- شروع کننده موضوع
- #1
Sarina_ahm
کاربر فوقحرفهای
احتمالا شما خاطرات زیادی شنیدید که دوس داشتید این خاطره رُ شما هم تجربه میکردین یا به عبارت دیگه شما جای اون فردی بودین که این اتفاق براش افتاده...مخصوصا من وقتی بضی از خاطرات توی سمپادیا رُ میخونم خعلی علاقمند میشم به تجربه کردن بعضیاشون...
خلاصه ی کلام...خاطراتی که دوس دارین ا صاحبشون قرض بگیرین و شما هم بتونین تجربشون کنین چیا هستن؟
مثلا من پستای تاپیک تقلبُ که میخونم حس میکنم یه هیجانیه که مم دوس دارم تجربش کنم و عرضشو ندارم...مثل این:
خلاصه ی کلام...خاطراتی که دوس دارین ا صاحبشون قرض بگیرین و شما هم بتونین تجربشون کنین چیا هستن؟
مثلا من پستای تاپیک تقلبُ که میخونم حس میکنم یه هیجانیه که مم دوس دارم تجربش کنم و عرضشو ندارم...مثل این:
به نقل از melika.m.r :امتحانِ زیست :
سوالِ یک : مراحلِ یک روشِ علمی رو رویِ متنِ بالا مشخص کنید !
- یک ُ نمی دونی!؟ خُ ببین ، از خطِ اول تا آخرِ "داشته اند" ـه می شه فرضیه . بعد از اون به بعد تا خطِّ 7 ، آزمایش ـه... بعدشم...!
- مطمئنی که فرضیه تا خطِّ 3 اُم نیس !؟ 2 چی می شه!؟
- آره بابا ! بیا ! ( اون رویِ کاغذ درشت درشت نوشتم ! )
برگه رو تحویل می دیم ؛ یکی از ردیفِ کناری : ملیکا ! مطمئنی جوابِ سوالِ 3 رو دُرُس نوشته بودی!؟می شد فیزیولوژی!؟
****
امتحانِ عربی :
-ملیکا ُ نرگس بیاین بشینید نیمکتِ اول !
- دستت ُ بردار از رو پاسخ نامه دیگه !
- تو هم بعدش بزن صفحه یِ 4 یه چند مین !
- ببین ! چرا تو این 32 تا تست هیچ جوابِّ مشترکی نداریم ما!؟
مراقب میاد ُ برگه یِ من رو از زیرِ دستِ نرگس ُ برگه یِ اون رو از زیرِ دستِ من می کشه ، می ذاره جلومون ، جامدادی ـامون رو می ذاره بینمون !
- ببین ! پاک کن ـت رو بده !
- چی ُ غلط زدی!؟
- 16 تا 19 ُ !
- اِ!؟ پس بذار منم پاک کنم !
مراقب میاد ُ...
- ملیکا من بدم برگه رو!؟
- آره قربونت ! خدافظ !