- شروع کننده موضوع
- #1
مهسا 1376
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 1,507
- امتیاز
- 6,631
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- کرمانشاه
لیلا کسری با نام هنری هدیه
زاده: ۷ فروردین ماه ۱۳۱۸ در تهران، درگذشت: ۱۷ فروردین ماه ۱۳۶۸ در لس آنجلس شاعر و ترانه سرای ایرانی است.
وی که از سنین جوانی به شعر روی آورده بود و یکی از مجموعههای شعر او یعنی کتاب فصل مطرح نیست به عنوان بهترین کتاب شعر نو در سال ۱۳۴۸ انتخاب شده بود.
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید ، که چه آفتی به من زد
رگ و ریشه هام سیاه شد , تو تنم جوونه خشکید
اما این دل صبورم به غم زمونه خندید
آسمون مست جنونی آسمون تشنه ی خونی
آسمون مست گناهی آسمون چه رو سیاهی
اگه زندگی عذابه یه حبابه روی آبه
من به گریه ها می خندم می گم این همش یه خوابه
آسمون تو مرگ عشقو توی یاخته هام نوشتی
این یه غم نامه ی تلخه که تو سر تا پام نوشتی
من به لحظه ی شکستن اگه نزدیک اگه دورم
از ترحم تو بیزار ، که خودم سنگ صبورم
آسمون پیشم شکستی من دیگه رو پام می مونم
منو از تنم بگیری تو ترانه هام می مونم
اگه زندگی عذابه یه حبابه روی آبه
من به گریه ها می خندم می گم این همش یه خوابه
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید ... که چه آفتی به من زد
زنده یاد لیلا کسری شاعر این اثر که این شعر را از زندگی واقعی خود و غم خودش و اینکه ۱۱ سال با سرطان جنگید و با هفده بار عمل جراحی در آخرین روزهای عمرش چون معده ای دیگر نداش غذایش جز آب چیز دیگه ی نبود . روحش شاد باد .
زاده: ۷ فروردین ماه ۱۳۱۸ در تهران، درگذشت: ۱۷ فروردین ماه ۱۳۶۸ در لس آنجلس شاعر و ترانه سرای ایرانی است.
وی که از سنین جوانی به شعر روی آورده بود و یکی از مجموعههای شعر او یعنی کتاب فصل مطرح نیست به عنوان بهترین کتاب شعر نو در سال ۱۳۴۸ انتخاب شده بود.
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید ، که چه آفتی به من زد
رگ و ریشه هام سیاه شد , تو تنم جوونه خشکید
اما این دل صبورم به غم زمونه خندید
آسمون مست جنونی آسمون تشنه ی خونی
آسمون مست گناهی آسمون چه رو سیاهی
اگه زندگی عذابه یه حبابه روی آبه
من به گریه ها می خندم می گم این همش یه خوابه
آسمون تو مرگ عشقو توی یاخته هام نوشتی
این یه غم نامه ی تلخه که تو سر تا پام نوشتی
من به لحظه ی شکستن اگه نزدیک اگه دورم
از ترحم تو بیزار ، که خودم سنگ صبورم
آسمون پیشم شکستی من دیگه رو پام می مونم
منو از تنم بگیری تو ترانه هام می مونم
اگه زندگی عذابه یه حبابه روی آبه
من به گریه ها می خندم می گم این همش یه خوابه
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید ... که چه آفتی به من زد
زنده یاد لیلا کسری شاعر این اثر که این شعر را از زندگی واقعی خود و غم خودش و اینکه ۱۱ سال با سرطان جنگید و با هفده بار عمل جراحی در آخرین روزهای عمرش چون معده ای دیگر نداش غذایش جز آب چیز دیگه ی نبود . روحش شاد باد .