خاطرات شما از دوستاتون

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,268
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
سلام :D
فکر میکنم دوستای ما یه قسمت خیلی مهم توی تصمیم گیریا رفتارا و کلاً زندگی ما هستن
و از طرفی همه ما توی همه موقعیتها یه سری دوست داشتیم
پس دوستامون قسمت خیلی مهمی از خاطره هامونو تشکیل میدن..!
خاطره هاتون از دوستاتون چی بوده؟ ;))
 

lof

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,866
امتیاز
10,628
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
پلى تكنيك تهران
رشته دانشگاه
مهندسى معدن
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

یکی از بهترین دوستام اول دوستم نبود

یه روز سال پنجم دعوامون شد من زدم تو زانوش با پا قبلا پاش زخمی شده بود زخمش باز شد

بعد به خاطر اون دعوا با هم دوست شدیم


ببینین پسرا حتی وقتی دعوا هم میکنن ممکنه با هم دوست شن

پ.ن: این قسمت آخر ربطی به موضوع نداشن بحث نکنین
 

Sajal

کاربر فعال
ارسال‌ها
70
امتیاز
417
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
دانشگاه
تهران!
رشته دانشگاه
تئاتر
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

اول راهنمایی که بودم سر یه موضوعی با دوست صمیمیم دعوامون شد داشتیم بحث میکردیم که من یهو زدم تو گوشش!!!!
1) :O
2) :-"
3) :D
4) :))
از اون به بعد دیگه با هم دعوا نکردیم!
 

babak_eb

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
686
امتیاز
2,270
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
91
رشته دانشگاه
روانشناسی
اینستاگرام
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

من توی یه عروسی بود که با عموم و بچه هاش رفته بودیم
یه پسری هم بود .... اول ازش خوشم نیومد ولی الان از بهترین دوستامه .... >:D< >:D< >:D< >:D< >:D<
 

mona*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
985
امتیاز
7,008
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
پایتخت تاریخ و تمدن!(Hamedan DC!:D)
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

اصلا روز و شب من خاطره با دوستامه! :D
کدومو بگم؟! :-?
بزرگترین قهر زندگیم! ???
پارسال دقیقا روز آخری که میرفتیم مدرسه و فرداش امتحانا شرو میشد با دو تا از صمیمی ترین دوستام سر یه چیز مسخره دعوام شد! :(
بعدش تو امتحانا که همو ندیدیم!بعدشم تابستون بود! :-??
سه ماه ما با هم قهر بودیم! :((
اونوقت خیلی جالب بود قبل از قهر میخواستیم با هم بریم کلاس و وقتی قهر کردیم دوستم دوسه بار زنگید خونمون درباره ی ساعت کلاس صحبت کردیم!
پشت تلفن با هم میگفتیم میخندیدیم بعد فردا سر امتحان دوباره واسه هم قیافه میگرفتیمو با هم حرف نمیزدیم! =))
دلمون واسه هم تنگ شده بود خب! :-s
خودمونم الان به اون موقه ها میخندیم! :))
اخراش کار به نامه و اینا رسیده بود! =))
سر هیچ و پوچ کل تابستونمون خراب شد! [-(
الان خیلی با هم خوبیم!هر وقت قهر میکنیم ی هساعت نشده دوباره آشتی میکنیم! :)
فقط شانس ما بود اوندفه روز آخر،زنگ آخر،تابستون...
همه چی دست به دست هم داده بود تا سه ماه قدر همو بیشتر بدونیم! ;;)
 

Your feline

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,059
امتیاز
16,988
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان
شهر
شهرستان
سال فارغ التحصیلی
105
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

مَن خاطره زيادي ندارَم از دوستـ ـام .
بايكي از دوستان صميمي چَن سالَم اول آبان يه سالي دَعوام شـُد سر يه چيز خيلي الكي هنوز كه هَنوزه
با افتخـار باش حرف نمي زَنَم !
يه دوستي هم داشتم وختي با يكي دعوام مي شد طرف اونو مي گِرِف ! خيلي جالب بود برام !
 

Sahdis

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
270
امتیاز
863
نام مرکز سمپاد
:)مركز راهنمايي فرزانگان رشت
شهر
:)رشت
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

يكي از دوستام گفت بايد مزاحم يكي بشي وگرنه باهات قهر ميكنم و ديگه بايد منو فراموش كني.... :-ss
منم مزاحم اون شخص شدم ولي موبايلش خاموش بود.... #S-:
به دوستم گفتم...
گفت خودم ميدونستم چون اون شماره ي بابام بود ميخواستم امتحانت كنم كه به حرف دوستت گوش ميدي يا نه!! ~X(
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

** هر چی میگفت بیا دوست بشیم میگفتم منو تو ؟؟ دنیامون زمین تا آسمون فرق میکنه !! میگفت " تو نمیدونی همه چیزو اینجوری نگو ... "

گذشت و گذشت . یه روز اجازه گرفتیم رفتیم تو حیاط مدرسه , هیچکس جز ما دو تا نبود نشستیم رو نیمکت زیر درخت بزرگه , رفیق نیمه راه رضا صادقی گذاشتم .

یهو دیدم زد زیر گریه !! گفت که ... گفت مهرناز یه چیزیو بت بگم به هیچکی نمیگی ؟؟ ... تعریف کرد از گذشتش ... که طلاق گرفتن مامان باباشو ...
منم شکه شده بودم باهاش گریه میکردم :|

از اون موق صمیمی شدیم .


** چهارم ابتدایی بودم , اساس کشی کرده بودیم رفته بودیم تو اون آپارتمانه . بعد یه روز با طناز رفتیم تو حیاط بازی کنیم :D یهو یه دختره از تراست طبقه اول اومد بیرون گفت منم بیام بازی ؟؟ :D

از اون موقع دوست شدیم و الان 8 سال میگذره ...


** سال اول دبیرستان بردنمون پیست سپیدان , بعد بچه ها نشستن دور تنقلات منم راه افتادم برم بالا کوهه تنهایی :D حس اونجا موندن نداشتم :-""""
بعد اون بالائه نشسته بودم اون اومد و نشست کنارم , بعد کلی حرف زد و خاطره تعریف کرد , از اون موقع دوست شدیم :D
 

barani

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
3,968
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو ^.^
شهر
تهرانـــ
مدال المپیاد
ادبـــی
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی تکنولوژی نساجی
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

نگاهم میکرد از نیمکت آخر ردیف سوم.... 8->
و سنگینی نگاهش رو حس میکردم....و گرمای محبتش رو :rolleyes:
1سال بعد...
بهش وابسته شدم....خیـــــــــــــــــلی... ;;)..دل بستم به مهربونی هاش ...دل بستم به گرمی نگاهش...به آرامشش....
1سال بعد...
نگاهم میکنه...از دور...و لبخند میزنه :)
 

sh fatemeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
112
امتیاز
546
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 2 تهران
شهر
تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

سال اول تو مدرسه تک و تنها بودم :(بعد از 2 هفته یکی که مثل خودم تنها بود اومد تو مدرسمون.کنارهم بودیم اما کلا حرف نمیزدیم با هم تا 1 ماه همینجوری گذشت وقتایی که باهم بودیم و حوصلمون سر میرفت xo بازی میکردیم آخرشم مینوشتیم برنده.بعد یه جدول دیگه میکشیدیم بدون اینکه کلمه ای حرف بزنیم... :D :D :D الان یه جوری دوسش دارم که آرزوم قبولیش تو المپیاده براش دعا کنید..خیلی اذیتشم کردم در این سال ها اما ذره ای به روی خودش نیاورد و هنوز دوسم داره x: x: تو اردوی قشم با یکی دعوام شد نشستم به زار زدن نشست کنارمو اشکشو دیدم...باورم نمیشد از بهتش آروم شدم.. :D :Dکاش هیچ وقت از هم جدا نشیم..چون عاشقشم.. x: x: x: x: x: x: x: x: x:
 

Sahdis

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
270
امتیاز
863
نام مرکز سمپاد
:)مركز راهنمايي فرزانگان رشت
شهر
:)رشت
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

بهم ميگه سلام خوبي؟
ميگم:آره تو چطور؟
ميگه:نه!
ميگم:چرا عشقم؟
ميگه:براي آزار اذيت تو :))
من :|
جوري كه به دوستم نيگا ميكردم x(
حالت اول دوستم :))
حالت دوم بعد از دين قيافه ي من دوستم :-s
 

zahra-E

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
1,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
داروسازی
تلگرام
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

بادوستام رفته بودیم سرزمین رویایی ازشانس بدیکی ازبچه هااون روز,روزه شجاعتش بود یک معجون باهرچی دم دستمون اومددرست کردیم خودمون حالمون بدمیشدنگاش کنیم :-& :-& :-&(سس+فلفل+نمک+دلستر+سیب زمینی+...)گفتیم سیب زمینی ک قشنگ خیس خورده روبخوردلمون سوخ گفتیم نه فقط ازهمون محلولی بخوربدبخت خوردحالش بدشد (< (< (<
دوباره گفتیم هرچی روی میزهست جم کن بروبده ب فروشنده بگوماپول نداریم ب جاش براتون ظرف میشوریم رفت گفت مرده همینجورهنگ نگامیکردبعدش فهمیدالکی بوده
ولی اون روز خیلی خوش گذشت :D :D :D
 

speed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
3,082
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
میاندوآب
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

امتحان هندسه داشتیم..قبل امتحان یه نکته رو به یکی از دوستان توضیح میدادم...
من: محل برخورد میانه های مثلث اسمش چیه؟
دوستم: محل تقاطع میانه های مثلث...
من :|
بقیه دوستان :|
گروه مولفین :|
خواجه حافظ :|
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

+سال اول راهنمايي كه بودم،يكي از بچه ها سره يه قضيه‌ي چرت از من متنفر بود و تو رومم ميگفت كه اصن ازت خوشم نمياد...منم احساسم نسبت بهش دقيقا اين بود: :-&
+اما سال دوم راهنمايي نيمكتامون نزديك هم بود و من به دلايل مختلف مجبور ميشدم گاهي اوقات باهاش حرف بزنمو اينا...احساسمون نسبت بهم: L-:
+اما امسال يهو نميدونم چيشد كه از همون اول سال يكي از بهترين دوستام شده و باهاش صميميم!جزوه اكيپ ما شده تقريبا...!احساسمون نسبت بهم: x:
 

swz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
903
امتیاز
10,065
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

من یه وقتای منتظر سرویسا وایمیسادیم دوستم یه هل کوچولو میدادم (همیشه لب پله ها وایمیساد به کنار که میله نداره بیرون مدرسه)
بعد یه چهارشنبه دوباره رفتم یه هل کوچولوش دادم
بنده خدا اصلا حواسش نبود افتاد پایین :O
یعنی قلبم ایستاد X_X
تازه شلوارشم پاره شد
اینقدر عذاب وجدان گرفتم [-o<
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : خاطرات شما از دوستاتون

یه بار یکی از دوستام ، نشسته بود لبِ نرده ی پله ـا ی مدرسه ، بعد یه دفه تعادل ـشو از دست داد ، افتاد پایین ! :|
فک کن ، یکی دو متر ارتفاع بود ، بعد این همین جوری رو پله ها قل میخورد . :|
اصن افتضاح بود ، اومدیم دیدیم انبولانس اومده دارن اینو میبرن بیمارستان . X_X
بعد ِ که اومد مدرسه ، چیزی ـش نبود ، ولی ما همه :-s بودیم .
بعد معلما که میومدن سر ِ کلاس انقد باش مهربون بودن ! :))
از جلو هر کی رد میشد ازش امضا میگرفتن ! :))
اصن اسمشو گذاشته بودیم معجزه ی 2/8 ! :))
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
ابتدایی بودم،
رفته بودم خونه‌ی دوست صمیمیم‌ پریناز...
دیدم ی عالمه کارتون و فیلم و اینا داره ک من خیلی دوست دارم،
وقتی بهش گفتم، همون موقع شروع کرد ب رایت کردن فیلما،
و بعداً همه‌شونو بهم داد...
خیلی خوشحال شدم
و کلی بغلش کردم...
یکی از بهترین دوستام بوده تا الان
با وجود این ک مسیر زندگیمون سال‌هاست ک از هم جدا شده، ولی من هنوزم اونو بهترین دوستم میدونم...
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,280
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
تعریفش سخته
کلاس پنج بودم تنها دوستی بود که پشتم بود واقعا پسر خیلی خوبی بود امیدوارم بازم ببینمش دلم براش تنگ شده
 
بالا