مبانی روانشناسی علمی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

farshidGCD

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,747
امتیاز
7,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
MMU
رشته دانشگاه
IBM - ID
با توجه به این که اینجا روانشناسی بیشتر به صورت تجربه شخصی بحث میشه و نه علمی، قصد دارم یه سری مبانی مهم روانشناسی رو طی چند پست اینجا بزارم



اول از همه روانشناسی رو تعریف می کنیم: علمی که با استفاده از روشهای علمی و آزمون پذیر تجربی، سعی می کنه رفتار انسان رو تبیین[nb]برقراری رابطه علت و معلولی[/nb] و توصیف و گاها پیش بینی کنه
یه تعریف ساده که تقریبا همه جنبه های اصلی روانشناسی رو در بر میگیره
اما برای انجام یک کار علمی، ما قبل از هر چیز به یک تعریف عملیاتی(تعریفی که هیچ جای سوالی باقی نزاره) داریم؛ مثلا وقتی ما میگیم "افراد باهوش زندگی بهتری دارن" اولا مشخص نکردیم که باهوش یعنی چی؟ چه نوع هوشی؟ معیار سنجشمون کدوم آزمون بوده؟ و ثانیا زندگی بهتر نامفهومه، یک تعریف عملیاتی نیست
پس میبینین که خیلی از اصطلاحاتی که توی زندگی روزمره به کار میبریم و به نظر میاد به روانشناسی ربط دارن درواقع عملیاتی نیستن
\\توضیحاتی برای علاقمندای به کار پژوهشی روانشناسی: یک کار علمی روانشناسی باید سه اصل کنترل متغیر مستقل، تعریف عملیاتی و تکرار پذیری آزمایش رو رعایت کنه:
کنترل متغیرها: توی هر آزمایشی که ما یک رابطه علّی رو بررسی می کنیم (مثلا گوش دادن به موزیک سبب یادگیری بهتر میشه) ما چندین متغیر داریم؛ (گوش دادن به موزیک) که متغیر مستقل هست و ما میتونیم دستکاریش کنیم، متغیر وابسته (یادگیری بهتر) که با کم و زیاد کردن متغیر مستقل تغییر می کنه و متغیر های اضافی (مثلا عواملی مثل بی خوابی، تمرین، سن و...) یک پژوهشگر باید متغیر های اضافی رو حتی الامکان حذف کنه و متغیر مستقل رو با دقت دستکاری کنه
تعریف عملیاتی رو هم که گفتم
تکرارپذیری یعنی همه جا نتیجه واحد بده //


اما برای ساخت یا بررسی یک نظریه یا تئوری، اول از همه چند اصطلاح داریم:
1. استقرا: استقرا به معنی جمع بندی اطلاعات جزئی و نتیجه گیری از اون هست (بچه ها معمولا توی استدلالات از این استفاده می کنن) مثلا اگه یه کلاغ رو به یک بچه نشون بدین، بچه میبینه کلاغ سیاهه، بال داره، نوک داره، دم داره، چشم داره. بعد اگه یک پرنده دیگه رو هم به بچه نشون بدین که سیاه باشه میگه این کلاغه، چون ویژگی های کلاغ رو جمع بندی کرده
یا اگه به یه بچه دلفین نشون بدین درجا میگه ماهیه، چون شنا می کنه/اگه خفاش نشونش بدین پرندست، چون پرواز می کنه
یعنی از کوچکترین و جزئی ترین خصوصیات به کل میرسه
2. قیاس:این فرایند منطقی عکس استقرا هست، یعنی توی قیاس (توی سنین بالاتر استفاده میشه) فرد توی استدلال از کلی ترین ویژگی ها شروع می کنه، مثلا در مورد خفاش یه سری ویژگی های کلی رو میبینه و نهایتا استدلال می کنه که این پرنده نیست، پستاندار بالداره (صرفا جهت اطلاع: قیاس کامل ترین نوع استدلال هست و خیلی توضیحات داره که توی منطق واردش میشیم)

حالا: توی ایجاد یک فرضیه اول از همه ما مشاهده می کنیم (مثال: مطالعه 1.5 ساعت بی وقفه باعث یادگیری کمتر نسبت به مطالعه 1.5 ساعت همراه با استراحت می شود) خود توی این مثال ما اول یه سری اطلاعات جمع کردیم و حدس زدیم (مشاهده و جمع آوری اطلاعات) اما آیا درسته؟ برای انجامش یک آزمایش علمی انجام میدیم (آزمایش داده ها) و در صورت درست بودن به کمک استقراء یک فرضیه میسازیم (گروهی که مداوم مطالعه کرده بود در امتحان ضعیف تر از گروهی که غیر مداوم مطالعه داشت عمل کرده، پس تداوم مطالعه روی یادگیری تاثیر منفی داره) و با کمک قیاس یه سری شرایط کلی رو تبیین می کنیم (اگه مطالعه به مدت × باشه بهترین تاثیر رو داره، اما بیشتر از y ساعت تاثیر منفی داره) و با یک شکل دهی، نتایج رو منتشر می کنیم...



اینا خیلی مباحث مقدماتی بودن، بحث مهمی بعد از این داریم درباره رویکرد ها و بعدا هم بررسی فرضیات، که باشه برای بعدا :D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

farshidGCD

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,747
امتیاز
7,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
MMU
رشته دانشگاه
IBM - ID
پاسخ : مبانی روانشناسی علمی

شرمنده فاصله افتاد، توی این پست درباره رویکردهای مختلف روانشناسی توضیحات مختصری میدم

در روانشناسی پنج دیدگاه کلی داریم که هر کدوم ضعف ها و قوت های خودشون رو دارن و ار دیدگاه های مختلف به بررسی مشکلات و مسائل میپردازن
این پنج دیدگاه به طور تیتروار عبارتند از: بیولوژیک، شناختی، رفتاری، روانکاوی و انسانگرا

بیولوژیک: بر اساس این دیدگاه همه مشکلات و اختلالات روانی ریشه در ساختار بیولوژیک بدن دارن و اگه اختلال روانی وجود داره حتما عضوی از بدن نارسایی داره، مثلا اگه فرد در فهم سخنان دیگران مشکل داره احتمالا ناحیه ورنیکه مغزش آسیب دیده

شناختی: طبق رویکرد شناختی ذهن انسان از لحظه ای که به دنیا میاد کاملا تمیز و بدون هیچ توانایی یا برتری یا ضعف نسبت به بقیه هست، و فقط شامل فرایند های درون داد، ذخیره سازی و برون داده، درست مثل یک کامپیوتر. مثلا همونطور یک فلش مموری 8 گیگ ترنسند با pny فرقی نداره و در هردوشون میتونید اطلاعات بریزید و برداشت کنید، ذهن یک بچه آفریقایی با یک بچه آمریکایی تفاوتی نداره و فقط نوع یادگیری متفاوته

ایرادی که به این دیدگاه وارده، عدم توجه به ظرفیت ها و توانایی های شناختی مثل هیجان و هوش و تفکر جانبی و امثالهم است، بخصوص این که رویکرد شناختی اعتبری برای عواطف قائل نیست

رفتاری: در دیدگاه رفتاری تمامی رفتارهایی که از فرد سر میزنه ناشی از تعامل اون با محیطه، به عبارت دیگه بازخورد تعاملات شخص با محیط اطرافش از زمان تولد تا مرگ، رفتارهای اون رو تشکیل میده
رفتار در این دیدگاه تجلی کامل تفکر و احساسات فرد تعریف شده

روانکاوی: نظریه معروف فروید در مورد رفتارها! دیدگاه فروید یک دیدگاه متفاوت از سایر دیدگاه هاست.
رویکرد روانکاوی به دو عامل می پردازه: غرایز طبیعی (بخصوص جنسی) و تجارب کودکی
در دیدگاه روانکاوی کلمه کلیدی کلمه "عقده" است، به طور خلاصه این تجارب دوران کودکی و بازخوردهاشون هستن که رفتارها و افکار ما رو تحت تاثیر قرار میدن، این تجارب هم متاثر از غرایز و ارضا شدن اونهاست
فروید بر ارضای صحیح جنسی تاکید می کنه و معتقده در صورت ارضای ایده آل غرایز، رفتار ایده آل خواهیم داشت و در غیر این صورت اختلال رفتاری بوجود میاد
از لحاظ مذهبی به دیدگاه فروید ایراداتی گرفته شده، چرا که تخلیه غرایز با باورهای خیلی از ادیان مطابقت نداره

انسان گرا: طبق رویکرد انسانگرایی، انسان آزاد و مسئول اعمال خودشه و به هیچ وجه تابع جو و جنسیت و تجارب و بازخوردها نیست، شاید متاثر باشه ولی ابدا تابع اونها نیست. از این لحاظ که انسانگرایی برای احساسات و عواطف انسانی اعتبار ویژه ای قائله، میشه اونرو با 180 درجه تفاوت نسبت به دیدگاه شناختی مطرح کرد چرا که بر خلاف رویه شناختی انسان ماشین نیست، بلکه موجودیست قابل انعطاف که تابع هیچ چیز نیست و مختار و آزاد است!
اما این دلیل نمیشه که به این دیدگاه انتقاداتی وارد نباشه، از جمله این که در رویکرد انسانگرا نمیشه رابطه علت و معلولی بین رفتار و شرایط تعریف کرد چرا که طبق این دیدگاه به تعداد انسانها ضرب در شرایط، رفتار بخصوص وجود داره و هر تجربه ای منحصر به فرده... قابل آزمایش نبودن این روش بزرگترین نقد وارده است

اسم انسانگرایی همیشه با ابراهام مازلو همراهه و چه کسی بهتر از مازلو میتونه نظامی رو که خودش پایه گذاری کرده تعریف کنه؟ مازلو برای تعریف سلسله مراحل شکوفایی استعداد و رفتار در دیدگاهش، یک هرم رسم کرده که به این شکله

vevgu2shgwnf3oof6u2s.jpg

تفسیر هرم مازلو خودش کار گسترده ایه و از این تاپیک خارجه، اما به طور خیلی خلاصه مازلو میگه:

1. هر انسانی یه سری نیازهای اولیه فیزیولوژیک داره که مهمترین اونها هوا، آب و غذا، خواب، سکس (از دیدگاه فیزیولوژیک)، سرپناه و سایر نیازهای فیزیولوژیکه

2. در مرحله بعد نیازهای روانی از جمله امنیت، شغل، اخلاقیات وارد میشه

3. در مرحله سوم نیازهای اجتماعی مانند ارتباط با دوستان، روابط اجتماعی، نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، ارتباط جنسی (از دیدگاه روانی) قرار دارن

4. در مرحله چهارم دستاورد های روانی اولیه مثل اعتماد به نفس، احساس احترام، احساس رضایت از خود، احساس موفقیت و شادی و توانایی احترام به دیگران رو کسب می کنه

5. و در مرحله پنجم، به اوج دستاوردهای روانی یک انسان مثل خودشکوفایی، عدم تعصب، توانایی پذیرش واقعیت، اخلاق و... دست می یابه (یعنی طبق نظریه ابراهام مازلو، افرادی که نمیتونن تعصب در فکر رو بزارن کنار احتمالا یک یا چندتا از نیازهای مراحل پایه هرم رو کسب نکردن)


ضمیمه: هرم ابراهام مازلو با ترجمه فارسی
 

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : مبانی روانشناسی علمی

نیاز های کاذب هم توی هرم مازلو نبودن؟
کلا یادمه به نیاز های کاذب هم یه ربطی داشت!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

farshidGCD

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,747
امتیاز
7,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
MMU
رشته دانشگاه
IBM - ID
پاسخ : مبانی روانشناسی علمی

نه اون بحث بیشتر توی جامعه شناسی انسانگرا میگنجه، روانشناسی جمعی و اینا... مارکوزه که مد و سبک های زندگی رو بررسی می کرد از اصطلاح نیازهای کاذب برای تبیین علت های روانی گرایش به این کارها استفاده کرد
ولی مازلو فقط همین دسته نیازها رو گفته، نیازهای کاذب کلا در دسته نیازهای اجتماعی جانبی قرار میگیره که توی هرم مازلو راجع بهش بحث نمیشه
 
ارسال‌ها
2,674
امتیاز
1,092
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
البرز-کرج
سال فارغ التحصیلی
89
دانشگاه
خوارزمی (کرج)
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : مبانی روانشناسی علمی

خب فرشید جان الان چه کار کنیم با اینها؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

farshidGCD

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,747
امتیاز
7,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
MMU
رشته دانشگاه
IBM - ID
پاسخ : مبانی روانشناسی علمی

پرینت کن کاغذاشو بده سبزی فروش :D
خوب آدم با آموزش چیکار می کنه؟ میخونه، یاد میگیره، پس فردا گفتن این مقاله روانشناسی از دیدگاه شناختیه :-\ :rolleyes: {-8 نشه
 
ارسال‌ها
2,674
امتیاز
1,092
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
البرز-کرج
سال فارغ التحصیلی
89
دانشگاه
خوارزمی (کرج)
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : مبانی روانشناسی علمی

بابا خوش مزه الان من اینو خوندم الان دیگه کامل اصول رو یادگرفتم؟
هرچی داری و بلدی بیار منم می خونم ببینم چه استفاده ای می تونم ازش بکنم.
مقاله!
منتظرما!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

farshidGCD

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,747
امتیاز
7,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
MMU
رشته دانشگاه
IBM - ID
پاسخ : مبانی روانشناسی علمی

نه، منم نگفتم همه اصول رو یاد گرفتی!
چشم تاپیک ادامه خواهد داشت
 
ارسال‌ها
2,674
امتیاز
1,092
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
البرز-کرج
سال فارغ التحصیلی
89
دانشگاه
خوارزمی (کرج)
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : مبانی روانشناسی علمی

چمن زیر تاپیک سبز شد فرشید جان!
 
بالا