"کنکور"درس زندگی!

  • شروع کننده موضوع e.n
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1

e.n

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
202
امتیاز
414
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
میاندوآب
مدال المپیاد
دو روز مونده به مرحله اول یکم خوندم!!!برا شیمی!
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
داروسازی
راستش نمیدونم چقدر خوب بتونم کنکور رو توصیف کنم.چون دیدگاه افراد نسبت به کنکور خیلی متفاوته.من نظر شخصی خودم رو میگم.
من این جمله که میگن "کنکور برای بچه ها یه غوله" رو خیلی شنیدم.یعنی قبلا هم خودم به این جمله معتقد بودم.ولی بعد کنکور دیدگاهم کاملا عوض شد.چون کنکور در کنار سختی هایی که داره به زندگی یه کنکوری نظم میده.و کنکوری سعی میکنه کارهاش رو کنترل شده انجام بده.مثال های خیلی بارزش اینه که همیشه نسبت به چیزی احساس مسئولیت میکنی!و کارهاتو با کنکورت میسنجی!و سعی میکنی تصمیمی رو بگیری یا کاری رو بکنی که در جهت هدفت باشه!!زود از خواب بیدار میشی!بعضی از تفریحات رو که قبلا داشتی رو حذف میکنی!هی آزمون میدی با نتایج متفاوت مواجه میشی.سعی میکنی روحیت رو حفظ کنی.وقتی نتیجه بد میشه تلاشت رو بیشتر میکنی.تا به چیزی که میخوای برسی.کلا زندگیت جهت دار میشه.بعد کنکور تا یه مدت(قبل دانشگاه) اینا همه از بین میره(حداقل برای یه تعداد).دیگه ساعت 11 یا 12 از خواب بیدار شدن برات عادی میشه!دیگه چیزی نیست که به خاطرش احساس مسئولیت کنی.و بی هدفی رو تجربه میکنی.
از این جور حرفا کنکوری های پارسال به من میگفتن من باورم نمیشد.چون خودم کنکور رو تجربه نکرده بودم.شما کنکوری ها هم بعدا خواهید فهمید که من چی میگم.
ولی از همه شما یه خواهشی دارم!!!!!!خیلی با خونوادتون صمیمی بشید.بعد خدا که تکیه گاه همه ماست پدر ومادر ما تو سال کنکور نقش خیلی پر رنگی دارن.مطمئن مطمئن باشید هیچ کس به اندازه اونا آرزوی موفقیت و خوشبختی شما رو ندارن.قرار نیست پدر و مادر بیان بهتون درس بدن یا رفع اشکال کنن.من از جهت انگیزشی دارم میگم.مثلا وقتی پدرم برای من چایی میاورد کلی ذوق میکردم.چون بعدشم میومد یه 10 دقیقه ای باهام صحبت میکرد و یه دنیا بهم نیرو میداد.بچه ها اصلا لازم نیست پدر ومادرمون دکتر یا مهندس یا خلاصه با مدارج بالا باشن.پدر و مادر با هر سطح علمی باز هم پدر ومادر ما هستن و ارزشمند... .برای شادی اونا که شادی خودتونم شامل میشه تلاش کنید.
قدر کنکور رو بدونید و با کنکور زندگی کنید.چیز خاصی تو بعد کنکور(تابستون)نیست.انسان همیشه باید کنترل شده عمل کنه و بعضی از معیار هاشو فراموش نکنه که باعث بشه بقیه بهش گوشزد کنن.این خود ما هستیم که به خودمون ارزش میدیم.اگه به خودمون ارزش بدیم و اعتماد داشته باشیم بقیه جیزا حل میشه.این آخرین پستی بود که گذاشتم.اگه نظرات متفاوتی داشتید قبول!!!
ضمنا من تو نظراتم فرد خاصی رو خطاب نمیکنم.کلی میگم.مثلا تو پست ساعت مطاالعه کلی عرض کردم.
 

cowboy

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
284
امتیاز
712
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
مياندوآب
مدال المپیاد
کمی ریاضی و کامپیوتر
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : "کنکور"درس زندگی!

منم موافقم. چند روز پیش داشتم به یکی میگفتم دلم برای کنکور تنگ شده. برای اون احساسی که (به قول شما احساس مسئولیت) من اسمشو گذاشتم دغدغه.
البته الان هم یه دغدغه مانندی دارم ولی سال کنکور هم چیزای باحالی داره که حیفه از دستش بدین. اگه درست بتونین به موضوع نگاه کنین حتی استرس و هیجانش هم لذت بخشه.
من یادمه برای رفتن به کتابخونه زیاد زحمت میکشیدم ولی از اون زحمت لذت میبردم. من سال سوم المپیاد قبول نشدم ولی سال کنکور حکمتشو فهمیدم. آدم یه جورایی تجربه کسب میکنه. اینکه برای انجام یه کاری برنامه بریزی و نتیجشم تو کوتاه مدت و بلند مدت ببینی کلی تجربه میده به آدم.
بعدشم بهترین موقعیته برای نزدیکتر شدن به خدا. خب آدما وقتی کارشون گیره خدارو بیشتر یاد میکنن!!! یه وقتایی تو سال تحصیلی پیش میاد که به معنای واقعی کلمه "تنها" میشه آدم.نه دوستا و نه حتی خونواده. اینجاهاس که آدم اگه به یه منبع قدرت بی انتها وصل نباشه میبره!!!
معنای خیلی از واژه های زندگی رو میشه تو این یه سال فهمید مثل توکل ، ایثار، کمک ، هدف و ....
حالا همه ی اینا رو میشه گذاشت کنار و مثه خیلیا یه سال سرشار از عذاب و سختی رو گذروند. فقط و فقط به نوع نگاه خودتون بستگی داره.
پس از همین الان آماده باشین برای لذت بردن از این یک سال. برای لذت بردن از تلاش. فارغ از نتیجه.
باور کنین من بعد کنکور در حسرت یک بار خوابیدن مثه دوران کنکور هستم. در حسرت یکی از روزهایی که خیلی از شماها شاید الان قدرشو ندونین. احتمالن این هفته برم کتابخونه چون واقعن دلم تنگیده برای محیطش و ... .

راستی کلی مطلب در مورد ضمیر ناخودآگاه برای گفتن دارم. خیلی هم مهمن. سر فرصت سعی میکنم بگم . چون واقعن مهمه.
من یکی که کلی استفاده کردم.
 

negine-raz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
389
امتیاز
3,153
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : "کنکور"درس زندگی!

چقد دوستمون e.n , کنکور رو به زبون خودمونی براتون توصیف کردن ...دستشون درد نکنه ... من که بعضی تیکه های حرفشونو خوندم , با تمام وجودم یه سال پیش رو به یاد آوردم ...

همتون میدونین کنکور فقط یه امتحانه ..یه امتحان واسه تغییر زندگیتون واسه یه مدت خاص .... یه امتحان واسه نشون دادن تواناییهاتون به همه ... نه اینکه رتبه ی عالی بیارید ... بلکه مطابق تلاشتون نتیجه بگیرید , نه کمتر و نه بیشتر ... کنکور واستون امسال , زندگی رو میسازه ..
شاید خیلیاتون با کلمه ی کنکور هنوز رفیق نشدین اما کم کم حسش میکنین ..حسش آسونه ...
اونی که وادارتون میکنه بشینین پای درسا , عین فنر هی از جاتون پا نـــَشین , کنکوره ...
اونی که وادارتون میکنه شبا گاهی اوقات بیدار بمونین , کنکوره ...
اونی که وادارتون میکنه صبح از همه سحر خیز تر باشید , کنکوره ...
اونی که وادارتون میکنه یکم به قول ِ خودمونی رو پای خودتون وایسید , کنکوره ...
آدم به این خوبی کجای دنیا میتونین پیدا کنین که توی زندگیتون اینجوری باهاتون بیاد و زندگی ِ بی حسابتونو با حساب کنه ؟؟؟ ...اشکال نداره اقلا یکم یه سال اذیتتون میکنه ...اما تو اون روز شما میرید بهش میگید کنکور جان بیدار شو , حالا یه روز من اومدم تورو بیدار کنم .... نزارید اون روز هم , کنکور چشماتونو باز کنه , شما باشید که چشاشو باز میکنید .....من همیشه به دیگران و خودم میگفتم کنکور واستون باید باشه مثله پول ِ لازم برای ورودی به عالی قاپو اِ ..( آخه من عالی قاپو رو خیلی دوست داشتم :D ).,یکیتون پول ِ بیشتری میزاره و میبرنش تا اون طبقه ی آخر ِ عالی قاپو , یکیتونم کمتر پول میده و تو همون طبقه اول مجبوره بگرده , واسه دانشگاهتون هم اینجا باید پول بدید , پس سعی کنید میزان پولاتون بیشتر کنین , تا روز کنکور هر چی بهتون گفتن تا مانع ِ وروردتون بشن , شما هی بگید یه سال زندگی با کنکور منو به این پولا رسوند , نه یه سال عقب موندن از زندگی با کنکور , نزاشت من به پول برسم ...
کنکور سخت نیست .... به قول دوستمون کنکور غول نیست ...کنکور یه راه ِ جدیده که هر کدومتون یه نوع زندگی رو توش تجربه میکنین ... پس سعی کنید از زندگی تو اون راه ِ جدید فقط لذت ببرید و هر چی توی اطرافتون به دردتون میخوره رو بردارید واسه خودتون , از هر فرد و هر چیزی که توش فکر میکنین میتونینن استفاده کنین , کمک بگیرید ......
تو راه ِ کنکور به قول ِ دوستمون گاهی اوقات واقعا میفهمین خدا فقط باهاتونه , هیچکی دیگه نیست ,گاهی اوقات روز ِ کنکور تو طول ِ سال واستون تکرار میشه ,روز ِ کنکور شمایید و یه صندلی و یه دفترچه و یه خدا , حالا میخواین تو راه , خدا رو بزارید کنار و به معلماتون بچسبید ؟ به دوستاتون بچسبید ؟ اون روز که هیچکی جز خدا رو ندارید , سعی کنید تو طول ِ راه اینقدر باهاش صمیمی شید که یه وقت تو اون روز نترسید شما رو فراموش کنه ... توی سوره ی رعد هم گفته شده الا بذکر الله تطمئن القلوب =آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد ...
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,649
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
پاسخ : "کنکور"درس زندگی!

حرفهای دوستانو که خوندم واقعا فهمیدم این احساس فقط مال من نبوده...
سالی که گذشت یه سال خیلی خیلی خیلی سخت بود واسه من که هرگز حاضر نیستم تکرارش کنم.اما هرگز هم حاضر نبودم این سالو از دست بدم.به عبارتی 1 بار تجربه کردنش واسه هر کسی به نظر من لازمه.یعنی کسانی که به هر طریقی معاف میشن از کنکور واقعا به نظرم از دست میدن اون چیزهایی رو که فقط میشه تو سال کنکور به دست آورد...
الان شاید این حرفها به نظرتون شعار بیاد.شاید یه سال پیش هم اگه کسی اینو به من میگفت من میزدم فکشو میاوردم پایین! :D اما باور کنین حقیقته...
من قبلا هدفدار کار کردنو تو تیم رباتیک یاد گرفته بودم. اما این یه چیز دیگه بود...
اونجا چند نفر بودیم که با هم قرار بود به یه هدف برسیم. اما اینجا فقط من بودم...یعنی ته تهش اونی که قرا ربود نتیجه رو بگیره من بودم...هیچ کس دیگه ای نبود که بتونم چیزی رو بندازم سرش! هیچ سهل انگاری قابل جبران نبود.
تنها سالی بود که همه چیزم روی برنامه بود.حتی تفریحم.و این خیلی خوب بود.اینکه در هر لحظه دقیقا میدونستم چیکار میخوام بکنم.
احساس میئولیت میکردم در برابر همه چیز.چون همه چیز قرار بود زندگی آینده منو بسازه.
روز کنکور، یه حس خاصی بهم دست داد...یه لحظه حس کردم تنهای تنهام! هیچ کس نبود! نه معلمام نه دوستام ونه کتابام... من بودم و دفترچه سوالات کنکور و پاسخنامه...
یه لحظه ترسیدم...آخه اون بیرون کلی آدم بودن که منتظر بودن من برم بیرون و بهشون بگم عالی بود!!! به کمکهای مادر و پدرم فکر میکردم و کلییییی دوستهای خوبی که تو سال کنکور پیدا کرده بودم...
در اون لحظه یهویی یه چیزی آرومم کرد...
اینکه فهمیدم تنهای تنها هم نیستم...خدا بود!! بچه ها اون حس اون لحظه رو با هیچ لحظه ای تو زندگیم عوض نمیکنم... خد ابود... و من به خدا گفتم خودت همه چیزو به یادم بیار...به خدا م نسوالاتیو حل کردم سر کنکور که هرگز فکرشو هم نمیکردم که تو زندگیم بتونم حل کنم!!! چیزهایی به یادم میومد که 3 ماه بود دوره نکرده بودم و اصلا میموندم اینا از کجا میاد تو ذهنم! خیلی باحال بود!! خیلی!

بچه ها به دوستهایی که تو ای نسیه سال پیدا میکنین خیلی اعتماد کنین!کسانی که تو این راه خیلی کمکتون میکنن...
فقط میتونم بگم: تجربه بسیار خوبیه! پس باهاش کنار بیاین تا زیا دبتون سخت نگذره! (; یه جور توفیق اجباریه :D
 

Behzad N.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
284
امتیاز
222
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 1 مشهد
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : "کنکور"درس زندگی!

اینقدر بقیه ی اساتید خوب حرف زدن و توضیح دادن که جای هیچ حرفی نمی مونه
البته از اونجایی که من خیلی پر حرف و پر رو تشریف دارم من حرف دارم که بگم :

همه ماشاا... خدا رو 100% قبول دارید ظاهرا ولی من میخوام یکم از دید دیگه نگاه کنم، نه اینکه خودم خدا رو قبول نداشته باشم ها! نه، فقط میخوام بگم که موضوع وجود خدا و قبولش خیلی پیچیده و طولانیه برای کسی که بهش نرسیده و توصیه نمی کنم که خیلی تو حرفامون به کار ببریمش، یعنی منظورم اینه که کسی که خدا رو 100% درک نکرده یا قبول نداره توی این سال به دنبالش نره که کلا فکر و ذهنش درگیر میشه

البته فقط یه توصیه بود

راستی یه پیشنهاد هم بدم که دوستان عزیز لطفا سعی کنید پست ها را کوتاه تر بدید، چون معمولا طولانی بودن باعث خستگی میشه و دقیق و یا تا آخر متن خونده نمیشه، مخصوصا که کنکوری ها باید وقت هاشون رو بهتر استفاده کنن
البته سوء تفاهم نشه، تقریبا تمام چیزایی که گفته میشه مفیده ولی بهتر میشه که بازدهش با کم کردن طول پست بره بالا

پست خودم هم طولانی شد، سعی میکنم رعابت کنم
 
بالا