نی لوفر
کاربر فعال
- ارسالها
- 26
- امتیاز
- 22
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان 2-مشهد
- شهر
- مشهد
- رشته دانشگاه
- امیدوارم پزشکی...
نبض ساعت روی دیوار داره میمیره...
همین چند تا تیک تاک آخریشم داره حوصلمو سر میبره!
ازصدای بغضش بدم میاد. همون تیک تاک های خستش...چون منو میبره به گذشته ها.وقتی تو بودی!!
اما حالا نیستی و من نمیخوام بغض کنم. نمیخوام اشکام دلنوشته هامو خیس کنه!نمیخوام بگن این دختره دیوونس...
اما نمیشه...! یه کاری کن بیخیال...
من دارم تو گذشته ها کنارتو نفس هامو میشمارم...
یک...دو...سه...
اما همیشه خیلی زود نفسم وایمیسته...تو گذشته هام. تو گذشته هات.تو گذشته هامون...!
اون وقته که دارم روزی هزار بار پیش تو و چشمات میمیرم.
اماتو...حتی تو خیالمم بی محلی!
خودمو میبینم که دارم میمیرم و تو میری...خیلی ساده میگذری...!
"عاشقا باید تنها بمیرن. عشق باید بمیره. نبض ساعت باید رو دیوار وایسته..." دنیا میگه.
تو خیالم سردی نگاهت تنمو میلرزونه.
مثل همیشه سرد و خاموشی و من روبروی تو کنار دیوار سرد اتاقت نبضم داره آروم آروم میمیره
و تو فقط بی حوصله نگاه میکنی و سکوت!!
من از صدای تیک تاک های ساعت خستم چون میخوام بمیره تا یکم بیشتر نگات کنم
و تو از صدای نبضم بدت میاد چون دوست داری اونو نگاش کنی...
ساعت روی دیوار میمیره
اما یکم دیر...
چون من خیلی وقته که مردم
و تو داری اونو نگاش میکنی...!
همین چند تا تیک تاک آخریشم داره حوصلمو سر میبره!
ازصدای بغضش بدم میاد. همون تیک تاک های خستش...چون منو میبره به گذشته ها.وقتی تو بودی!!
اما حالا نیستی و من نمیخوام بغض کنم. نمیخوام اشکام دلنوشته هامو خیس کنه!نمیخوام بگن این دختره دیوونس...
اما نمیشه...! یه کاری کن بیخیال...
من دارم تو گذشته ها کنارتو نفس هامو میشمارم...
یک...دو...سه...
اما همیشه خیلی زود نفسم وایمیسته...تو گذشته هام. تو گذشته هات.تو گذشته هامون...!
اون وقته که دارم روزی هزار بار پیش تو و چشمات میمیرم.
اماتو...حتی تو خیالمم بی محلی!
خودمو میبینم که دارم میمیرم و تو میری...خیلی ساده میگذری...!
"عاشقا باید تنها بمیرن. عشق باید بمیره. نبض ساعت باید رو دیوار وایسته..." دنیا میگه.
تو خیالم سردی نگاهت تنمو میلرزونه.
مثل همیشه سرد و خاموشی و من روبروی تو کنار دیوار سرد اتاقت نبضم داره آروم آروم میمیره
و تو فقط بی حوصله نگاه میکنی و سکوت!!
من از صدای تیک تاک های ساعت خستم چون میخوام بمیره تا یکم بیشتر نگات کنم
و تو از صدای نبضم بدت میاد چون دوست داری اونو نگاش کنی...
ساعت روی دیوار میمیره
اما یکم دیر...
چون من خیلی وقته که مردم
و تو داری اونو نگاش میکنی...!