کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

[Dante]

بسم الله الرحمن الرحیم...
این دفتر که به نام بنده حقیره مسلما یکی از سطح پایین ترین اشعار رو بین بچه های سایت خواهد دید اما شاعر تموم سعیشو کرده که حرفی که می زنه از دل بیاد تا به دل بشینه...از الطاف دوستان عزیزم آقا رضا...فاطمه خاتم،جناب مسعودی بنده به خودم اجازه دادم در محضرشون ابراز وجود کنم...شعری که این جا به عنوان اولین شعر می ذارم با سبک بنده زیاد نمی خونه چون برای بنده نیست اما دوست داشتم با این شعر که یادگار زندگی زیبای گذشته منه شروع کنم...
یاحق...
عاصف

 

[Dante]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

کیمیای تنهایی

میخواهم تنها باشم....
تنهای تنها...بی کس....
نمیخواهم دوست بدارم...نمیخواهم عاشق باشم....
میخواهم تنها باشم....
مدتی است در حالی دیگرم....
مدتی است در هوای دیگری نفس میکشم....
مدتی است زندگی ام در کلمه دیگری خلاصه شده است:
"او"
دیگر نمیخواهم در این هوا نفس بکشم....
میخوام تنها باشم...
.
حال تنهام...بی کس
دیر نمیتوانم احساس قشنگ گریه کردن برای یار را حس کنم
و خوشحالم از این تنهایی...
فقط خودم هستم در این دنیای غریب....فقط من...
اشک هایم دیگر خریداری ندارد...
و خوشحالم از این تنهایی...
دیگر گریه ام نمی گیرد از گریه هایش.
دیگر فکر نمیکنم
که ایا
که ایا او هم به مانند من مرا دوست می دارد؟
و خوشحالم از این تنهایی....
گریه ام میگیرد...
دلگیر میشوم...
دلتنگ میشوم...
به یاد لحظاتی می افتم که دیگر تمام شده است....
خنده ها و گریه هایمان با هم...
دیگر نمیتوان گفت من و او,ما هستیم...
دیگر راهمان جدا می شود....
دیگر...
دیگر صدایی را نخواهم شنید که ارامش بخش روح و جانم بود....
دیگر نمیتوانم در چشمانش بنگرم و بگویم:
"دوست دارم"
و اما...
خوشحالم از این تنهایی.....

 

[stevendeljoo]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

نمیدونم ناراحت باشی از دستم یانه ولی می خوام نظرمو بگم ایشا... که با خودت نمیگی چه رویی دارن اینا

بیشتر نثر بود تا شعر
میدونی
شعرنو یا باید مث نیمایی وزن داشته باشه یا مثل موج تشبیهات و تصویرسازیش قوی تر باشه
الان این شعر شما تصویرسازی و بیان شاعرانه ش معمولیه و وزن هم نداره

منتظر کارای بهترت هستم

 

[sahere]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف


دوسش داشتم :)

 

[Dante]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

نمیدونم ناراحت باشی از دستم یانه ولی می خوام نظرمو بگم ایشا... که با خودت نمیگی چه رویی دارن اینا

بیشتر نثر بود تا شعر
میدونی
شعرنو یا باید مث نیمایی وزن داشته باشه یا مثل موج تشبیهات و تصویرسازیش قوی تر باشه
الان این شعر شما تصویرسازی و بیان شاعرانه ش معمولیه و وزن هم نداره

منتظر کارای بهترت هستم

راستش همون طور که گفتم این کار من نبود ولی یه متن یا نثری بود که خیلی برام ارزش داشت دوست داشتم با این کلام شروع کنم...
خوشحالم که شروع کارم با شب قدر مصادف شد امید وارم که این هم زمان شدن نفسی بهم بده که در خدمت خدا تواناییم رو خرج کنم

دوسش داشتم :)


این دفه خیلی دست کاریش کردم :-[

خیلی ممنونم ولی امید وارم خالق اثر ناراحت نشه...

 

[Dante]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

پیش کشی به ساحت والای حضرت دوست

کیمیای بندگی

طبع شعرم ز فقیری لغت معذور است ز تو گفتن سخت است و دل من مجبور است
ساقه ی خشک تمنای دلم را بشکن لیکن این دل ز طواف رخ تو مهجور است
شاید این جام شکستن می عشقت ریزد ولی آن ظرف گزینم که پر از انگور است
پرچم بندگی تو به دلم سامان داد آخر از خلق تو این خالقیت مشهور است
قلمم بشکند از عمق نحیف سخنم باز این برگه به جا است،ز تو ذی نور است

عاصف

 

[stevendeljoo]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

پیش کشی به ساحت والای حضرت دوست

کیمیای بندگی

طبع شعرم ز فقیری لغت معذور است ز تو گفتن سخت است و دل من مجبور است فقیری تشدید داره دیگه؟مصرع دوم وزن خراب
ساقه ی خشک تمنای دلم را بشکن لیکن این دل ز طواف رخ تو مهجور است این بیت بهتره
شاید این جام شکستن می عشقت ریزد ولی آن ظرف گزینم که پر از انگور است دقیقا منظورت چی بوده؟
پرچم بندگی تو به دلم سامان داد آخر از خلق تو این خالقیت مشهور است خوبه
قلمم بشکند از عمق نحیف سخنم باز این برگه به جا است،ز تو ذی نور است ایضا

عاصف

مفهومش به جز اون بیته که من نفهمیدم خوب بود
بیشترکارکن تا رو وزنا سوارشی
بیشتر شعر بخون
سعی کن قبل از گفتن ی شعر تو ی وزن خاص اقلا ی شعر تو اون وزنو بخونی که وزن ملکه ی ذهنت شه

منتظر کارای بعدیت هستم

 

[Dante]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

مفهومش به جز اون بیته که من نفهمیدم خوب بود
بیشترکارکن تا رو وزنا سوارشی
بیشتر شعر بخون
سعی کن قبل از گفتن ی شعر تو ی وزن خاص اقلا ی شعر تو اون وزنو بخونی که وزن ملکه ی ذهنت شه

منتظر کارای بعدیت هستم

فقیری تشدید داره و مصرع دوم رو نتونستم به خاطر مفهموش کاری بکنم...
تو بیت سوم منظورم اینه که درسته در حد عاشقی تو نیستم ولی مهمان تو ام...
من راستش بیشتر تو شعر نو کار کردم و تقریبا تمام مطالعه اشعار سنتیم در حد حضرت حافظ،مولانا وپروین و شهریار بوده...
بعد خوندن اشعار جناب عالی که رسما پی بردم نباید زیاد سمت این اشعار بیام و مخصوصا تو وادی غزل وارد بشم چون خودمم علاقه ای پیدا نمی کنم اشعار تو رو بذارم بیام مال خودمو بخونم.

 

[stevendeljoo]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

نه باو منم اولا اینجوری بودم"اگه الان نباشم"

ی شعرایی اون اولا گذاشتم اگه می تونستم حذف می کردم

ی چیزایی روهم اصن روم نشده بذارم

ادامه بده خوب می شی

 

[Dante]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

مادر پهلو شکسته نام من را یاد کن
در نماز نیمه شب
این دل آواره ام جایی ندارد
جز در این خانه
تا سکنا گزیند
من مقیم این دیارم

باز غم بر سینه
مثل کوهی سخت سنگینی کند
بغض بی بابا شدن
سال ها ییست خرابم می کند
اشک ایتام است روی گونه ام

امشب علی مهمان عشق است
بغض در چشمان زینب
قصه هایی را حکایت می کند از کوچه ها
کوچه هایی که غریبی حسن را در گرفت
کوچه های اشک مرد بدر ها
کوچه های دست های بی حسین
باز هم زانو بقل کرده حسن
باز هم با بغض گریه می کند
آخر عادت کرده است
یادگار غصه ی بی مادریست
در گوشه ای دیگر حسین
سر به دیوار یتیمی می گذارد
وای من از ناله اش
زینب امشب روضه خوان محفل است
ناله هایش بوی مقتل می دهد
و تسلای دلش دستی نبود
جز دست سقای حرم
کاش با این درد قلبم سر کند
حال من بهتر کند
تا به یادی و نگاهی راهی محشر کند...

عاصف

 

[Dante]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

کیمیا...

باز بی تابیم فزون گشته
امشب آخر هوای تو دارم
اشک هایم
بغض هایم نمایش عشق است
در فراسوی روی زیبایت
کاش امشب به خواب من آیی
و به قدری مرا نگاه کنی
تا که چشمت به قلب من می گفت
و صدای رسات می آمد
که تویی نازنین این خانه
سخت ویران شدست سامانم
چون که جامت نبود در محفل

سر به دیوار می گذارم تا
بوی عطرت پرم کند ساقی
از اقاقی خبر رسد اگر
شاید از تو
شاید این دل دگر عذاب نشد
و دگر تکه پاره ای سفید
آخرین رخت بر تنم گردد
روی قبرم نشانه ای دارم
از تو که بی مثال می مانی
که نوشتست
دوستت دارم
عاصف

 

[sahere]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

کیمیا...

باز بی تابیم فزون گشته
امشب آخر هوای تو را دارم
اشک هایم
بغض هایم نمایش عشق است
در فراسوی روی زیبایت
کاش امشب به خواب من آیی
و به قدری مرا نگاه کنی و به قدری جالب نیست مثلا و کمی بهتره
تا که چشمت به قلب من می گفت
و صدای رسات می آمد
که تویی نازنین این خانه
سخت ویران شدست سامانم
چون که جامت نبود در محفل

سر به دیوار می گذارم تا
بوی عطرت پرم کند ساقی ینی چی؟
از اقاقی خبر رسد اگر
شاید از تو
شاید این دل دگر عذاب نشد
و دگر تکه پاره ای سفید
آخرین رخت بر تنم گردد
روی قبرم نشانه ای دارم
از تو که بی مثال می مانی
که نوشتست
دوستت دارم
عاصف

در کل خوب و متفاوت بود :)

 

[Dante]

پاسخ : کیمیا...مجموعه اشعار عاصف

در کل خوب و متفاوت بود :)

اول ممنون به خاطر الطافتون!اگر اون را و قدری جا ب جا بشن اون آهنگی که تو ذهن من است به هم می خوره!سر به دیوار گذاشتن یه جورایی کنایه از غمگین شدن و در تفکر فرو رفتنه که باعث می شه یاد دوست بیفتم و از عطر او سر شار شم.