نقاشی های بچگی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Sarina_ahm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,269
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
فکر کنم اولین هنری یا حداقل یکی از اولین هنرایی که هممون باهاش آشنا شدیم نقاشی بوده! ;D
توی دوران دبستان و قبلش وقت عمده ای رو هم به نقاشی کردن اختصاص میدادیم.
توقع زیادیه که اولین نقاشیتون یادتون باشه یا داشته باشینش ولی خب هممون حداقل یکی از نقاشیای بچگیمونو داریم!
اگه عکسی از نقاشیای دوران بچگیتون دارید میتونید اینجا بذارید به علاوه اینکه چقدر یادتونه که وقتی داشتین نقاشی میکردین به چی فکر میکردین که نقاشیتون این شده؟
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

مدتی بود که به فکر ایجاد یه تاپیک بودم که وقت نمیکردم،امروز اومدم این قسمت(خاطرات) و دیدم این تاپیک یه جورایی به هدف من از اون تاپیک مربوطه...
حالا نظر من:یه کاغذ بذارید جلوتون+مداد رنگی(چند تا رنگم باشه بسه:دی)بعد شروع کنید دقیقا مثل بچگیاتون،بدون توجه به کج بود خط ها و...یه نقاشی با همون موضوعاتی ک بچگیاتون(تو مهد و...)میکشیدید،بکشید...
اون وقت میبینید چقد سبک شدید،بعدم از نقاشیتون عکس بگیرید و بذارید اینجا
واقعا حس خوبی به ادم میده...
برای چن دقیقه از دغدغه ها راحت بشین

امیدوارم تاپیک بگیره:)
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

من اولین نقاشیام روی دیوارای اتاقم بود ...
همیشه دوتا آدم میکشیدم بدنشون شبیه مخروط بود ...
دیگه یادم نمیاد !!!
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

من همیشه خونه میکشیدم ! از این خونه ها که مستطیلیُ متوازی الاضلاعین !
بعد چمنم میکشیدم همیشه ! با یه آدم کنارش که دستش بادکنکه !
از این پرنده ها که شبیهه تیکن ـَم میکشیدم میون ابرو خورشیدُ اینا ! D:
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

تا جایی که یادم میاد نقاشیم خوب بود .اولین نقاشی که تو مدرسه کشیدم یه خرگوش آبی بود که معلم کلاس اولمون زده بود رو دیوار :)
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

خب من بیشتر منظورم این بود ک الان مثل موقع هایی ک بچه بودین شروع کنید ب نقاشی کشیدن و عکسشو بگیرید و بذارید تو سایت بقیه هم ببینن
:D
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

من از وقتی چشم باز کردم مداد که میدادن دستم عروس و دوماد میکشیدم که سر سفره ی عقد نشستن!!!! ;D

کلی هم آدم دور و ورشون میکشیدم میگفتم این خواهر داماده این برادر عروسه...

بعضی وقتا هم واسشون قصه میساختم: الان تو تین عروسیه برادر عروس عاشق خواهر دوماد میشه بعد خواهز دوماد رو نمیدن بهش :))

بعضی وقتا هم از مجلس خواستگاری میکشیدم مرحله مرحله تا وقتی که پیر میشن و بچه هاشونم بزرگ شدن!!!

خلاصه قوه تخیلی داشتما!!!
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

تو مهد كودك سر زنگ كلاژ با فوم اسم خودمو روكاغذ درس كردمو چسبوندم!!!! (4سالگي!!!) زيرشم يه بادبادك كجو كوله كشيدم!!!!! با كراوات!!!!
 
  • لایک
امتیازات: meli
پاسخ : نقاشی های بچگی

9 ساله بودم.
واسه روز مادر نقاشی یه پسرو کشیدم که خیلی معصومانه و ناز به بالا نگاه میکرد و یه دسته گل رو پشتش غایم کرده بود.
بالاشم نوشنم مامان جون روزت مبارک.

هنوز اونو به دیوار کمدش چسبونده و می گه که این بهترین هدیه ی عمرشه :x
 
  • لایک
امتیازات: ROSEE
پاسخ : نقاشی های بچگی

من کلا از بچگیم آدمک پا دراز و کله گنده زیاد میکشیدم(یه پست گذاشتم تو تاپیک "خط خطیای سمپادیا",یکیش پاهاش درازه و کله ش گنده س,فکر کنم باقیمونده ی استعداد کودکیمه :-" :دی )
مامانم گویا یه بار بهم گفته "چرا آدمای 'ناقص الخلقه' میکشی",
از اون به بعد هر وقت از این آدمکا می کشیدم میگفتم "آدم 'ناقص خِلخِله' کشیدم" ! :دی
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

هیچ وقت یادم نمیره نقاشیم بد بود هی تو کلاس معلم ضایعم میکرد
آخه کسی اینطور میزنه تو ذوق بچه هفت-هشت ساله وقتی نقاشی استعداد نداره
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

کلا استعدادم کمه تو این زمینه :دی
تنبلی هم میکنم :دی
یادمه نقاشی هامو به جای مداد سیاه، با مداد رنگی میکشیدم که بعد رنگشون نکنم :دی
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

من نقاشیم عالی بود
انقدر ک برا تولد یکی از دوستام یکی از دفتر نقاشیام رو بهش دادم
خیلی خوشش اومد
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

منم نقاشیم خوب بود و خیلی دوست داشتم
کلاس اول ابتدایی که بودم جلسه اول زنگ نقاشی، دفتر نقاشیمو نیاورده بودم... :-s
معلممون هم که از اون سختگیرا بود بهم گفت: بگو دیگه تکرار نمیشه! :-w
منم گفتم: دیگه تکرار نمیشه!!! :|
والبته نشد! ;)
 
  • لایک
امتیازات: Frost
پاسخ : نقاشی های بچگی

شوما ها یادتونه ی سری دفتر نقاشیا بود ک ی نی نی روش بود و مای بیبیش پلاستیک نرم واقعی بود؟ 8-^
امتحان نقاشی داشتیم معلممون گفته بود تا اخر زنگ چهارم ب من تحویل بدین...
کلاس دوم ابتدایی ک بودم پنجمیا شدیدن از نظرم شاخ بودن...
بعد من هی میکشیدم این عکس نی نی رو بعد هی میبردم نشونشون میدادم هی مسخرم میکردن ک اه چقد زشته و فلانه و... :-<
ب خاطر این خاطره همیشه از نقاشی کشیدن میترسیدم اما خب همیشه عاشق این کار بودم
اما دقیقا میتونم بگم کل نقاشیامو دارم ;;)
خیلی خنده دارن ;))
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

پیـش دبستـانی چـون مـن همـش تـو کـلاس پـسرا بودم ( ;D) کـلی اصـرار میکـردن واسشـون نقـاشی بکـشم

دبستـان هم اصلـا از ایـن جـلف بازی ها و کلاس نـقاشی و اینا خوشـم نمـیومد و جـیم مـیزدم که معلممـون نمـرمو داد 15

امـا بعـدش مـسابقه نقاشی شـرکت کـردم و اول شـدم نمـرمو 20 کـرد
 
پاسخ : نقاشی های بچگی

اولین نقاشیمو یادم نیس ولی یادمه روز مادر برای مامانم یه کارت درست کردم که حالتش اینجوری بود:یه پاکت نامه که از توش یه میکی موس در میومد نقاشیه میکی موس بود بعد نوشته بودم مامن جون روزت مبارک ;D ;D
من کلا خیلی نقاشی میکشیدم خیلیم نقاشیم خوب بود تو یه هفته یه دفتر نقاشی تموم میکردم ;D
 
20210505_235810_x64.jpg
این مال کلاس پنجم ایناس که رفته بودم تو فاز مدادرنگی و این داستانها
 
یادم نیستش
چه حافظه های خوبی دارین
اخرین نقاشیم یادمه فقط ولی
میدونم ادمای نقاشیم چشمای بزرگی داشتن همیشه
و معمولا تو نقاشیم درخت خورشید رود کوه و گل و دوچرخه به چشم میخوردن
 
فک کنم 8 سالم بود که اینو کشیدم
آرمان شهر بچگی های من:D
%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B5%DB%B0%DB%B6_%DB%B1%DB%B6%DB%B5%DB%B1%DB%B5%DB%B4.jpg

حس توی نقاشی خیلی بهم خوش اومد!
 
Back
بالا