )
این فیلم ساخت پیچیده و بسیار سنگینی داره و از اون فیلماییه که مخاطب باید واقعا حواسش رو به فیلم جمع کنه و هر لحظه به دیالوگ ها فکر کنه تا متوجه زیبایی های فیلم بشه! ( مثل همه فیلمای بیضایی! ) در مورد بعضی کارگردان ها مثل بیضایی و به خصوص مسعود کیمیایی معروفه که کسایی می تونن فیلماشون رو بفهمن که با نشانه های سینمایی این کارگردانا آشنا باشن! شاید به همین دلیله که اولین نظری که من در مورد وقتی همه خوابیم تو جشنواره از یه نفر شنیدم این بود که " فقط برا کسایی ساخته شده که سینمای بیضایی رو می فهمن! " که البته وقتی این فیلمو دیدم انقدر به نظرم جذابیت داشت که اصلا با این جمله موافق نبودم! ( از معدود فیلماییه در تاریخ زندگیم که دوست دارم یه بار دیگه ببینمش! )
فیلم تو نیم ساعت اول با یه سری حوادث خیلی خاص شروع می شه که من به دلایلی ترجیح می دم به صورت کلی اون ها رو تعریف کنم... ( کسایی که به نظرشون تعریف بخش اول فیلم بی مزش می کنه پاراگراف بعدی رو نخونن! )
" چکامه چمانی زن نویسنده ایه که سال پیش توی تصادف با کامیون شوهر و پسرش رو از دست داده و خودش زنده مونده! حالا اون راننده به دنبال رضایت چکامست ولی چکامه رضایت نمی ده! اصل داستان اما انگار از جایی شروع می شه که چکامه مردی زندانی به نام نجات شَکوندی رو سوار ماشینش می کنه تا به خونش برسونه و در راه می فهمه که این مرد یه قاتله که 5 سال به جرم قتل همسرش ترنج تو زندان بوده و بعد تبرئه شده! قتلی که واقعا انجامش نداده بوده! بعد از روایت شدن داستان خودکشی ترنج توسط نجات شکوندی چکامه تصمیم می گیره که آرزوی مرگ خودش و پیوستن به همسر و پسرش رو از طریق نجات به انجام برسونه و در نتیجه به نجات شکوندی آدرس خواهر معتادی رو می ده که باید توسط نجات کشته بشه ( و خودش به جای خواهری که اصلا وجود نداره تغییر قیافه می ده و سر قرار می ره! ) و البته در ازاش هم چکامه حرف های نجات در مورد نقش برادران ترنج در تن فروشی اون و در نهایت خودکشیش رو کامل ضبط می کنه و برای برادرای ترنج می فرسته! اما نجات شکوندی خواهر چکامه ( که خود چکامست ) رو نمی کشه و بهش می گه که خواهرش ( چکامه ) قصد کشتنش رو داره! چکامه تغییر قیافه و صداش رو به هم می زنه و با این دیالوگ از سر میز بلند می شه: " زندانی 106 ... می دونستم نمی شه بهت اعتماد کرد " و تازه این جا بعد از گذشتن حدود 30 دقیقه از شروع فیلم ( انقدر محو فیلم بودم که ساعت رو نگاه نمی کردم! ) با شنیدن صدای کات کارگردان معلوم می شه که فیلم تا این جا در متن یه فیلم دیگه می گذشته که پرند پایا نویسنده و بازیگر نقش چکامه بوده و مانی اورنگ بازیگر نقش نجات شکوندی و نیرم نیستانی کارگردان اون فیلمه و اسم اون فیلم هم وقتی همه خوابیمه! ( البته اون فیلم هنوز هم ادامه داره! ) از این جا مخاطب با دو داستان موازی رو به رو می شه! یکی داستان بازیگران و کارگردان این فیلم که به مشکلات این قشر می پردازه و داستان جالب تر که مربوط به همون فیلمی می شه که مخاطب تا حالا دنبالش می کرده! ..."
دلیل این که بخش ابتدایی داستان فیلم رو به صورت کلی ( منهای یه سری جزئیات! ) تعریف کردم این بود که به نظرم حتی تعریف کردنش هم می تونه جذاب باشه! اصلا هم تعریف کردن قصه در این مورد خاص فیلم رو بی مزه نمی کنه چون فیلم انقدر تو دیالوگاش زیبایی داره که حتی بهتره آدم کامل داستان فیلمو بدونه و به بخش های زیبای دیگه فیلم فکر کنه!
بازیگر نقش اول این فیلم ( بازیگر نقش پرند پایا و چکامه چمانی ) مژده شمسایی هست که بازیگر مورد علاقه بیضاییه و بازی خاصی داره ! هر چند دیالوگ هاش رو خیلی روون نمی گفت ولی فوق العاده در هر دو نقش حسش قوی بود!
بازم می گم دیالوگ های این فیلم تو بعضی بخشا خیلی مختصر و در عین حال جالب بیان می شد! توصیه می کنم کسایی که حوصله فیلم های سخت و درگیر کننده ذهن رو ندارن اصلا این فیلم رو نبینن! ولی کسایی که علاقه دارن به این سبک فیلما حتما با دقت این فیلمو ببینن! پس اگر احیانا دیدید و خوشتون نیومد کاسه کوزه ها رو سر من نشکنید
چون خیلیا که از سینما خارج می شدن اصلا حس خوبی نداشتن!