پاسخ : Callocations
two word verbs and phrasal verbs contain give:
Give a bribe t

قانون ـ فقه: رشوه دادن به
Give a person in charge: قانون ـ فقه: کسى را تحويل پليس دادن
Give a pull at: کشيدن
Give a reduction: قانون ـ فقه: تخفيف دادن
Give a ring: زنگ زدن
Give a rub t

پاک کردن ،خشک کردن
Give a rub up t

پاک کردن ،خشک کردن
Give a sentence: فتوى دادن/قانون ـ فقه: حکم دادن
Give an example: سرمشق شدن
Give an undertaking: قانون ـ فقه: التزام دادن
Give and take: روانشناسى: داد و ستد
Give away: ازدست دادن ،بخشيدن/علوم مهندسى: از دست دادن
Give back: پس دادن ،مسترد کردن/علوم مهندسى: پس دادن
Give births t

آفریدن/علوم مهندسى: بوجود آوردن
Give him my respects /give my r. s to him: احترامات (درود سلام) مرا باو برسانيد
Give in: تسليم شدن ،از پا درامدن
Give in marriage: قانون ـ فقه: شوهر دادن
Give it another f.: يک تاى ديگربزن
Give off: بيرون دادن
Give out: بيرون دادن ،پخش کردن ،توزيع کردن ،کسر امدن ،تمام شدن ،اعلان کردن
Give over: دست کشيدن از،ترک کردن ،واگذار کردن ،واگذاردن/قانون ـ فقه: تفويض کردن
Give powers: قانون ـ فقه: به کسى وکالت دادن
Give rise t

علوم مهندسى: باعث شدن/ باعث شدن ،موجب شدن
give suck t

شير دادن
Give up: لو دادن ،منصرف شدن ،ول کردن ،ترک کردن ،تسليم کردن ،دست برداشتن از/قانون ـ فقه: تسليم کردن
Give up one's claim: قانون ـ فقه: رضايت دادن
Give away: دست بدست دادن عروس و داماد،بخشيدن ،فاش کردن ،بذل
Given (over) t

قانون ـ فقه: معتاد به
Given in: افزوده ،ضميمه شده
Given in trust: قانون ـ فقه: به امانت/امانى
Giving a respite: مهلت دادن
To give one's memory a prod: حافظه خودر رانگيختن
To give out: بيرون دادن ،بخش کردن ،توزيع کردن ،تمام شدن ،انتشاردادن
To give over: دست کشيدن از،ترک کردن ،واگذاردن
To give quarter: زنهاردادن ،امان دادن
To give rimes

هم) قافيه شدن ،جفت شدن
To give the horse the bridle: جلو اسب راول کردن