- شروع کننده موضوع
- #1
saeide
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 572
- امتیاز
- 2,074
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان کرج (گویا 3)
- شهر
- کرج
- دانشگاه
- تهران-شهید بهشتی
- رشته دانشگاه
- فیزیک-کارشناسی ارشد گرانش
راستش
آخرین بار انتظار داشتم با فردی جوان تر از گذشته مواجه شوم.
ولی؛
این اواخر خیلی شکسته شده بود،و من هیچ کاری از دستم بر نمی آمد.
حقیقت را کشف نکرده بود،
برای کشف حقیقت سال های عمرش را فدا کرده بود.
انگار نمی توانست حقیقت را کشف کند.
او حقیقت را بیرون از خودش جست و جو می کرد.
من می دانستم حقیقت کجاست،او نمی دانست.
از من و حرف هایم بیزار بود.
به او بگو حقیقت در وجود انسانهاست؛چشم دلت را باز کن... .
پ.ن:نوشته شده در 6 تیر 89.
لای دفتر خاطراتم خاک میخورد.
آخرین بار انتظار داشتم با فردی جوان تر از گذشته مواجه شوم.
ولی؛
این اواخر خیلی شکسته شده بود،و من هیچ کاری از دستم بر نمی آمد.
حقیقت را کشف نکرده بود،
برای کشف حقیقت سال های عمرش را فدا کرده بود.
انگار نمی توانست حقیقت را کشف کند.
او حقیقت را بیرون از خودش جست و جو می کرد.
من می دانستم حقیقت کجاست،او نمی دانست.
از من و حرف هایم بیزار بود.
به او بگو حقیقت در وجود انسانهاست؛چشم دلت را باز کن... .
پ.ن:نوشته شده در 6 تیر 89.
لای دفتر خاطراتم خاک میخورد.