- شروع کننده موضوع
- #1
sanjab
کاربر نیمهفعال
- ارسالها
- 8
- امتیاز
- 5
- شهر
- کرج
امیدوارم که تکراری نباشه
یه روز یه ایرانیه بود که ترک بود ، یا نه ! راستشو بخواین آذری بود .مثل خواهر و برادر ما بود . اسمش ستار خان بود . یا شاید هم باقر خان بود . هر چی بود و هر کی بود خیلی شجاع بود ، خیلی حمیت داشت ، خیلی نترس بود ، یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد . جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه آزادی وطن و مشروطیت شد . برای من و تو ، برای ایران من و تو ، برای اینکه من و تو و فرزندان من و تو در این مملکت ، آزاد زندگی کنند فداکاری کرد . برای من و تو فدا کاری کرد.
یه روز یه ایرانیه بود ، یه رشتی ، آره ، یه روز یه رشتیه بود ، اتفاقاً آخوند هم بود . اسمش میرزا کوچک خان بود . میرزا کوچک هم برای عنان انداختن بر گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد . برای اینکه کسی در این مملکت ادعای خدایی نکند مبارزه کرد . اینقدر مبارزه کرد تا جونش رو فدای ایران من و تو کرد.
یه روز یه لره بود ، یه ایرانی لر ! برادر هم میهن من و تو بود . اسمش شاهپور بختیار بود . بختیار هم جونش رو برای آزادی و سعادت ایران من و تو گذاشت کف دستش ، اگر چه من و تو با او نا مهربانی ها کردیم ، اما خم به ابرو نیاورد . مبارزه کرد تا روزی که دژخیمان دشمن در مأمن و آسایشگاه دور از وطنش ، سرش را بریدند و به جدایی من و تو خندیدند .
آری یه روز بود که همه ما یکی بودیم . ترک و لر و رشتی و اصفهانی و عرب نداشتیم . تا اینکه دشمن اومد و رمز بقای ما رو کشف کرد و قفل اتحاد من و تو رو شکست . توی دهن من و تو انداخت که بگیم یه ترکه بود ... یه لره بود ... یه رشتیه بود ... یه عربه بود ووو ! عاقبتش چی !؟
ما شدیم اینی که شدیم. برای هم جوک میسازیم تا به دشمنانمان بگوییم آسوده بخوابید که ما خود با هم درجنگیم. تا دشمن سر راحت بر زمین گذارد و خیالش راحت باشد که من و تو هرگز دیگر "ما" نمیشویم . آری . این بود که ما از هم گسستیم تا دشمن نیازی به گسستنمان نداشته باشد . این بود که ایران ما شد ایرانستان. که هر گوشه اش سازی کوک می کند و به سمتی می رود
در اوج بیچارگی تهرانی ها ، تبریزی ها مینشینند و نظاره می کنند و تلافی "یه روز یه ترکه بود " را در می آورند. در کشاکش کشتار تبریزی ها ، تهرانی ها ، خم به ابرویشان نمی آورند. به گرفتاری هم خوشیم و باکمان نیست که دشمن ما را اینگونه متفرق می خواهد
آری ! خواهرم ، برادرم ، هم میهن آزاده ام ، تا روز که همه یکصدا نگوییم " یه روز یه ایرانیه بود ... " هرگز شکست دشمنمان را نخواهیم دید . بیایید همه با هم یکصدا فریاد بزنیم : یه روز همه ما ، با هم ، همصدا و هم آهنگ بر دشمنان اتحاد و همبستگی مان خواهیم شورید و پشتش را بر زمین خواهیم زد
زنده باد آزادی ، پاینده باد ایران
یه روز یه ایرانیه بود که ترک بود ، یا نه ! راستشو بخواین آذری بود .مثل خواهر و برادر ما بود . اسمش ستار خان بود . یا شاید هم باقر خان بود . هر چی بود و هر کی بود خیلی شجاع بود ، خیلی حمیت داشت ، خیلی نترس بود ، یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد . جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه آزادی وطن و مشروطیت شد . برای من و تو ، برای ایران من و تو ، برای اینکه من و تو و فرزندان من و تو در این مملکت ، آزاد زندگی کنند فداکاری کرد . برای من و تو فدا کاری کرد.
یه روز یه ایرانیه بود ، یه رشتی ، آره ، یه روز یه رشتیه بود ، اتفاقاً آخوند هم بود . اسمش میرزا کوچک خان بود . میرزا کوچک هم برای عنان انداختن بر گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد . برای اینکه کسی در این مملکت ادعای خدایی نکند مبارزه کرد . اینقدر مبارزه کرد تا جونش رو فدای ایران من و تو کرد.
یه روز یه لره بود ، یه ایرانی لر ! برادر هم میهن من و تو بود . اسمش شاهپور بختیار بود . بختیار هم جونش رو برای آزادی و سعادت ایران من و تو گذاشت کف دستش ، اگر چه من و تو با او نا مهربانی ها کردیم ، اما خم به ابرو نیاورد . مبارزه کرد تا روزی که دژخیمان دشمن در مأمن و آسایشگاه دور از وطنش ، سرش را بریدند و به جدایی من و تو خندیدند .
آری یه روز بود که همه ما یکی بودیم . ترک و لر و رشتی و اصفهانی و عرب نداشتیم . تا اینکه دشمن اومد و رمز بقای ما رو کشف کرد و قفل اتحاد من و تو رو شکست . توی دهن من و تو انداخت که بگیم یه ترکه بود ... یه لره بود ... یه رشتیه بود ... یه عربه بود ووو ! عاقبتش چی !؟
ما شدیم اینی که شدیم. برای هم جوک میسازیم تا به دشمنانمان بگوییم آسوده بخوابید که ما خود با هم درجنگیم. تا دشمن سر راحت بر زمین گذارد و خیالش راحت باشد که من و تو هرگز دیگر "ما" نمیشویم . آری . این بود که ما از هم گسستیم تا دشمن نیازی به گسستنمان نداشته باشد . این بود که ایران ما شد ایرانستان. که هر گوشه اش سازی کوک می کند و به سمتی می رود
در اوج بیچارگی تهرانی ها ، تبریزی ها مینشینند و نظاره می کنند و تلافی "یه روز یه ترکه بود " را در می آورند. در کشاکش کشتار تبریزی ها ، تهرانی ها ، خم به ابرویشان نمی آورند. به گرفتاری هم خوشیم و باکمان نیست که دشمن ما را اینگونه متفرق می خواهد
آری ! خواهرم ، برادرم ، هم میهن آزاده ام ، تا روز که همه یکصدا نگوییم " یه روز یه ایرانیه بود ... " هرگز شکست دشمنمان را نخواهیم دید . بیایید همه با هم یکصدا فریاد بزنیم : یه روز همه ما ، با هم ، همصدا و هم آهنگ بر دشمنان اتحاد و همبستگی مان خواهیم شورید و پشتش را بر زمین خواهیم زد
زنده باد آزادی ، پاینده باد ایران