خورشيد،غرق در خون

  • شروع کننده موضوع
  • #1

nasim.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
145
امتیاز
608
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روانشناسی بالینی
به نام خداي حسين

خورشيد درخون دست وپامي زند.
بادبوي بال سوخته ي كبوتر مي پراكند.
صداي ضجه ي زنجير مي وزددر دشت.
وباد هاي زمين گير مي وزد دردشت.
اسيران را مي برند ،
اسيران را مي برند.
هلا اي ساربان نفس بريده ي ظلم،
كارواني را كه مي بري مي شناسي؟
به خواب من زني از جنس اه مي ايد،
بند قامت وپهلو سياه مي ايد،
هلا اي قاصد شقاوت در زمين.
كارواني را كه مي بري مي شناسي؟
سر ني در نينوا مي ماند اگر زينب نبود.
كربلا دركربلا مي مانداگر زينب نبود.
هلا اي دوزخيان.
كارواني را كه مي بريد مي شناسي؟
رقيه را مي شناسيد؟رباب را مي شناسيد؟
اينه هاي تكه تكه رامي شناسيد؟
اي شمايان كه بااهالي اسمان بيگانه ايد.
كه ماه در سجود انان و ستارگان جرعه نوش تلا لو انانست.
برگرديد وزنجيرهارا ازپيكر ماه كنار بزنيد.
اسمان را هرگز نخواهيد توانست در قفس زمين اسير كنيد.
دريا را هرگز نخواهيد توانست در تنگ شيشه اي شقاوت گرفتار اوريد.
ونسيم در حصار دست هايتان هرگز متوقف نخواهدشد.
اي برگرديد ،برگرديد.
از مركب طغيان وجهل فرود اييد.
كه تاريخ برشما نفرين خواهد اورد.
برگرديد ولاله هاي پرپرشهيدان را به نظاره بنشينيد.
كه باد بوي ان ها رادرتمام زمين وسراسر اسمان وبه عظمت تاريخ گسترانده است وجهان را معطر نموده است.
وبدانيد هر لاله هزار لاله خواهد روياند.
وديري نمي پايد.
كه جهان لاله زار خواهد شد.
 

parnian.d

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,470
امتیاز
6,404
نام مرکز سمپاد
فرزنگان1 بندرعبّاس
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : خورشيد،غرق در خون

از نظر استفاده از آرایه ها خوب بود این نوشته. مخصوصاً قسمت های آخرش.

اما نوشته ت یه دست نبود. مخاطبت خیلی سنگینی میکرد تو نوشته. اصلاً از این سبک ها چیزی حالیم نمیشه که بگم به نظرم اگه چجوری میشد بهتر بود! اما یه جورایی شاید لحنت خیلی رمانتیک بود برای اینجور مخاطبی داشتن.

موفق باشی
 
بالا