تمدن های باستانی آمریکای مرکزی، اینکاها، مایاها و آزتک ها در فاصله زمانی بسیار کوتاهی، پیش از حمله اسپانیایی ها به سطح بالایی از فرهنگ و اجتماع و تکنولوژی رسیدند، در حالی که با تمدن های بین النهرین و مصر و... هیچ ارتباطی نداشتند.
در این میان آزتک ها تمدنی بسیار عجیب بودند.
آزتک ها یک تمدن مزو آمریکایی در مکزیک مرکزی و دارای اسطوره های غنی بوده اند. آزتکاتل و به زبان خود آزتک ها ناهواتل، در لغت به معنای افرادی است که از آزتلان می آمدند.
آزتک ها بیشتر خود را مکزیکا صدا می زدند که نام کشور مکزیک از آن مشتق شده است. در سال1810، الکساندر فون هولمبولدت برای اولین بار لفظ مدرن آزتک را برای این تمدن به کار برد.
پایتخت آزتک ها تنوچ تیتلان نام داشت و از سال 1325 تا 1521، یازده نفر بر آن فرمانروایی کردند و سرانجام پس از جنگ های خونین در 13اوت 1521،«کو آیوتموک»، آخرین فرمانروای آزتک ها خود را تسلیم اسپانیایی ها کرد.
تمدن آزتک ها
از آزتک ها شاهکار های هنر معماری به جا مونده که تو یونسکو هم به ثبت رسیده. اونا تو رشته های نجوم، حقوق و حکومت پیشرفتهای زیادی کرده بودن و به موسیقی، رقص، نمایشنامه و ادبیات هم علاقه مند بودن و باغ های گیاه شناسی و گیاه پروری زیادی داشتن. اونا از شبکه های بزرگی برای آبیاری زمین های کشاورزی استفاده می کردن و مجهز به تاسیساتی مثل بیمارستان با پزشک ها و جراح های متخصص بودن.
فرهنگ آزتک ها
با وجود تمدنی که حاکم به آزتک ها بوده اما این قوم از نظر فرهنگی در سطح بسیار پایینی بودن.(نظر شخصی خودمه!)
از این نظر اینو می گم که آزتک علاقه ی زیادی به «آدم خواری» و «قربانی کردن اُسرا» داشتن. به این صورت که گاهی تو جشنای «خونی» که راه مینداختن، تو یه شب هزاران نفر خورده می شدن.
اونا چندین نوع قربانی کردن داشتن؛ سر بریدن(برای خدایان)، آتش زدن و... که مفصلشو بعدا میذارم.
یه نکته جالب : مکزیکی های معاصر از اینکه به آزتک ها تعلق دارند به خودشون می بالند. آنها تونستن بسیاری از آداب و رسوم آزتک ها را تا به امروز حفظ کنن. برخی واژه های آزتک نه تنها بین خود مکزیکی ها حتی تو زبان های بزرگ دیگه مثل انگلیسی دیده میشن. مانندchocolate (=شکلات)، tomato (=گوجه فرنگی)، avocado(=درخت آوکادو) و...
شما رو نمی دونم ولی من واقعا به خودم می بالم که نیاکان من هیچ وقت برای خدایانشون، هیچ انسانی رو قربانی نکردن یا بهتر بگم هیچ وقت «بت پرست» نبودن و تا جایی که من می دونم همیشه تو ایران ـ چه پیش از اسلام و په پس از اسلام ـ حرف از هم دلی و مهربونی نسبت به هم بوده نه کشت و کشتار به خاطر خوش گذرونی!
خواستم نظر شمارو در مورد آزتک ها بدونم.
و
شما در مورد بقیه ی تمدن های آمریکای مرکزی چی میدونین؟
من از مایا ها بیشتر میدونم.مخصوصا این سالها که قضیه فراماسون ها اوج گرفته و اینا پیشبینی هایی داشتن.
خیلی هم مرموز هستن و ترسناک.
ترجیح میدم دربارشون فکر نکنم اما میدونم که تحقیقات زیادی از طرف یونسکو و سازمان های متحد درباره اونجا شکل گرفته که بیشتر به خاطر ماسون بودن جو حاکم بر دنیاست.
تمدن شرقی هم که به هر جاش نگاه کنی مایه افتخاره به خصوص ایران عزیزمون.
من از مایا ها بیشتر میدونم.مخصوصا این سالها که قضیه فراماسون ها اوج گرفته و اینا پیشبینی هایی داشتن.
خیلی هم مرموز هستن و ترسناک.
ترجیح میدم دربارشون فکر نکنم اما میدونم که تحقیقات زیادی از طرف یونسکو و سازمان های متحد درباره اونجا شکل گرفته که بیشتر به خاطر ماسون بودن جو حاکم بر دنیاست.
آزتک ها یه تمدن خارقالعاده تو آمریکای جنوبی بودن !
شهرشون یه شهر فوق مدرن بود ، من یه مستند دربارشون تو بی بی سی دیدم درباره شیوه تصرفش توسط اسپانیایی ها بود !
با حمله اسپانیایی ها شهر به کلی ویران میشه و تمدن به اون عظمت از بین میره !
میگن نزدیک 1 میلیون نفر جمعیت داشته همون شهرشون
داستان مستند این بود که 6 تا شورشی اسپانیایی از کشورشون فرار میکنن به آمریکا
بعد اونجا وارد قبیله آزتک ها میشن
رئیس قبیله دستور میده برای خورشید قربانیشون کنن
اولیو قربانی میکنن ولی وقتی میخوان دومی رو قربونی کنن خورشید میگیره
موهای طرف بلوند بود برای همین میگن این فرزند خورشیده و خیلی قبولش دارن
کم کم وارد قبیله میشن و جای طلاهارو پیدا میکنن
با نیروهای اسپانیایی هماهنگ میکنن تا با یه روش صد در صد ناجوانمردانه شهرو تصرف کنن ،
تو همین گیر و دار مردم شاهشونو میکشن و شاه جدید به تخت میشینه
شهر پر از مارپیچ بوده و تعقیب بومیا توی شهر کار سختی بوده برای همین اسپانیایی ها همه دیوارهارو خراب میکنن
و.....
اینها توویکی پدیا بود
آزتکها، یک تمدن مزو آمریکایی را در مکزیک مرکزی شامل میشدند که دارای اسطوره بسیار غنی بودند. آزتکاتل به زبان خود آزتکها یعنی ناهواتل، در لغت به معنی افرادی است که از آزتلان (سرزمین افسانهای آزتکها) میآمدند. آزتکها خود را بیشتر مکزیکا صدا میکردند، که از آن امروزه نام کشور مکزیک مشتق شدهاست. در سال ۱۸۱۰، طبیعتشناس پروسی الکساندر فون هولمبولدت برای اولین بار لفظ مدرن آزتک را برای این تمدن و یا ملّت، ابداع کرد.
پایتخت آزتکها تنوشتیتلان[۱] نام داشت و از سال ۱۳۲۵ تا ۱۵۲۱، دوازده نفر بر آن فرمانروایی کردند. پس از جنگهای خونین، در ۱۳ اوت ۱۵۲۱، آخرین حکمران آزتکها خود را تسلیم اسپانیاییها کرد.
[ویرایش] فرهنگاینان پرستشگاهها و برجها و خانههای بسیاری را با مصالح سنگی ساخته بودند . در رشته نجوم، حقوق و حکومت، پیشرفت کرده بودند . در بسیاری از هنرها و پیشهها صاحب مهارت شده بودند . به موسیقی، رقص، نمایشنامه، و ادبیات علاقهمند بودند.
گذشته از اینها آزتکها چندین باغ گیاهشناسی یا گیاه پروری داشتند که اروپائیها تا آن زمان با چنین چیزی آشنا نشده بودند. در سرزمین آزتکها شبکه بزرگی برای آبیاری زمینهای کشاورزی ایجاد شده بود. صنعت بافندگی، شکل گرفته بود. در میان این مردم، تاسیساتی مانند تیمارستان با پزشکان و جراحان متخصص وجود داشت. اینان تمدنی بس شگفت انگیز داشتند.
در سال ۱۵۱۹ میلادی یک ملوان اسپانیائی به نام ارناندو کورتز همراه با ارتشی کوچک، به آزتکها حمله کرد . او پس از نبردهای سخت و خونین توانست قدرت و حکومت آزتکها را سرنگون و نابود کند . آنگاه اسپانیائیها مکزیک را جزئی از سرزمین امپراتوری اسپانیا بشمار آوردند .
ولی امروزه نیز بسیاری از سرخ پوستان ساکن مکزیک به زبان آزتک سخن میگویند . مکزیک امروزی و مکزیکیهای معاصر از اینکه به آزتکها تعلق دارند بر خود میبالند . آنها توانستهاند بسیاری از شیوههای زندگی، آداب و رسوم آزتکها را تا امروز حفظ کنند . برخی از واژههای آزتک نه فقط در میان مکزیکیها یافت میشوند بلکه به زبانهای بزرگ مانند زبان انگلیسی نیز راه یافتهاند . از میان این واژهها میتوان به chocolate (= شکلات) ، tomato (= گوجه فرنگی) ، ocelot (= گربه پلنگی) ، coyote (= کایوت) ، avocado (= درخت آوکادو) و برخی واژههای دیگر اشاره کرد .
بدین ترتیب، با آنکه قدرت و حکومت امپراتوری آزتکهای باستان در چهارصد و اندی سال پیش از این نابود شد، تاثیرشان در جنبههای گوناگون زندگی فرهنگی ملت مکزیک همچنان زندهاست .
[ویرایش] آدم خواریسران آزتک اشتهای سیری نا پذیری برای آدم خواری داشته اند. بر خلاف مایا ها که قربانیان انسانی گاه به گاه و صرفا تحت مراسم آیینی داشته اند، آزتک ها به بر پا کردن "جشن خون" و سلاخی آییتی دسته جمعی و آدم خواری سیاه و گسنرده شهره بوده اندآیا ادم خواری آزتک ها یک نیاز اکولوژیک بوده است؟. مشاهده کشته شدن، و سلاخی آیینی صد ها و بلکه هزاران نفر در یک شب، و تکرار مدام آن در سال، رعب و وحشتی فراگیر در سایر قبایل همسایه بر انگیخته بود. استاد دانشگاه هاروارد، دیوید اس. لندز در کتاب خود "ثروت و فقر ملل" می نویسد که یکی از دلایل عمده ای که آزتک ها با ابعاد گسترده خون خواری و آدم خواری از مردم خویش، سالها حکومت کردند، ایجاد جو وحشت بوده است.
اشتهای آزتک ها برای گوشت انسان آنچنان گسترش یافته، و تعداد مردم آن سرزمین به تعدادی کم شده بوده است که سران آزتک را برای مذاکره جهت گرفتن "قربانی انسانی" به سراغ سایر قبایل می فرستاد. در این مذاکرت پشت پرده، سران بی کفایت قبایل همسایه "جنگ های تشریفاتی" در ابعاد کوچک ترتیب می داده اند و مردم نگون بخت و از همه جا بی خبر خود را به "کام" دشمن سرازیر می کردند. در نتیجه شکست از پیش تعیین شده دسته های همسایه، قربانی های جشن خون بعدی برای آزنک ها به دست می آمد.
پایتخت آزتکها تنوشتیتلان[۱] نام داشت و از سال ۱۳۲۵ تا ۱۵۲۱، دوازده نفر بر آن فرمانروایی کردند. پس از جنگهای خونین، در ۱۳ اوت ۱۵۲۱، آخرین حکمران آزتکها خود را تسلیم اسپانیاییها کرد.
[ویرایش] فرهنگاینان پرستشگاهها و برجها و خانههای بسیاری را با مصالح سنگی ساخته بودند . در رشته نجوم، حقوق و حکومت، پیشرفت کرده بودند . در بسیاری از هنرها و پیشهها صاحب مهارت شده بودند . به موسیقی، رقص، نمایشنامه، و ادبیات علاقهمند بودند.
گذشته از اینها آزتکها چندین باغ گیاهشناسی یا گیاه پروری داشتند که اروپائیها تا آن زمان با چنین چیزی آشنا نشده بودند. در سرزمین آزتکها شبکه بزرگی برای آبیاری زمینهای کشاورزی ایجاد شده بود. صنعت بافندگی، شکل گرفته بود. در میان این مردم، تاسیساتی مانند تیمارستان با پزشکان و جراحان متخصص وجود داشت. اینان تمدنی بس شگفت انگیز داشتند.
در سال ۱۵۱۹ میلادی یک ملوان اسپانیائی به نام ارناندو کورتز همراه با ارتشی کوچک، به آزتکها حمله کرد . او پس از نبردهای سخت و خونین توانست قدرت و حکومت آزتکها را سرنگون و نابود کند . آنگاه اسپانیائیها مکزیک را جزئی از سرزمین امپراتوری اسپانیا بشمار آوردند .
ولی امروزه نیز بسیاری از سرخ پوستان ساکن مکزیک به زبان آزتک سخن میگویند . مکزیک امروزی و مکزیکیهای معاصر از اینکه به آزتکها تعلق دارند بر خود میبالند . آنها توانستهاند بسیاری از شیوههای زندگی، آداب و رسوم آزتکها را تا امروز حفظ کنند . برخی از واژههای آزتک نه فقط در میان مکزیکیها یافت میشوند بلکه به زبانهای بزرگ مانند زبان انگلیسی نیز راه یافتهاند . از میان این واژهها میتوان به chocolate (= شکلات) ، tomato (= گوجه فرنگی) ، ocelot (= گربه پلنگی) ، coyote (= کایوت) ، avocado (= درخت آوکادو) و برخی واژههای دیگر اشاره کرد .
بدین ترتیب، با آنکه قدرت و حکومت امپراتوری آزتکهای باستان در چهارصد و اندی سال پیش از این نابود شد، تاثیرشان در جنبههای گوناگون زندگی فرهنگی ملت مکزیک همچنان زندهاست .
[ویرایش] آدم خواریسران آزتک اشتهای سیری نا پذیری برای آدم خواری داشته اند. بر خلاف مایا ها که قربانیان انسانی گاه به گاه و صرفا تحت مراسم آیینی داشته اند، آزتک ها به بر پا کردن "جشن خون" و سلاخی آییتی دسته جمعی و آدم خواری سیاه و گسنرده شهره بوده اندآیا ادم خواری آزتک ها یک نیاز اکولوژیک بوده است؟. مشاهده کشته شدن، و سلاخی آیینی صد ها و بلکه هزاران نفر در یک شب، و تکرار مدام آن در سال، رعب و وحشتی فراگیر در سایر قبایل همسایه بر انگیخته بود. استاد دانشگاه هاروارد، دیوید اس. لندز در کتاب خود "ثروت و فقر ملل" می نویسد که یکی از دلایل عمده ای که آزتک ها با ابعاد گسترده خون خواری و آدم خواری از مردم خویش، سالها حکومت کردند، ایجاد جو وحشت بوده است.
اشتهای آزتک ها برای گوشت انسان آنچنان گسترش یافته، و تعداد مردم آن سرزمین به تعدادی کم شده بوده است که سران آزتک را برای مذاکره جهت گرفتن "قربانی انسانی" به سراغ سایر قبایل می فرستاد. در این مذاکرت پشت پرده، سران بی کفایت قبایل همسایه "جنگ های تشریفاتی" در ابعاد کوچک ترتیب می داده اند و مردم نگون بخت و از همه جا بی خبر خود را به "کام" دشمن سرازیر می کردند. در نتیجه شکست از پیش تعیین شده دسته های همسایه، قربانی های جشن خون بعدی برای آزنک ها به دست می آمد.
روش های قربانی کردن : آن ها اسیری را به عنوان مظهر ایزد قرار بر می گزیدند، کاهنان به وی آداب و رسوم درباری و نواختن نی لبک می آموختند. خدمتکارانی به خدمت وی گمارده می شدند. جامه ی خدایان را می پوشید. از چپق زرین تنباکو دود می کرد و همچون اشراف دسته گلی به دست می گرفت و به گردش می پرداخت. در حالی که همه در برابر وی کرنش می کردند. 20 روز قبل از مراسم جشن، لباس سرداران و جنگجویان دلیر را بر تنش می پوشاندند. چهار دوشیزه که مظهر همسران ایزد تقدیر بودند، به عقد وی در می آمدند. در روز جشن به افتخار او رقص و مهمانی برپا می شد و همه مدح وی را می گفتند. وی همراه با همسرانش در یکی از زورق های سلطنتی به معبد کوچکی که در کرانه ی دریاچه ای بود می رفت و در آنجا همسرانش وی را ترک می کردند. او با نی لبک ها از پلکان بالا می رفت و سر هر پله ای، یکی از نی لبک ها را که نشانه ای از بزرگی گذشته اش بود، می شکست. در بالای معبد، کاهنان جامه از بدن او بیرون می آوردند، وی را بر قربانگاه می خواباندند و قلب تپنده اش را بیرون می کشیدند!
روش های دیگه ای هم بوده مثلا قربانی رو به چوب بلندی می بستن و اونقدر تیر به طرفش پرت می کردن تا بمیره! سر بریدن و آتش زدن هم از روش های دیگه بوده.
آزتک ها کسانی که تو جنگ شجاعت بسیاری به نمایش می گذاشتن رو هم به روش پهلوانی قربانی می کردن! به این صورت که اونو می بستن و یه شمشیر و چهار گرز چوبی بهش می دادن تا در برابر چهار مرد جنگجو، از خودش دفاع کنه و در صورت پیروزی باید با دست چپ، با نفر پنجم مبارزه می کرد. اگه پیروز می شد، سر کرده ی سپاهی می شد اما بسیاری از اونا ترجیح می دادن قربانی بشن! چون خودشونو «برگزیدگان آفتاب» می دونستن!
تو مراسم ذیگه ای که اسیری برای «تونایتو»(خورشید) قربانی می شد، بعد از جشن های بسیار، قربانی ـ که معمولا مردی سالم و تنومند بود ـ را به وسیله ی کارد سنگی بزرگی سر می بریدند و بعد بلافاصله کارد دیگری را به شکل مثلث بلندی از ورقه ی سنگی به سینه ی مرد با یک ضربه فرو می کردند. سپس کاهن اعظم با ساییدن دو تکه چوب ویژه، آتش افروخته و یک تکه از آن چوب را به شکاف سینه قربانی فرو کرده و پیشاپیش جمعیت که در حال حرکت بودند، قربانی را به معبد مخصوص می بردند تا تقدیم خدایان شود.