- شروع کننده موضوع
- #1
Spammer
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 986
- امتیاز
- 1,462
- نام مرکز سمپاد
- شهید هاشمی نژاد 1
- شهر
- مشهد
- دانشگاه
- شریف
- رشته دانشگاه
- عمران
در طول تاريخ، جوانمردي از سه كانون سپاهيان و پيشهوران و صوفيان رشد كرده و تقويت شده است.
و با وجود تفاوتهايي كه اين گروهها با هم داشته جوانمردانشان در اصول و مرامي همسو بودهاند: در مهمان نوازي و وفاي به عهد، در بخشندگي و گشاده دستي، در راستي و پايمردي و ...
مفهوم جوانمردي در طي سالها، با نامهاي مختلفي چون عياران، فتيان و اخيان و حتي لوتيان و غيره همسان شده است.
و گاهي اين نامها، نيكي و بدي و زشتي و زيبايي را توامان داشتهاند. حقيقت اما آن است كه در كنه جوانمردي، معنايي نهفته است كه آميزهاي است از فضايل اخلاقي و آموزههاي ديني و رفتارهاي انساني. از اين روست كه در روزگار كنوني به احياي دوباره آن بسيار نيازمنديم.
كتاب «جوانمرد، نام ديگر تو» در پي آن است كه در پيكر مفهوم جوانمردي كه در اين زمان خفته و نيمه جان، نفسي تازه بدمد.
اين كتاب با مقدمهاي ادبي درباره جوانمردي و سابقهاش شروع ميشود و نهايتا از آنجا گريزي ميخورد به نام و ياد و زندگي و شرح "شيخ ابوالحسن خرقاني"؛ عارف بزرگ قرن پنجم. در مقام جوانمردي ماندگار، در تاريخ انساني از حوزه جوانمردان صوفي.
اين كتاب در واقع به گونهاي بازآفريني و بازگويي حكايتها و سخنان اين عارف بزرگ است در قالب چهل روايت.
و ناگفته نماند كه مفهوم جوانمرد، مفهومي فراجنسيتي است كه هم مردان را در بر ميگيرد و هم زنان را. فارغ از سن و سال و مقام و مرتبهشان.
در روزگاري كه اخلاق و ايمان چنان نسبي و شخصي است كه شايد هر رفتاري مجاز شمرده ميشود، حكايتهاي زندگي شيخ ابوالحسن خرقاني، مبنايي است و معياري تا خويشتن را با آن بسنجيم و ببينيم در كشاكش زندگي و چالشهاي گوناگونش چگونهايم.
و اينك روايت سوم از كتاب "جوانمرد، نام ديگر تو" :
اگر خاري به پاي كسي برود، كسي كه آن سوي دنيا زندگي ميكند، آن خار به پاي جوانمرد فرو رفته است. جوانمرد است كه درد ميكشد.
اگر سنگي، سري را بشكند، اگر خوني در جايي جاري شود، اين جوانمرد است كه زخمي ميشود، اين خون جوانمرد است كه جاري ميشود.
اگر اندوهي در دلي بنشيند، اگر دلي بگيرد و بشكند، آن اندوه ازآن جوانمرد ميشود و آن دل جوانمرد است كه مي گيرد و ميشكند.
جوانمرد گفت: خدايا چرا اين همه باخبرم ميكني از هر خار جهان و از هر خون جهان و از هر اندوهش، چرا جهان به اين بزرگي را در تن كوچك من جا داده اي؟
خدا گفت: جهان را در تو جا دادهام؛ زيرا جوانمرد نخواهي شد، مگر آن كه جهان مرد باشي!
خوندن اين كتابو به همه توصيه مي كنم