آزمون دادن = یادگیری؟!؟

  • شروع کننده موضوع
  • #1

ali.Holmes

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
347
امتیاز
561
نام مرکز سمپاد
علامه حلي
شهر
كرمان
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
خیلی از بچه های ما تا یک مبحث! نمیرسن دیگه نمیان امتحان بدن.
قلمچی جلسه دفعه قبل با تراز بالا های تهران در مورد این موضوع صحبت کرد:
یادگیری= طبقه بندی آموخته ها
.....................................................
برای این کار یعنی تبدیل کردن امتحان به طبقه بندی آموخته ها اولین کار طبقه بندی یادگیری هاست:
۱- یاد گیری کامل
۲- یادگیری ناقص
۳- بدون یادگیری
این مورد اول و آخر راحت ترن اما یادگیری ناقص پیدا کردنش سخته!
برای این بخش:
۱- وقتی سوالاتو میخونیم فکر می کنیم فراموش کردیم همون موقع یک علامت مثلا(ف) کنارش میزاریم
۲- وقتی سوالو میخونیم شک می کنیم بین ۲ گزینه همون موقع کنارش یه علامت مثلا(ش) کنارش میزاریم
۳- سوالو می خونیم جواب هم میدیم اما برامون جالبه و سوال مهم به نظر میاد کنارش یه علامت مثلا (م) کنارش میزاریم
پس تا همین جا یعنی سر جلسه امتحان تونستیم به فهمیم کدوم مبحث ها رو ناقص یاد گرفتیم
حالا بعد از امتحان
سوالات رو بررسی می کنیم و این سوالای علامت دار رو تو کلاسور ارزیابی می نویسیم.
+ سوالات مهم اشتباه دیگه!
......................................................
فایل صوتی کل صحبت ها هم تو سایت قلمچی هست!
(از جمیع پشتیبان ها هم معذرت می خوام که پا تو کفششون کردم!)
 

negine-raz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
389
امتیاز
3,153
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : آزمون دادن = یادگیری؟!؟

راه ِ خیلی خوبی رو واسه کنکوری ها مطرح کردید ،ممنون ...

اما جای ِ یه صحبت داره ، ماها که خیلی آزمون دادیم (حالا شماها هم ایشالله تجربه میکنید) ، خیلی چیزارو طی ِ آزمون ها فهمیدیم ...
خیلی از داوطلبا وقتی آزمون دارن و مثلا دارن یه درسو حل میکنن اینقدر ذهنشون درگیر ِ اون آزمون میشه و به هیچ چیز ِ دیگه ای جز اون آزمون و پاسخنامه ای که جلوشونه فک نمیکنن ، دیگه به اینکه کنار سوال ف بنویسن یا ش یا م فکر نمیکنن ، چه بسا که خیلی اوقات این حروف رو هم اشتباه بنویسن ، بالاخره آدم توی یه آزمون درگیر میشه ، نمیشه به طور قطع این نظرو داد ، به نظر من هر کسی خودش باید با آزموناش رفیق شه و یاد بگیره چجوری با سوالای دفتر چه ی عمومی و اختصاصیش در طول ِ اون 4 ساعت ِ آزمون رفتار کنه ....

همچنین خیلیا میگن که وقتی دارید آزمون میدید سوالو بخونید و ببینید بلدین یا راه حلش طول میکشه یا یادتون رفته و اونوقت تصمیم به حل ِ سوال بگیرید ... خیلی اوقات وقتی تستو میبینیم واقعا هیچ زمینه ای از اون سوال تو ذهنمون نداریم ، و واقعا توی همون اولین ثانیه ای که سوالو میبینیم میتونیم بفهمیم سوال برامون چه وضعیتی داره ؟؟؟ همون ثانیه هایی که قراره توی آزمون ها به اینجور چیزا اختصاص پیدا کنه که میشه باهاش اقلا یه تست ِ دیگه رو زد ...

شما توی سال میفهمین باید با سوالات ِ آزموناتون در نگاه ِ اول چه برخوردی داشته باشید ، من خودم عین ِ بقیه واسه سوالایی که خیلی سخت بودن و میدونستم راه حل آسونی ندارن (*) میزاشتم و اونایی رو که بلد نبودم (-) میزاشتم ، فراموشی ِ یه چیز واسه من همون بلد نبودن محسوب میشد ...اگه وقت میشد (که اصولا معمولا وقت نمیشد) میومدم دوباره به سوالای * دار نگاه میکردم ...اما گاهی اوقات میشد وقتی یه آزمونی رو تحلیل میکردم و سوالا رو یکی یکی حل میکردم ، یادم میومد ا ِ چه جالب این سوالو حل کردم اما یهو ذهنم یاد ِ یه چیزی راجع به همون سوال توی جزوه ها و کتاب ها میوفتاد که یادم رفته بود ، میرفتم دوباره اون چیزو میخوندمش و اون سوالو با نکته ای که یادم رفته بود رو هم توی دفترچه ی تحلیل آزمونام مینوشتم ...

آزمون ها برای شما واقعا در وهله ی دوم بعد از سنجیدن ِ خودتون ،باید یه جور یادگیری باشه ... همون تحلیل ِ ازمونا یه مرحله از تکمیل ِ یادگیری های شماست ....شاید به عبارتی بشه گفت تحلیل ِ آزمون ها واقعا خیلی مهم تر از خود ِ آزمونیه که میدیم ....
 
بالا