- شروع کننده موضوع
- #1
رؤیاکریمی
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 504
- امتیاز
- 33
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان یزد
- شهر
- یزد
- سال فارغ التحصیلی
- 91
- دانشگاه
- یزد
- رشته دانشگاه
- مهندسی مکانیک
نام این شی اشاره دارد به هویت آن به عنوان ستاره ی متغیری در صورت فلکی سوسمار(Lacertae) ،و در سال 1929 نیز وقتی مکان این شی به خصوص بازشناخته شد،همین طور به نظر میرسید.این شی مدلی شد برای یک مجموعه ی کلی از "ستارگان "متغیر مه آلود که به اختصار آن را BL LAC نامیدند.در سال 1969 کشف گسیل های رادیویی از این اشیاءنخستین سرنخی بود که نشان می داد طبقه بندی این اشیاء نادرست بوده است،چون فقط کهکشان ها و اختروشها از این نوع امواج رادیو گسیل می کنند.
بدیهی است که اگر انتقال به سرخی از آن ها یافت میشد،معلوم میکرد که آیا این اشیاء متعلق به راه شیری هستند یا خیر.
اما،هیچ گونه مشخصه ی طیفی مشخصی از آنها یافت نشد و در آن زمان این مسئله حل نشده باقی ماند.
با اصلاح تکنیک ها خطوط نشری و جذبی ضعیفی یافت شد،که نشان میداد فواصل اشیای BL LAC باید در ردیف اختروشها باشد.این امر مسائلی را که قبلا درباره ی اختروشها مطرح شد،تشدید می کند،زیرا اگر این اشیاء در فواصل عظیم مشخص شده،قرار داشته باشند،در این صورت حتی روشنتر و متغیرتر از اختروشها خواهند بود.
بنابراین،باید آنها را در میان فعالترین اختروشها طبقه بندی کنیم.
در نتیج،BL LAC که ابتدا به صورت یک ستاره ی متغیر پایین دست در راه شیری شناسایی شده بود،صعود کرد و به یکی از فعالترین اشیای موجود در کل عالم تبدیل شد.اما داستان به همین جا پایان نمی پذیرد.
مشاهدات اخیر سوسماری BL نشان داده است که این شیء درمرکز یک کهکشان عادی قرار دارد.از این گذشته،به علت ماهیت بسیار ضعیف کهکشان اطراف آن،فاصله ی عظیم "کیهانشناختی" سوسماری BL تأیید شد:این شیء حقیقتا در فاصله ی عظیمی است که با انتقال به سرخش مشخص شده است. مسئله ی منبع انرژی با این یافته ها فقط غامضتر می شود،چگونه یک شیء می تواند چندان انرژی تولید کند که از چنین فاصله ی عظیمی دیده شود؟از سوی دیگر، تغییرپذیری،هم در برونداد نوری و هم در قطبش، هسته کاملا بر برونداد ماده ی اطراف چیرگی داشته باشد;از این رو اخترشناسان وقتی به بررسیBL LAC می پردازند،مثل این است که از فاصله ی نزدیکتر به قلب یک اختروش فعال "می نگرند".
بدیهی است که اگر انتقال به سرخی از آن ها یافت میشد،معلوم میکرد که آیا این اشیاء متعلق به راه شیری هستند یا خیر.
اما،هیچ گونه مشخصه ی طیفی مشخصی از آنها یافت نشد و در آن زمان این مسئله حل نشده باقی ماند.
با اصلاح تکنیک ها خطوط نشری و جذبی ضعیفی یافت شد،که نشان میداد فواصل اشیای BL LAC باید در ردیف اختروشها باشد.این امر مسائلی را که قبلا درباره ی اختروشها مطرح شد،تشدید می کند،زیرا اگر این اشیاء در فواصل عظیم مشخص شده،قرار داشته باشند،در این صورت حتی روشنتر و متغیرتر از اختروشها خواهند بود.
بنابراین،باید آنها را در میان فعالترین اختروشها طبقه بندی کنیم.
در نتیج،BL LAC که ابتدا به صورت یک ستاره ی متغیر پایین دست در راه شیری شناسایی شده بود،صعود کرد و به یکی از فعالترین اشیای موجود در کل عالم تبدیل شد.اما داستان به همین جا پایان نمی پذیرد.
مشاهدات اخیر سوسماری BL نشان داده است که این شیء درمرکز یک کهکشان عادی قرار دارد.از این گذشته،به علت ماهیت بسیار ضعیف کهکشان اطراف آن،فاصله ی عظیم "کیهانشناختی" سوسماری BL تأیید شد:این شیء حقیقتا در فاصله ی عظیمی است که با انتقال به سرخش مشخص شده است. مسئله ی منبع انرژی با این یافته ها فقط غامضتر می شود،چگونه یک شیء می تواند چندان انرژی تولید کند که از چنین فاصله ی عظیمی دیده شود؟از سوی دیگر، تغییرپذیری،هم در برونداد نوری و هم در قطبش، هسته کاملا بر برونداد ماده ی اطراف چیرگی داشته باشد;از این رو اخترشناسان وقتی به بررسیBL LAC می پردازند،مثل این است که از فاصله ی نزدیکتر به قلب یک اختروش فعال "می نگرند".