- شروع کننده موضوع
- #1
HHH
لنگر انداخته
- ارسالها
- 2,765
- امتیاز
- 5,480
- نام مرکز سمپاد
- مدرسه
- شهر
- کرج
*مادرش گوشیشو گرفته! چرا؟ چون استفاده های ناجوری از گوشی موبایلش کرده! (واضحه؟؟)
*معلمش صدای حرف بیاد برمیگرده سمت همون یک نفر و می گه :"ساکت!" چرا؟ چون در 90 درصد موارد خودش حرف زدنش رو محدود نکرده و مدام جو کلاس رو بهم ریخته! حقشه حالا بکشه !
* حجاب اجبرایه ! و فلان خانوم می دونه که حجاب اجباریه! و با مانتوی شِبه بلوزِ تنگِ بدن نما میاد تو خیابون ، میان می گیرن می برنش چرا؟ چون مخالف عرف جامعه عمل کرده و خودش رو نتونسته محدود کنه (اگر میخواد لباس جور دیگه بپوشه برای تغییر محدودیت تلاش کنه این راهش نیست)
* براش مودم اینترنت وصل می کنن و بهش می گن می تونی باهاش سرگرم باشی ! ولی از زندگیت نیفتی
بعد از یک ماه مودم رو قطع می کنند و بفهمن کافینت هم رفته تنبیهش می کنن
چرا؟ چون توانایی برنامه ریزی و ساعت بندی برای استفاده از اینترنت نداشته و از همه کارش زده به خاطر اینترنت
* بهش می گن اینجا بیمارستانه و تو پرستار ! باید از فلانی و فلانی دستوربگیری و فقط این کارارو در مورد این بیمار بکنی
ولی پرستار ما از محدودش فراتر می ره و یک سری از امتیازاتش رو میگیرن!
* ....
محدودیت ها همیشه وجود دارند
این شمایی که می تونی:
1- باهاشون کنار بیای و خودت رو باهاشون تطابق بدی تا تورو از اون محدود تر نکنن
2-اگر حس می کنی محدودیتی که برات گذاشتن به ناحقه با منطق حلش می کنی و برای تغییرش تلاش کنی
3-اینقدر پاتو از مرزت فراتر بذاری تا محدود و محدود ترت کنن! اینقدر که حس کنی نمی تونی نفس بکشی
بله!
همیشه ما می تونستیم با منطق و توافق همه جانبه کم کم محدودیت هارو به نقع خودمون عوض کنیم
بشیم بچه ی مورد اطمینان پدر/ بشیم شاگرد مورد احترامی که معلم ازش ناراضی هم بشه چشم پوشی می کنه / بشیم کارمندی که از مدیر احترامش واجب تره
این افراد کم کم حتی همون خط و مرز های گذشته هم براشون بی معنی میشه چون یاد گرفتن قبل از اینکه با زور چیزی بهشون بفهمونی خودشون با منطق مسائل رو حل کنن
حالا مسئله رو با دید کلی تر و اجتماعی تر نگاه کن
چرا باید بگن مردم ما فقط با زور می شه حالیشون کرد همه چیو؟
چرا شمای نوعی تا با زور بهت نفهمونن این کارت اشتباهه قبول نمی کنی؟
چرا وقتی می گن باید فلان چیز در کشور فرهنگ سازی بشه به این فکر میفتیم که باید حتما یکی که اقتدار و زور داره فرهنگ سازی کنه؟
*معلمش صدای حرف بیاد برمیگرده سمت همون یک نفر و می گه :"ساکت!" چرا؟ چون در 90 درصد موارد خودش حرف زدنش رو محدود نکرده و مدام جو کلاس رو بهم ریخته! حقشه حالا بکشه !
* حجاب اجبرایه ! و فلان خانوم می دونه که حجاب اجباریه! و با مانتوی شِبه بلوزِ تنگِ بدن نما میاد تو خیابون ، میان می گیرن می برنش چرا؟ چون مخالف عرف جامعه عمل کرده و خودش رو نتونسته محدود کنه (اگر میخواد لباس جور دیگه بپوشه برای تغییر محدودیت تلاش کنه این راهش نیست)
* براش مودم اینترنت وصل می کنن و بهش می گن می تونی باهاش سرگرم باشی ! ولی از زندگیت نیفتی
بعد از یک ماه مودم رو قطع می کنند و بفهمن کافینت هم رفته تنبیهش می کنن
چرا؟ چون توانایی برنامه ریزی و ساعت بندی برای استفاده از اینترنت نداشته و از همه کارش زده به خاطر اینترنت
* بهش می گن اینجا بیمارستانه و تو پرستار ! باید از فلانی و فلانی دستوربگیری و فقط این کارارو در مورد این بیمار بکنی
ولی پرستار ما از محدودش فراتر می ره و یک سری از امتیازاتش رو میگیرن!
* ....
محدودیت ها همیشه وجود دارند
این شمایی که می تونی:
1- باهاشون کنار بیای و خودت رو باهاشون تطابق بدی تا تورو از اون محدود تر نکنن
2-اگر حس می کنی محدودیتی که برات گذاشتن به ناحقه با منطق حلش می کنی و برای تغییرش تلاش کنی
3-اینقدر پاتو از مرزت فراتر بذاری تا محدود و محدود ترت کنن! اینقدر که حس کنی نمی تونی نفس بکشی
بله!
همیشه ما می تونستیم با منطق و توافق همه جانبه کم کم محدودیت هارو به نقع خودمون عوض کنیم
بشیم بچه ی مورد اطمینان پدر/ بشیم شاگرد مورد احترامی که معلم ازش ناراضی هم بشه چشم پوشی می کنه / بشیم کارمندی که از مدیر احترامش واجب تره
این افراد کم کم حتی همون خط و مرز های گذشته هم براشون بی معنی میشه چون یاد گرفتن قبل از اینکه با زور چیزی بهشون بفهمونی خودشون با منطق مسائل رو حل کنن
حالا مسئله رو با دید کلی تر و اجتماعی تر نگاه کن
چرا باید بگن مردم ما فقط با زور می شه حالیشون کرد همه چیو؟
چرا شمای نوعی تا با زور بهت نفهمونن این کارت اشتباهه قبول نمی کنی؟
چرا وقتی می گن باید فلان چیز در کشور فرهنگ سازی بشه به این فکر میفتیم که باید حتما یکی که اقتدار و زور داره فرهنگ سازی کنه؟