وقتی آدم از همه چی می بُره!

[robo94]

سلام یه سوال :

اصولا وقتی دیگه خسته میشیم فایده نداره خوندن مخصوصا" تو این تابستون

وقتی هم میایم استراحت کنیم یه حس بدی از اون دور دورا هی سک ور میزکه! (اذیت میکنه)

نظر شما؟ بیخیال دنیا؟ اصن حالش نیست

 

[مهسـا]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

این حس خیلی بده و خیلی هم زیاد میاد سراغ آدم!!
پارسال کانون یه دفترچه چاپ کرده بود با همه رتبه1 ها حرف زده بود و یه سری خلاصه مشخصات ازشون نوشته بود.
بعد با رتبه 1 شاهد (همین sayyedخودمون) هم حرف زده بود.بعد اون گفته بود عامل موفقیتم اینه که وقتی همه چیز فراهم بود واسه درس نخوندن من درس میخوندم!!!
این جمله رو من خیلی سعی کردم باهاش زندگی کتم این یه سال...
به هرحال بدونین این حس واسه همه پیش میاد اما اینکه بتونین باهاش مبارزه کنین یا نه خیلی مهمه...

 

[مهدی فسنقری]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

وااااااااااااااااااااااااااای گفتی ...
حس به شدت داغونیه
من سعی میکنم جامو عوض کنم یا چند دقیقه استراحت کنم
یا اگه نشد نمیخونم :)

 

[پگاه 1717]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

من مبحث عوض میکنم، میرم سر یه چیزی که خوشم میاد یا راحت تره واسه ام

واسه عذاب وجدانِ موقع استراحت هم یه درس حفظی، مثلا دینی یا یه بخشای شیمی میذارم جلوم که هر از گاهی نگاه بندازم که به خودم بگم ببین الان تو در استراحت مطلق نیستی، بازده مفید هم داره

بعضی وقتا هم اعصابم خیلی خورد میشه که چرا عین آدم نمیتونم بخونم ول میکنم میام یه ربع در کنار خانواده و بحث ها یا یه 10 دقیقه آهنگ انرژی زا گوش میدم

 

[Alfredo]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

من اصلا نمیتونم بخونم
یعنی دست و دلم به درس نمیره
نمیدونم چیم شده
انگار طلسم شدم یعنی تو دو هفته ساعت مطالعه ام صفر مطلق بوده...
کمکم کنین...

 

[robo94]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

انگار طلسم شدم یعنی تو دو هفته ساعت مطالعه ام صفر مطلق بوده...
کمکم کنین...

من تو کل مرداد طلسم شدم!

تازه سر شهریورم کلی کار پیش اومده و خیلی وضعم خرابه

الان حدود 12 روزه که من دیگه اصلا درس نمیخونم و فقط روزی 50 تا 300 تا تست میزنم (متغیره) اصن امیدی نیست (

اما دیگه فقط به درس های پیش و اختصاصی های سوم می اندیشم ! بقیشم تو سال یه خاکی میریزم سرم !

اینو این جا جاش نیست بگم اما من شرایط زکات رو یادم رفته (اینو آخه مثه بلبل بلد بودم) شما ها هم از این حس ها دارین؟

 

[Alfredo]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

اینو این جا جاش نیست بگم اما من شرایط زکات رو یادم رفته (اینو آخه مثه بلبل بلد بودم) شما ها هم از این حس ها دارین؟

من که کلا با دین و زندگی مشکل دارم شدید یه زمانی درسو که میخوندم هر روز درسای قبل رو هم مرور میکردم 10 دقیقه بیش تر طول نمی کشید واسه هر درس ولی خیلی جواب می داد...
امان از تنبلی ...

 

[مهسـا]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

بچه ها تروخدا یه کم جمع کنین خودتونو
از این حسها تا دلتون بخواد تا خود کنکور پیش میاد!!
به خودتون فشار نیارید.اگه سال تحصیلی رو با خستگی شروع کنید مطمئن باشید خیلی بدتره تا اینکه الان کمتر درس بخونید.
فقط وسواس به خرج ندین رو درس خوندنتون.سعی کنین تموم کنین یه دور دوم و سومو.خیلی روزنامه وار...اصلا مجبور نیستین وارد جزئیات بشید!فقط سعی کنید همه یچز الان یه بار به گوشتون خورده باشه!(در واقع به چشمتون خورده باشه! ) بعدا در طول سال بارها اینارو میتونین بخونین!
روحیه تونم خیلی مهمه!
الان خودتونو ببازین دیگه هیچی ها!

اینو این جا جاش نیست بگم اما من شرایط زکات رو یادم رفته (اینو آخه مثه بلبل بلد بودم) شما ها هم از این حس ها دارین؟

من که کلا با دین و زندگی مشکل دارم شدید

اینا به مرور زمان تو ذهنتون جا می افته!یه جور که دیگه محاله از ذهنتون بره!!الان معلومه یادتون نمیمونه!
البته بخشی زا این فراموشیهام توهمه!

 

[cowboy]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

ببخشین اینو میگم ولی ما اومدیم یه تاپیک زدیم به اسم بانک انگیزه که از وقتی ما رفتیم یه کمی رونق گرفت.

حالا اسم این تاپیک هم شده چاله ی انگیزه. مطمئنم هر کی این تاپیکو بخونه اگه مشکلی هم نداشته باشه واسه خودش مشکل سازی میکنه تا از جمع عقب نمونه.

هی ما بگیم سال کنکور انرژی منفی ندین به هم و هی حرف بزنیم بعد یه تاپیک مصیبت نامه باز کنیم. X-( X-( X-(

باور کنین اینایی که گفتین برای خیلیا اتفاق میفته. و برای خیییلی ها هم اتفاق نمیفته( حالا شما جزو کدوم دسته هستین؟؟؟؟) من خودم یادمه تابستون پارسال خیییلی کم درس خوندم حتی طول سال هم ساعت مطالعم زیاد نبود. ولی همیشه این حرف تو ذهنم بود که ناراحتی به خاطر کم خوندن بیشتر از خود کم خوندن به آدم ضرر میزنه.

پس اگه فکر میکنین کم میخونین:
1- خواهشن تلقین نکنین. (زیاد توضیح نمیدم میفهمین چی میگم) یعنی هی به خودتون ثابت نکنین.
2- به خاطر کم خوندن خودتون رو نکشین :-ss . (بعضیا از الان تصمیم گرفتن که طول سال هم کم خواهند خوند یا اینکه حتمن به خاطر این کم خوندن ضرر ببینن :-ss)
3- باور کنین که نشستن و فکر کردن کاری رو درست نمکنه. شروع کار سخت ترین قسمت کاره. همین الان برین یه درس بخونین.
4- این آخری دیگه تیر خلاص خودمه ???: "در شرایط سخت خلاقیت به خرج بدین" هیچ چی نفهمیدین؟؟؟ ببینین اگه 10 روز برای کاری وقت داشتین و شما8روزشو تلف کردین حالا وقتشه که تو اون 2 روز خودتونو نشون بدین. من خودم خیلی اتفاق میفتاد که مثلن در وقت خیییلی کم کارای بزرگ انجام بدم. برای این 2 روز برنامتونو متعادل کنین.
اگه قرار بود 200 تا تست بزنین تستای مضارب 7 رو بزنین . اگه قرار بود یه درس دینی رو تو یه ساعت بخونین با تایمر وقت بگیرین که 2 درس رو تو 20 دقیقه بخونین!!! :)

 

[سومپاد]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

بهترین کار اینه که حدود ده بیس دقیقه ای درسو بذارین کنار برین تو حیاط یا یه جای اروم یا از پنجره بیرونو نگا کنین ا اعصابتون به ارامش برسه بعد به یه خاطره خوبی از درس فکر کنین که یه چیزی رو بلد نبودین ولی با خوندنش یاد گرفتین اونو اینجوری یه ذره اعتماد به نفستون برمیگرده به حالت نرمال بعد یه چیزه اروم کننده مثل یه لیوان اب بخوریدو برین سر درس و مشقتون

 

[Behzad N.M]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

اول چند تا نفس عمیق بکشید
یه لیوان آب هم بد نیست ( دهن رمضون که نمیشه البته )

بعد به این فکر کنید برای چی درس میخونین ؟ قراره این درس رو الان بخونین که از بقیه عقب نمونین و بتونین پیشی بگیرین و خلا3 که یه رتبه ی خوب بیارین و همه ی اینا برای آینده ی خودتونه، تاکید میکنم، همه چیز برای خودتونه

پس بیشتر از این وقت رو تلف نکنید و با انرژی برید سراغ درس، وقت برای استراحت زیاده، ولی هر چیزی به موقعش

اگه یه ذره تفننی آهنگ گوش میکنید این رو احتمالا شنیدین، یاس میگه :

وا3 جنگ به دنبال حس و حال نگرد چون که اونکه برد هیچ وقت استخاره نکرد....

این صحبت های یه پشتیبان( نوشتن دیگه بزارین پزش رو بدم ) که الان داره به خودش میگه تو که لالایی بلد بودی چرا خودت خوابت نبرد که الان حسرت نخوری؟؟؟


مواظب باشین م3 من پشیمون نشین

 

[astronomer_girl]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

این سوسول بازیا چیه راه انداختین؟! وقتی آدم میبره... (
چارش اینه که دراز بکشی، تکنو گوش بدی، به روزای قشگ دانشجویی فکر کنی...

 

[robo94]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

روزاى دانشجويى قشنگه؟ قشنگيش مال 2 ماه اوله! بهترين كار اينه كه به برنامت تا جايى پايبند باشى كه ترس از عقب افتادن نذاره خودتو ول كنى(كه من خودم چون اصولا برنامه ندارم اين برام فايده نداره) يا اينكه يه كتابخونه باشى و تا بياى الكى درسو ول كنى يه نگاه به دور و ورت بندازى و به خودت بياى! ولى آهنگ گوش دادن و فكر كردن و اينا بستگى به آدمش داره من كه تا ميخوام 5 دقيقه آهنگ گوش كنم ميبينم نيم ساعت شده و هنوزم حال درس نيست! واسه همين ديگه امروز رو زدم به سيم آخر و رفتم بخش مطالعه نشريه و روزنامه و اينا كنار پيرمردا روزنامه خوندم اين بد نبود!

 

[Behzad N.M]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

یکم باز نظر بدم :

اگه خیلی این حالت براتون پیش میاد که حس و حال درس رو ندارین باید نرم شروع کنید
یعنی هر جور شده عادت کنید به خوندن، البته نه درس خوندن، رمان، روزنامه، مجله و ....
البته رمان رو برای شروع گفتم که زیادش تاثیر منفی میزاره ولی روزنامه خیلی خوبه، مثلا صفحه ی سیاست یا اقتصاد رو باز کنید که خیلی هم علاقه نداشته باشین، که برن و ذهنتون به این عادت کنه که باید یه جا بشینه و یه چیزی رو بخونه

بعد از یه مدت راه میفتید

خیلی سمت آهنگ نروید، آهنگ زیاد شنوایی رو ضعیف می کنه ( مهم نیست که صداش بلند باشه یا نه ولی اگه مدت زیادی آهنگ گوش کنید - به خصوص با هدفون و هندزفری - شنوایی تون عجیب کم میشه )
ذهنتون هم آشفته میشه و تمرکز کردن رو بعده ها سخت میکنه

البته نه اینکه هیچی گوش نکنین، یه مقدارش عیبی نداره، ولی خود به خود زمان آهنگ گوش کردنتون زیاد خواهد شد پس خودتون بهش دامن نزنین....

 

[cowboy]

پاسخ : وقتی آدم از همه چی می بُره!

در مورد کتابخونه رفتن:

اگه شما هم مثه من هستین که وقتی میموندم خونه فقط گاهی بین استراحتهای طولانیم درس میخوندم بهتره برین کتابخونه.

چون تو کتابخونه تعداد کارهای که شما میتونین و تنوعشون کمتره.(به قول یکی: یا باید بخونین یا باید بخونین) البته من خوابیدن و نت مجله خوندن و صحبت و چندکار دیگه داشتم که در هر صورت از خونه موندن خیلی بهتره. چون تو کتابخونه هم بقیه رو میبینین که میخونن و اگه نخونین عذاب وجدان.... . هم اینکه کنترل میشین.(مثلن من زیاد میخوابیدم مردم تفریحشون این بود که منو بیدار کنن ) یا اگه زیاد آنگ گوش میدادم میومدن و هدستشو در میووردن(ولی آهنگای من آرومتر از این حرفا بود)

پس اگه وضعیتتون اینجوریه حتمن برین کتابخونه. من که تقریبن تو پیشدانشگاهی هر وقت تونستم رفتم کتابخونه. تابستون و آخرای هفته ی سال تحصیلی و روزای تعطیلی مدرسه و ...

البت این وسط بعضیا هم کتابخونه به دردشون نمیخورد. ولی من اونجا واقعن خوب میخوندم. پس با توجه به روحیاتتون(درون گرا یا برونگرا بودنتون) تصمیم بگیرین.